مهارتهای برقراری ارتباط بین سالمندان و نوجوانان
زمان مطالعه: 5 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم ساناز مهدوی تبار در برنامه رادیویی.
میخواهیم بدانیم که چه کار کنیم که کودکان امروزمان توجه ویژهای داشته باشند به مُسنتران. و مُسنتران هم خیلی راحت بتوانند ارتباط برقرار کنند با کودکان.
از سرکار خانم ساناز مهدوی تبار روانشناس و مدرس دانشگاه میپرسم.
پرسش مجری: ما اتفاقا از شنوندگان عزیزمان پرسیدیم که شما در زندگی اقتصادی خود چه قدر از تجربههای سالمندان استفاده میکنید.
سرفصلهای این مقاله
- حالا میخواهیم ببینیم که چگونه این دوتا با هم ارتباط برقرار کنند. به ویژه کودکان با سالمندان و سالمندان
- با کودکان.
- چند تا نکته هست که میتواند کمک کند به اینکه بتوانند ارتباط بهتری برقرار کنند:
- یکی که من به شما پیشنهاد میدهم میتوانیم موضوع مشترکی را برای گفت و گو پیدا کنیم.
- دوم اینکه ما بتوانیم زمان مشترکی را برای هم اختصاص بدهیم چه سالمندمان چه جوانمان.
- و سوم اینکه شنوندهی خوبی برای هم باشیم نه فقط اینکه همدیگر را نگاه کنیم و حرف بزنیم.
- کتابهای انتشارات فرزام مناسب برای بزرگسالان و سالمندان:
- ویتامین دقت و تمرکز(نسخه چاپی)
- راهکارهای افزایش دقت و تمرکز بالای 60 سال(نسخه pdf)
- راهکارهای افزایش حافظه فعال(نسخه pdf)
حالا میخواهیم ببینیم که چگونه این دوتا با هم ارتباط برقرار کنند. به ویژه کودکان با سالمندان و سالمندان
با کودکان.
با توجه به شرایط جدید و دنیای مجازی و فضای اطلاعاتی میخواهیم ببینیم که چه کار کنند سالمندان که یک مهارت ارتباطی خوب داشته باشند.
برای ارتباط برقرار کردن با کودکان جدید یا به قول ما کودکان امروز و عرض کنم که چگونه کودکان امروز و کودکان دیروز، بروند استفاده کنند از تجربهی کودکان پریروز.
پاسخ خانم مهدوی تبار: بهتر این است که ما بدانیم که سالمندی کلاً یک سرنوشت همگانی هست.
همهی ما میدانیم که جامعهی ما دارد میرود به سمت سالمندی اما میتوانیم نگاه دیگری هم به این مسئله داشته باشیم. و این که سالمندی را یک دورهای از زندگی بدانیم که بتوان به رشد هم فکر کرد.
یعنی این رشد را وقتی راجع به آن حرف میزنیم به تغییر، تحول و آموزش هم میتوان پرداخت یعنی این طور نیست که ما سالمندی را یک بخشی از زندگی بدانیم که یعنی پایان زندگی است که قرار است ما یک زندگی یکنواختی را داشته باشیم و هیچ تغییری در آن نباشد.
به هر حال همهی ما میدانیم که شکاف بین نسل طبیعی است و بوده است. اما تفاوت بین دوتا نسل و توجه به این تفاوتها خیلی مهم است. چون ما برای انتقال فرهنگ و تفکر هم نیاز داریم که بین دو تا نسل تعامل باشد.
یکی از راههای مهمی که میتواند وجود داشته باشد برای این پیوند آموزش است.
یعنی ما بحث آموزش را از همان کودکی برای کودکانمان ایجاد کنیم و در جامعه با فرهنگسازی برای سالمندان بتوانیم جوانان را به سالمندان معرفی کنیم.
به لحاظ زیستی، روانی، اجتماعی تغییرات زندگی که برای آنها صورت گرفته است و برای جوانان و نوجوانان هم به صورت یک آموزشی سالمندی و زندگی سالمندی را مشخص کنیم و بشناسانیم؛ در واقع به صورت آموزش انجام شود.
چند تا نکته هست که میتواند کمک کند به اینکه بتوانند ارتباط بهتری برقرار کنند:
اولین که خیلی سالهای سال هست افراد راجع به آن صحبت میکنند، احترام متقابل است. احترام در گذشته این تعریف را داشته است همیشه نسل جوانان ما تابع نسل گذشته باشند و پیروی از عقاید و باورهای آنها داشته باشند.
میشود تا حدودی پذیرفت واقعاً به لحاظ تحقیقات انجام شده احترام متقابل یعنی حفظ حریمها و پذیرش.
پذیرش بدون قید و شرط و پذیرش تفاوتها، یعنی بدون اینکه به دنبال خودگیری، اصلاح و ایراد از هم دیگر باشید. بتوانیم بپذیریم که هر کداممان چه نسل گذشته و چه نسل امروز رفتار مختص به خودشان را دارنند. و قرار نیست کسی شبیه به کس دیگری باشد.
ما قرار است نسبت به آن چیزی که درست، منطقی و اصولی هست چه جوان ما میگوید چه سالمند ما میگوید احترام بگذاریم و بپذیریم.
نکتهی مهم دیگری که خیلی خیلی از نظر من مهم است و امروزه خیلی دارد روی آن کار میشود این است که زبان مشترکی بینشان پیدا شود.
گفت و گو کردن: حالا ما چه جوری میتوانیم پای صحبتهای هم بنشینیم.
یکی که من به شما پیشنهاد میدهم میتوانیم موضوع مشترکی را برای گفت و گو پیدا کنیم.
الان هم در جامعهی ما موضوع مشترک همین بحث مسائل اقتصادی برای همهی نسلها برای همهی سنین میتواند موضوعی برای گفتوگو باشد.
دوم اینکه ما بتوانیم زمان مشترکی را برای هم اختصاص بدهیم چه سالمندمان چه جوانمان.
و سوم اینکه شنوندهی خوبی برای هم باشیم نه فقط اینکه همدیگر را نگاه کنیم و حرف بزنیم.
یعنی راجع به این مرحله که میخواهیم مشترکاً صحبت کنیم، سوال کنیم و نظرمان را بگوییم.
قرار نیست حتماً ما به یک نتیجهای برسیم. هدف این است که در آن تاریخی که با هم هستیم یک گفتوگو داشته باشیم که هر دو نسل از دیدگاههای هم مطلع شوند.
شناخت دنیای همدیگر است، یعنی سالمندان ما که البته الان خیلی این طور شده که سالمندان ما واقعاً در شرایطی خود را قرار دادهاند که به نسل جدید خودشان را نزدیک کردند.
شناخت تکنولوژی جدید، پیشرفتهای جدید، دنیای جدید جوانان را بشناسند حتی میتوانند از خود جوانان یاد بگیرند.
من به تجربه به شما میگویم که تمام جوانان ما زمانی که میبینند سالمندان به سمت بهروز شدن گرایش دارند. خیلی راغب هستند که زمان بیشتری را با آنها بگذرانند.
حتی به حرفهای آنها گوش دهند، پای صحبتهای آنها بنشینند، همین طور جوانان ما علاقه پیدا میکنند که راجع به گذشتهها بدانند و تاریخ گذشته را بدانند.
متوجه میشوند که چه بوده و امروز چه شده است. تمایل به شبیه شدن دنیاهایشان یا نزدیک شدن دنیاهای آنها اتفاق میافتد.
و نکتهی دیگر همراه شدن است. یک چیزی هست و اینکه، سالمندان و جوانان ما سعی کنند علایق و تفریحهای هم را بشناسند.
این خیلی جالب است الان یک بازیهایی هم به بازار آمده که مثلا از سن 3 سالگی تا ۷۰ سالگی میتوانند دور هم بنشینند و بازی کنند.
اینکه تفریحات و علایق هم را بشناسند، زمانی برای سرگرم بودن کنار هم پیدا میکنند. این خیلی میتواند کمک کننده باشد.
دیدگاهتان را بنویسید