سرچشمههای اضطراب در کودکان
زمان مطالعه: 6 دقیقه
این فایل ادامه فایل نقش والدین در ایجاد اضطراب ناشی از احساس گناه است.
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه رادیویی از رادیو مادر.
سرفصلهای این مقاله
- خوشبختی بر سه ستون استوار است:
- فرض کنید در این جنگ داخلی، کودک با توجه به رشد صفات شخصیتی خودش بیاید، یکی از اینها را
- انتخاب کند.
- در موارد شدیدتر ممکن است این نوع طرد حتی باعث بشود در مورد همانندسازی جنسی کودک مشکل ایجاد
- کند.
- این کودک یاد میگیرد که هر طرف که باد بوزد به سمت آن برود.
- اینجا نیاز کودک به چنین کاری، شخصیتش را از بین میبرد و لکهدار میکند.
- اضطراب دیگری که در این جلسه میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، اضطراب ناشی از فعالیتهای بدنی
- کودک است.
- کودکان خردسال نیاز دارند که تنش خود را با فعالیتهای بدنی، آزاد کنند.
- کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند و هوشمند:
- مجموعه پرورش ذهن کودک (هفت جلدی) [نسخه چاپی]
- پرورش کودک با سواد اجتماعی (نسخه pdf)
- بازی پدیدهای شگفت انگیز (نسخه چاپی)
- ویتامین دقت و تمرکز (نسخه pdf)
خوشبختی بر سه ستون استوار است:
فراموش کردن تلخیهای دیروز، غنیمت شمردن شیرینیهای امروز، و امیدواری به فرصتهای فردا.
فرداهای طلایی و سرشار از آرامش را برای شما و فرزندانتان قصد داریم به ارمغان بیاوریم. امیدوارم این سلسله برنامهها به شما کمک کند برای ساختن فرداهایی طلایی.
یکی دیگر از سرچشمههای اضطراب در کودکان که امروز میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، اختلاف بین پدر و مادر است.
وقتی پدر و مادر باهم نزاع میکنند، کودکان مضطرب میشوند و خیلی از زمانها احساس گناه میکنند و فکر میکنند آنها منجر به ایجاد این محیط سردرگم و شلوغ در خانه شدهاند.
چه این اختلاف یا نقش کودک در ایجاد این اختلال واقعی باشد یا خیالی، میتواند نقش قابل توجهی در احساس اضطراب درون کودک باشد.
کودکان در جنگ داخلی که بین پدر و مادر روی میدهد، ممکن است عملکردهای مختلفی را داشته باشند.
یک وقتی ممکن است بیطرف نمانند. آنها ممکن است یا جانب پدر را بگیرند، یا جانب مادر را. دقت کنید در هر کدام از این شرایط مشکلاتی را خواهیم داشت.
فرض کنید در این جنگ داخلی، کودک با توجه به رشد صفات شخصیتی خودش بیاید، یکی از اینها را
انتخاب کند.
مثلاً، فرض کند که مادر مقصر است، یا فرض کند که پدر مقصر است. هر کدام از اینها بر اساس اینکه همجنس خود کودک باشد یا غیرهمجنس باشد، نسبت به کودک تبعات منفی برای رشد صفات شخصیتی در بر دارد.
مثلاً زمانی که پسری، پدر خود را طرد میکند یا دختری مادرش را طرد میکند، آن پسر یا دختر مدل مناسبی برای رشد خود در آینده ندارد و خواه ناخواه نمیتواند صفات شخصیتی خودش را در آینده نسبت به آن جنسیتی که دارد، با ارزشها و شرایطی که جامعه برای آن جنس در نظر میگیرد، همساز پیش ببرد.
قاعدتاً تقلید از رفتار پدر و مادر برای پدر و مادری که مخصوصاً همجنس هستند با کودک، میتواند آیندهی موفق تری را برایش بسازد.
فرزندی که مسئولیتپذیری را، پسری که مسئولیتپذیری را از پدرش یاد میگیرید، دختری که صبوری را از مادرش یاد میگیرد، اینها ارزشمند است و فرض کنید این کودک یا پسر باشد یا دختر فرق نمیکند، جنس موافق خودش را طرد کند، خواه ناخواه مشکلات خیلی زیادی در آینده میبیند.
در موارد شدیدتر ممکن است این نوع طرد حتی باعث بشود در مورد همانندسازی جنسی کودک مشکل ایجاد
کند.
ترجیهش این باشد که به جای پسر بودن، دختر باشد. یا به جای دختر بودن، پسر باشد.
حواسمان باشد که در همه خانهها ممکن است اختلاف بین زن و مرد ایجاد بشود، ولی چقدر فرزاندمان را در این وضعیت، در این جنگ راه میدهیم به وسط میدان؛ این است که خطرناک است و بیشتر باعث پدید آمدن ناراحتی و اضطرابها و مشکلات روانی برای فرزند میشود.
حالا بلعکس وقتی جنس مخالف را طرد کنند. مثلاً، پسری مادرش را طرد کند یعنی فرض کند که تمام دعواهای خانواده و تنشها تقصیر مادرش است. یا دختری که پدرش را طرد کند و فرض کند تمام مشکلات خانواده بر اساس رفتار پدرش و خصوصیات پدرش گرفته است.
اینجا است که فرزند با احساس زن و خصومت نسبت به اشخاص جنس مخالف بزرگ میشود و این احساس زن و خصومت در زندگی خانوادگی آتی این کودک، خیلی ضرر رسان است.
وقتی که والدین مجبور میشوند شرایطی که بعد از دعوا است یا همان زمان دعوا. والدین میآیند برای جلب محبت و مهربانی کودک به رقابت میپردازد، آن هم اوضاع را خراب میکند.
معمولاً در این وضعیت از راههای نادرستی مثل رشوه دادن به کودک، چابلوسی کردن، دروغ گفتن به کودک، والدین استفاده میکند تا بتوانند وفاداری کودک را برای خودشان داشته باشند.
در چنین وضعیتی، نتیجه فقط این هست که کودکی با وفاداریهای تقسیم شده و دم دمی مزاج، بار میآوریم.
این کودک یاد میگیرد که هر طرف که باد بوزد به سمت آن برود.
هر کدام از پدر و مادری که بتواند محبت بیشتری کند، به سمت آن برود.
کودک قضاوت سریع را دیگر یاد نمیگیرد، یاد نمیگیرد که درست فکر کند و ببیند.
در این اختلاف نظرها، کدام یک از اینها بیشتر مقصر هستند؟
حواسمان باشد وقتی که تنش بسیار زیاد است و دعوای پدر و مادر خیلی شدید است، طوری که فرزند را هم وسط این میدان میگذارند، اینجا کودک دیگر نمیآید قضاوت صحیح بکند. اینجا طرد میکند، یا مقصر را کامل پدر میداند، یا مقصر را کامل مادر. که بر اساس همجنس و ناهمجنس بودن تبعات مختلفی برای او دارد.
ولی در مرحلهی بعدی، ما داریم میگوییم که پدر و مادر با هم اختلاف دارند، ولی کودک را در این جنگ شدید نگذاشتهاند.
اما پدر و مادر ناخواسته میخواهند کودک را به سمت خودشان بکشند و در این بازی حواسشان نیست که چه صدماتی به رشد جسمی و شخصیتی کودک میزنند.
در وضعیت صلح ظاهری بهتر است همان قدر که خودمان را داریم در مورد کارهایمان توجیح میکنیم، از خوبیهای همسرمان هم صحبت کنیم. نگذاریم کودک احساس کند که میتواند از این آب گل آلود ماهی بگیرد.
اینجا است که پدر و مادر میتوانند با قاطعیت با یک فکر صحیح، با اینکه با هم کاملاً اختلاف دارند، ولی باعث بشوند کودکی با تواناییهای شخصیتی مناسب و والا پرورش بدهند.
کودکان در وضعیتی که اختلاف دارند خیلی از وقتها میخواهند از یکی از آنها دفاع کنند و دنبال فرصت میگردند که دفاع خودشان را از والدین خود نشان بدهند.
اینجا نیاز کودک به چنین کاری، شخصیتش را از بین میبرد و لکهدار میکند.
فرض کنید کودک مداوم دنبال فضا و موقعیتی باشد تا از مادرش طرفداری کند. اولاً در یک چنین زندگی، مادر نباید این قدر ضعیف باشد که نیاز به طرفداری کودک داشته باشد. ثانیاً مادر باید بداند که نباید فرزندش را در یک چنین وضعیتی قرار بدهد.
چه مادر و چه پدر متأسفانه ما پدران ضعیفی هم داریم که منتظر هستند تا فرزندانشان از آنها حمایت بکنند.
در یک چنین زندگی، کودک مداوم دنبال فرصتی میگردد و همواره دنبال رقابت کردن با یکی از والدین است.
در چنین وضعیتی که در دنیای واقعی هم مداوم سعی کند که رقبای خود را سمت خودش بیاورد یا اینکه دورشان کند، به چه بهایی اصلاً برایش مهم نیست.
به بهانهی استمرار، توطعه چینی، باج گیری، جاسوسی، سخن چینی و … ما اینطوری داریم به کودکان خود یاد میدهیم که دنیا، دنیای درست و صادقی نیست.
دنیا، دنیای پر از فریب و سرزنش و بدی و ضد ارزشهای اخلاقی است. امیدوارم یک چنین دنیایی را برای فرزندانمان نسازیم.
فرزندان در یک چنین شرایطی اضطرابهای درونی خیلی زیادی برایشان ایجاد میشود. مداوم دنبال این هستند که مراقب باشند که دیگران به آنها خیانت نکنند. صداقتی که در کار نیست و حتی اگر هم باشد سوء استفاده میکنند و الی آخر.
اضطراب دیگری که در این جلسه میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، اضطراب ناشی از فعالیتهای بدنی
کودک است.
امروزه بیشتر از قدیم، خانوادهها مراقب کودکانشان هستند. واقعیت این هست که امروزه کودکان خردسال به خاطر کمبود جا، برای فعالیتهای حرکتی دچار ناامیدی و یاس میشوند. که این خودش یکی از شرایط ایجاد اضطراب در کودکان است.
شاید کودک سی سال پیش یا چهل سال پیش در تهران وارد کوچه میشد، وارد حیاط میشد و به راحتی میتوانست حرکت کند.
ولی الان در آپارتمانهای کم فضا، اسباب و اثاثیهی گران بها، و خیلی وقتها بسیار زیاد، مداوم ما مانع این طرف و آن طرف دویدن کودکان خود میشویم.
این ممنوعیتها معمولاً در آغاز زندگی کودک شروع میشود و به کودک اجازه نمیدهیم که مثلاً روی کالسکهی خود بیایند، به کودک اجازه نمیدهیم از پلهها بالا برود. نمیگذاریم در اتاق بِدَود.
در یک چنین وضعیتی مداوم به کودکی که تلاش میکند دنیای پیرامون خود را بسازد، آلارم منفی میدهیم. و مداوم به او میگوییم: صبر کن، وایستا، خطرناکه، مواظب باش، نکن و …
کودکانی که به خاطر این محدودیتها دچار ناامیدی میشوند، تنشی را در خودشان ذخیره میکنند که باعث پدید آمدن اضطراب میشود.
کودکان خردسال نیاز دارند که تنش خود را با فعالیتهای بدنی، آزاد کنند.
لطفاً آنها را به فضایی ببرید که راحت بتوانند بدوند، اشیای زیادی را در اختیار آنها قرار بدهید که نیاز دارند با آن بازی کنند.
آنها نیاز به یک اتاق دارند و یک حیاط که آزادانه در آن فعالیت کنند. دست به هر چیزی که دوست دارند بزنند و در عین حال از لحاظ روانی به آسایش برسند.
اگر جای کمی دارید برای چنین احساسی، برای آرامش ایجاد کردن در فرزندانتان، به نظرم حتماً از محیطهای بیرون مثل پارکها کمال استفاده را بکنید.
یا حتی در خانه یک دیوار خالی را داشته باشید که با کاغذهای سفید بپوشانید و بگذارید برای نقاشی کردن.
نقاشی کردن روی دیوار، مخصوصاً با انگشت به بهبود اضطراب و تخلیهی روانی کودکمان خیلی کمک میکند.
امیدوارم بتوانید روزهای طلایی را برای خودتان و فرزندانتان محیا کنید و زمینه ساز آسایش و آرامش در زندگیتان باشید.
خدانگهدار.
دیدگاهتان را بنویسید