کودکان کمال گرا (فایل شماره 1)
زمان مطالعه: 5 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: خانم دکتر میخواهیم در مورد بچههای کمال گرا صحبت کنیم. عنوان بحث ما این است.
ولی قبل از اینکه وارد بحث شویم یک تعریف کلی از کمال گرایی برای ما بگویید. چون من فکر میکنم پدر و مادرهای کمال گرا فرزندان کمال گرا پرورش میدهند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله، کمال گرایی حاصل فاصلهای است بین چشماندازهای باشکوه و آرمانی که ما میسازیم و واقعیتهای معمول زندگی که وجود دارد، ایجاد میشود.
سرفصلهای این مقاله
- کمال گرایی، زندگی را کلاً برای ما خیلی سخت میکند و ریشهی آن در ذهن و تصورات ما است. و اینکه
- نمیتوانیم کارها را ساده ببینیم.
- در صورتی که همهی ما باید بیایم سر کار و با ویژگیهای مثبت و منفی، آن وقت وضعیت را بهبود ببخشیم.
- متأسفانه گاهی هم یک سری برنامههای اشتباه باعث این تصویر میشوند.
- تعدادی از کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند:
- مسیر ایجاد تفکر انتقادی(نسخه چاپی)
- بازی پدیدهای شگفت انگیز(نسخه چاپی)
- باهوش خوشاخلاق(نسخه چاپی)
- باهوش خوشرو(نسخه pdf)
کمال گرایی، زندگی را کلاً برای ما خیلی سخت میکند و ریشهی آن در ذهن و تصورات ما است. و اینکه
نمیتوانیم کارها را ساده ببینیم.
شاید خیلی میخواهیم سختگیرانه کارها را ببینیم. بحث ما این نیست که خود کمال گرایی مشکل ایجاد میکند. یا خود نگاه کردن به چشم انداز یا ایدهآلگرایی، خود اینها مشکل ایجاد نمیکند. که شما دوست داشته باشی همه چیز عالی باشد.
ولی مشکل اساسی در این است که ما خواستههای خود را با توانمندیهای خود هماهنگ نمیدانیم. مثلاً من کمال گرا هستم و تصمیم میگیرم که این ماه قلهی دماوند را فتح کنم در صورتی که من کوهنوردی در حد بسیار کم را هم هنوز انجام ندادم.
توانمندی بدن من این نیست که بتوانم قلهی دماوند را فتح کنم ولی میگویم مگه چی هست، دیگران میتوانند منم این کار را انجام میدهم.
اینجا چون من به آن نتیجه نمیرسم پس مداوم خودم را سرزنش میکنم. پس توانمندی من کم است.
پرسش مجری: خانم دکتر گاهی این توانمندی باعث رشد و پیشرفت نمیشود. به خاطر اینکه فرد برسد به آن چشمانداز و رویاها و تصوراتی که دارد. بیشتر تلاش کند تا برسد به آن.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: ببینید یک وقتی شما عاشق کمال گرایی هستی یعنی دوست داری همه چیز را به بهترین شکل موجود انجام دهی و حل کنی.
یک وقتی ذاتاً در حد بیماری کمال گرا هستی. نکتهی دوم شرایطی هست که به جای اینکه شما را هُل بدهد به سمت جلو. شما را مداوم با کم توانایی و عدم توانمندی خود مقایسه میکند. مداوم در خود دارید خود را اذیت میکنید.
جدیداً یک پژوهشی انجام شده در یکی از دانشگاههای استرالیا که بحث این بوده است که کمال گرایی چه قدر باعث رشد میشود و چه قدر باعث افت میشود؟
و متأسفانه دیدند که از جنبههای افت خیلی بیشتر است. و بیشتر منجر به مهارگرایی میشود یعنی به جایی اینکه شما بیشتر به سمت او بروی که یک چیزی را بسازی به این میرسی که اهمالکاری کنی.
الآن نمیشود بگذار یک روز بعد، بگذار یک هفتهی بعد، یا مهار کنی خود را. مثلاً من که نمیتوانم بهترین گویندهی رادیو باشم. پس من این کار را نکنم.
در صورتی که همهی ما باید بیایم سر کار و با ویژگیهای مثبت و منفی، آن وقت وضعیت را بهبود ببخشیم.
و یکی از نکتههای بسیار مهم افسردگی در این افراد بسیار زیاد شده است. و این افراد با وجود موفقیت ظاهری، یعنی شما موفقیت ظاهری را در این افراد میبینید در زندگی آنها. ولی دائم دارند خود را انتقاد میکنند.
نکتهی بسیار مهم این است که این افراد هیچ وقت دلیلی برای شاد بودن ندارند.
یعنی مثلاً اگر من امروز توانستم کوه پیمایی کنم تا دامنهی کوه دماوند. برای من که اصلاً کوه نوردی نکرده بودم یک موفقیت است. و میگویم چه قدر خوب است. امروز اومدم از هوای خوب، طبیعت عالی و همهی امکانات طبیعت استفاده کردم.
ولی او میگوید که چه روز بدی چه قدر من کم توان هستم. ببخشید که از این کلمه استفاده میکنم و چه قدر من بی عرضه هستم. ببین چند نفر رفتن سر قله، کیها قله را فتح کردن. ولی من همین جوری سر راه موندم و مداوم باعث سرزنش میشوند.
این افراد به جزییات خیلی توجه میکنند و توجهی افراطی به خطاهای خود دارند. و مشکل این است که مداوم خطاهای خود را میبیند. که من چرا به این سن رسیدم کوه پیمایی نکردم، ورزش نمیکنم.
درست است اینها خطا هست ولی نگاه افراطی به خطاهایمان برایمان زندگی بدون شادی میآورد.
نکتهی مهم این است که ما بتوانیم از عملکردهای مثبت خود لذت ببریم و آن بشود یک انرژی برای یک گام به سوی هدف رفتن.
یعنی خوب است که عاشق کمال گرایی باشیم ولی اینها که مشکل بیماری کمال گرایی دارند توانمندیهای خود را با آن سختی کار هم خوان نمیبینند.
یک مقدار بیملاحظه هستند نسبت به توانمندیهای خود. و فکر میکنند چون دیگری رسیده است پس من هم میرسم.
متأسفانه گاهی هم یک سری برنامههای اشتباه باعث این تصویر میشوند.
برنامههایی که در تصور فرد میگنجاند که تو حتماً میتوانی. ببینید تا یک جایی خوب است. تا جایی که با توانمندیهای فرزند من خود من همراه باشد. ولی از یک جایی به بعد آسیب میزند.
بحثی هست که میگویند کمال گرایی یک انتقاد ناپخته از خودمان است مثلاً من میدانم که با سن 50 سال بنده مثلاً یک سری هیجانات که لذت بخش است برای یک جوان 18ساله، برای من آنقدر زیاد است که خطرناک ممکن است باشد.
این فکر را بکنم که چرا او میتواند این ریسک را بکند و من نمیتوانم و مداوم در خودم انتقاد کنم یک انتقاد ناپخته است. چون من به شرایطم فکر نکردم.
ادامه این مطلب را در کودکان کمال گرا (فایل شماره 2) بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید