ویژگیهای کودکان کمرو و راهکارهایی برای بهبود آن
زمان مطالعه: 9 دقیقه
صحبتهای خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه رادیویی خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: خانم دکتر عزیز، قدیمها تعداد بچهها در خانهها بیشتر بود و بچهها مهارتهای اجتماعی را با ارتباط برقرار کردن با خواهر و برادر یاد میگرفتند.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله الآن ما بیشتر خانوادههامون تک فرزند هستند و بچههای تک فرزند. یک مقداری سختتر از بچههایی که در خانههای شلوغتر هستند ارتباط برقرار میکنند.
پرسش مجری: بعضی وقتها ما پدر و مادرها راه را اشتباه و کودکان را وادار میکنیم که مثلاً در یک جمعی که وارد میشوند سلام بکنند و شیرین زیانی بکنند.
حالا نمیدانیم که تأثیرش چه هست. اینکه ما اجباراً کودک را در یک گفتگو شرکتش بدهیم. و از او بخواهیم که شعری را بخواند. نمایشی را بازی کند. شیرین بازی کند. اینها گاهی اجبار پدر و مادرها است.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله واقعاً کمرویی به دلایل مختلفی میتواند در کودک ما شکل بگیرد. یکی از دلایل، میتواند جمعیتی که دورش هستند باشد.
ممکن است کودک تک فرزند باشد یا نباشد. ما در مواردی داشتیم که تک فرزند هستند و بسیار اجتماعی است و یا اینکه چند فرزند هستند. و در آنها یکی از بچهها بسیار خجالتی است.
یک مقداری از آن به ویژگیهای پدر و مادر و ژنتیک مربوط میشود چون ممکن است. تِم درونگرایی و چنین مواردی را هم شامل شود.
سرفصلهای این مقاله
- ولی چیزی که خیلی مهم است این است که، بیشتر اکتسابی از والدین است.
- نشانههای کمرویی:
- اولین مورد آن این است که فرد اراده لازم را برای انجام کارها ندارد.
- حقیر شمردن خود، یکی از ویژگیهای یک فرد کمرو هست.
- و جالب است بدانیم که این افراد به ظاهر خود خیلی سعی میکنند که برسند.
- در نهایت اینها سعی میکنند که اظهار وجود خود را بیشتر داشته باشند.
- در بحث خجالتی بودن موقعیت خیلی مهم است.
- نمایش دادن کودکان، خیلی اشتباه است.
- یک روز دوست دارد در مورد موضوعی صحبت کند، یک روز دوست ندارد.
- در مرحلهی اول از فرد بخواهند که خودش با خودش بلند صحبت کند.
- گام بعدی بخواهیم که صدایش را ضبط بکند.
- بعد شروع کنیم کم کم فیلم بگیریم.
- بعد گام بعدی بازی حلقه نزدیکان، مثل خاله و مادربزرگ.
- ما دو دسته مشکل داریم در کودکان کمرو:
- ممکن است که یک والد این مدلی باشد و والد مقابل چنین رفتاری را داشته باشد.
- مجموعه پرورش ذهن کودک برای پرورش انواع هوش در فرزندان به شما پیشنهاد میشود:
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی)[نسخه چاپی]
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی)[نسخه pdf]
ولی چیزی که خیلی مهم است این است که، بیشتر اکتسابی از والدین است.
مثلاً، من مراجعینی را دارم که میآید و نگران این هست که کودکش، خجالتی است. و وقتی با مادر صحبت میکنیم میبینیم که او هم دقیقاً همین ویژگی را دارد.
در یک همچنین شرایطی من از آنها میخواهم که اول از خودشان شروع کنند. یک پدر یا مادر زمانی که بتواند روابط اجتماعی قوی، با همسایه، فروشنده نزدیک خانه. با اقوامش، داشته باشد پس فرزند هم یاد میگیرد این نوع روابط اجتماعی را.
وقتی که ما خودمان حاضر نیستیم که مثلاً فرض کنیم در تاکسی نشستیم به مردم یک سلام بگوییم. یا حتی بغلدستیمان میگوید که امروز چقدر هوا گرم است حاضر نیستیم جوابش را بدهیم که، بله یا نه فرزند من هم این را یاد میگیرد عذلت گزینی را، و این، خودش میتواند منجر به رفتار خجالتی بشود.
نشانههای کمرویی:
اولین مورد آن این است که فرد اراده لازم را برای انجام کارها ندارد.
چون همیشه فکر میکند اگر بتواند، میتواند یا نه.
یکسره درگیری سمی دارد در مورد شروع کارها و انجام کارهایی که لازم است. و فردی که نتواند شروع کند و آن عزم لازم را برای شروع کار نداشته باشد. میتوانیم بگوییم که از آیتمهای کمرویی هست. یکسره خود را کوچک میشمارد.
حقیر شمردن خود، یکی از ویژگیهای یک فرد کمرو هست.
معمولاً سعی میکند در جمع اصلاً صحبت نکند. تقریباً میشود گفت این افراد، یک حالت بیتفاوتی دارند. بعضی وقتها خانوادهها این ویژگی را، با ویژگی خونسرد بودن، آرامش داشتن اشتباه میکنند.
فردی که آرامش دارد و خونسرد است کارهایش را انجام میدهد. ولی بدون اضطراب ولی این افراد بیتفاوت هستند نسبت به کارهایشان و حس مسئولیتپذیری آنها نسبت به وظایفی که در زندگی دارند؛ معمولاً کم هست ارادهی آنها کم است.
و جالب است بدانیم که این افراد به ظاهر خود خیلی سعی میکنند که برسند.
یعنی معمولاً افرادی که کمرو هستند خیلی ظاهر مرتب و منظمی دارند. چون مداوم نگران قضاوت هستند. با احساسات درونی مشکل دارند.
مشکل این است که، مداوم درک درستی از روابط متقابل ندارند. اینها علاوه بر اینکه در روابط اجتماعی خود ناتوان هستند. ناتوانی یک مرحله است که ما میگوییم مشکلات مهارت اجتماعی دارد این فرد. چون که مثلاً فرد نمیتواند به راحتی با شما سلام و علیک بکند. پیشقدم بشود در ارتباط، یا یک همچنین مشکلی را داشته باشد.
ولی در بحث خجالتی بودن همش نگران این است که شاید بتواند با شما به راحتی صحبت کند.
ولی همش فکر میکند که اگر من با این سلام و علیک را کنم چه برداشتی میکند. یا اگر شروع کنم به گفتگو چه برداشتی این فرد دارد.
نکند فکر کند که من آدمی هستم که میخواهم سو استفاده کنم از اینکه پیش قدم میشوم در ارتباط. یعنی مداوم افکار مشکل دار باعث میشود که فرد عملی را که باید انجام بدهد، نتواند انجام بدهد.
در نهایت اینها سعی میکنند که اظهار وجود خود را بیشتر داشته باشند.
برای اینکه این فرد شروع نمیکند این کار را انجام بدهد. ولی وقتی در مورد آن کار صحبت میشود، خیلی میآید صحبت میکند که من میتوانم. و ممکن است در جمع کلی این کار را نکند.
ولی در مورد اطرافیانش که حس راحتتر بودن را دارد، انجام میدهد. در مدرسه معلم میگوید در مورد بر فرض نویسندگی صحبت کنید.
آنجا چیزی نمیگوید، ولی مثلاً در سرویس که رفتوآمد دارند سوار ماشین میشوند. تعداد بچهها کم است. یا زنگ تفریح با یک نفر یا دو نفر اظهار فضل کردن، اظهار وجود کردن و در مورد آن صحبت میکند. ولی در یک جمع کلاس بههیچوجه پیشقدم نمیشود.
در بحث خجالتی بودن موقعیت خیلی مهم است.
تعداد افرادی که دور فرد هستند. و پژوهشها نشان داده است وقتی فردی خجالتی در یک جمع قرار میگیرد ۷۵% احتمال دارد ضربان قلبش بالا برود. و حالتهایی که به فرد دست میدهد. ولی همان مثلاً محیط خانواده احتمالش خیلی ضعیف است که این حالتها دست بدهد برای فرد. بنابراین هم مکان و هم افرادی که قرار دارند در بروز خجالتی بودن تأثیرگذار است.
نمایش دادن کودکان، خیلی اشتباه است.
بچههای ما ویترین زندگی ما نیستند. که ما مداوم بخواهیم آنها را نمایش بدهیم. ولی یک جنبهی دیگر هم داریم که بچهها از جلب توجه لذت میبرند.
در 4 سالگی اوج این قضیه هست. کودک ۴ ساله را وقتی ما مهمانی میبریم، اگر ما هیچ توجهی به او نداشته باشیم. مثلاً دارم با دوستم صحبت میکنم اصلاً کاری به بچهها نداریم. نهایتش چند دقیقه یکبار به او میگوییم با این وسایلت بازی کن.
ممکن است بچه من حسی بدی داشته باشد آنجا اگر خودش دوست داشته باشد.حالا مثلاً شما دوست داری یک شعر برای جمع بخون. هیچ اشکالی ندارد. ما کامل این رفتار را رد نمیکنیم.
ولی اینکه فرد مداوم بیاید این کار را انجام دهد و کودک را ویترین زندگی خود کنیم، برای اینکه بخواهیم، به دیگران نشان بدهیم که ما پدر و مادر توانمندی هستیم. مداوم بخواهیم تواناییهای خود را این فرد بروز بدهد، قطعاً بچهها دچار مشکل میشوند.
مقایسه کردن از قدیم هم گفتیم که کار بسیار ناشایستی است. ولی جدای از آن ما موظف هستیم که روح فرزندان خود را سلامت نگه داریم.
قرار نیست که ما، آزار به آنها بدهیم و باعث شویم که آنها آسیب ببینند. این مدل فشارها آسیبزننده است.
نکتهی مهمی که میخواستم بگویم این است که عوامل فیزیولوژیکی و عصبی بودن و حساس بودن با کمرویی تقریباً نزدیک به هم است. هر دو ممکن تپش قلب فرد زیاد شود. هر دو ممکن است سکوت اختیار بکنند.
فرد حساس میشود، عصبی میشود. ممکن است در مورد موضوعی این رفتار را داشته باشد و خانوادهها باید توجه کنند به تفاوتهایی که بین آنها وجود دارد. ما توی بحث عصبی و حساس بودن، بار عاطفی بسیار شدید داریم.
ولی در قسمت کمرویی بار عاطفی فرد ندارد و اگر صحبت نمیخواهد بکند، اصلاً بحث مسائل عاطفی نیست که حرفی ندارد.
ولی حساسیت و عصبی بودن فرد بیشتر به خاطر مسائل عاطفی است که این مسائل را نشان میدهد.
در شرایط عادی، که فرد انسانی معمولی است، بدون در نظر گرفتن خجالتی بودن و کمرو بودن، ما بحث احترام را به خواستهی کودک داریم.
یک روز دوست دارد در مورد موضوعی صحبت کند، یک روز دوست ندارد.
من همیشه به والدین پیشنهاد میدهم اگر فرزندتان در حالتی بود که میدانستید یک چیزی هست ولی به شما نمیگوید، به جای حالت بازپرسی که مستقیم از او بپرسید خب چیه صحبت کن. از حالت خودافشایی استفاده کنید یعنی شروع کنید. بروید باهاش گفتگو کنید ولی در مورد خودتان صحبت کنید.
مثلاً من امروز روز خوبی داشتم. به مادربزرگت زنگ زدم. صحبت کردم رفتم بیرون سبزی خریدم. مثلاً همین روزمرگیهایمان را به او بگوییم. حتی برای بچه 3 و ۴ ساله هم وقتی ما شروع میکنیم از خودمان صحبت کردن. به او این راحتی را میدهیم که در مورد خودش با ما صحبت کند.
ممکن است این لحظه تمایل داشته باشد، ممکن است نداشته باشد. ولی حواسمان باشد که آخرش نگوییم که من گفتم شما هم بگو. که بعضی از خانوادهها این اشتباه را انجام میدهند. ما باید احترام را برای حریم خصوصی فرزندمان هم قائل باشیم.
ولی یکوقتی کودک ما دچار مشکل است. مشکل خجالتی بودن و کمرویی را دارد. آنجا قطعاً ما نباید فشار بیاوریم که حتماً بگو ولی باید آنجا راهیابی را ایجاد بکنیم و کمکش بکنیم که او راحتتر صحبت کند.
شاید بهتر باشد مثلاً دستش را بگیریم. لمس کردن حس قدرت به فرزندمان میدهد و راحتتر میتواند بیان بکند مسئلهی خود را. شاید بهش بگوییم الآن صبر کن و یک فرصتی به او بدهیم.
بگوییم، اگر حالت خوب نیست بیا برویم باهم یک دانه سیب بخوریم و بعدش در موردش صحبت کنیم. و برویم نقاشی بکشیم و بعدش صحبت کنیم.
یک لیوان آب بدهیم به فرزندمان بعدش بگوییم چی میخواستی تعریف کنی برای مامان؟ بهش این فضا را دادیم که یکم خودش توانیهایش را بالا ببرد. خودش با خودش درگیریهایش را حل کند و بعد بیاید برای ما صحبت کند.
پیشنهاد من به همهی خانوادهها که با مشکل کمرویی مواجه هستند، این است که آهسته پیش بروند. ولی با یک برنامهی منسجم پیش بروند.
در مرحلهی اول از فرد بخواهند که خودش با خودش بلند صحبت کند.
میخواهیم گامبهگام با شیوهی حساسیتزدایی منظم این قضیه را حل کنیم. گام اول اینکه خودش با خودش بلند بلند در مورد موضوعی که میخواهد در جمع صحبت کند، بلند بلند صحبت کند.
گام بعدی بخواهیم که صدایش را ضبط بکند.
ما هم در کنارش باشیم که به صدای او گوش بدهیم.
دوباره، چندین مرتبه این قضیه حس خوبی به او میدهد که صدای من خوب است، خوب صحبت میکنم. اعتمادبهنفسش در این حوزه بالا میرود و میتواند صحبت کند.
بعد شروع کنیم کم کم فیلم بگیریم.
فیلم را در مرحلهی اول فقط به پدرش نشان بدهیم. فیلم را فقط خودش و پدرش ببیند.
بعد گام بعدی بازی حلقه نزدیکان، مثل خاله و مادربزرگ.
با اجازه کودک خواهش میکنم بدون اجازه فقط اثر منفی دارد برای کودک. بعد ممکن است یک کلیپ درست کند برای مدرسه با معلم هماهنگ میکند.
این اگر گامبهگام پیش برود، میتواند به راحتی مشکلش را حل کند و بعد شاید تا پایان یک سال تحصیلی بتواند حتی روی سن مدرسه هم صحبت کند.
البته ما توقع نداریم که همهی بچهها به این سطح برسند. اما همین که بتواند در اجتماع صحبت بکند و خواستهها و نیازهایش را بیام بکند.
ما دو دسته مشکل داریم در کودکان کمرو:
یکوقتی فرزند من نمیتواند توانمندیهای خود را بیان بکند. این اعتمادبهنفسش در اصل پایین هست که منجر به همچنین قضیهای شده است.
ولی یک وقت کار به جایی میرسد که کودک نیازهایش را بیان نمیکند. شدیداً در مدرسه نیاز به دستشویی دارد. شدید هم این مشکل برایش وجود دارد ولی خجالت میکشد که بیان کند خانم مثلاً من بروم دستشویی.
یا بیان بکند که به من لطفاً آب بدهید. بحثمان این است که اگر به مرحلهی نیازها رسید، حتماً باید خانواده تلاششان را مضاعف کنند. تلاش کنند که این مشکل حل بشود.
یک وقتی نیاز به کمک یک روانشناس است که در کنار آنها باشد و یا یک وقتی فقط خودشان میتوانند این مشکل را حل کنند.
یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که والدی که خودش دچار کمرویی هست. و چون زیاد آسیبدیده در زندگی، قاعدتاً فردی که کمرو هست، نمیتوانند توانمندیهای خود را بروز بدهد.
قطعاً نمیتواند خود را بیان کند و این باعث میشود که خیلی جاها دیده نشود. خیلی جاها امتیازهایی را از دست بدهد.
این فرد، در همچنین شرایطی که فرد خودش آسیبدیده است از این قضیه مداوم به کودک خود میگوید شما اینجوری نباش.
ولی خود این فرد، کاری را بلد نیست برای اینکه اینجوری نباشد. مشکل ما اینجاست که این فرد مضرات این اخلاق را زیاد دیده به بچه خیلی فشار میآورد که این مدلی نباش.
ولی مشکل اینجاست که نه خودش بلد است این راهکار را و نه به کودکش این راهکار مناسب را نشان میدهد.
ممکن است که یک والد این مدلی باشد و والد مقابل چنین رفتاری را داشته باشد.
پرسش مجری: دوستی گفتند که پسر من امسال اول ابتدایی است خیلی در خانه شلوغ است. اما در مدرسه ساکت است نمیتواند درس بخواند و از وقتی که میآید خانه دفتر و کتابش باز است. تا موقع خواب که مشق نوشته باقی میماند و او هم به خواب میرود.
از شما راهنمایی خواستند.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: ممکن است کودک یک نوع نقص دقت و توجه داشته باشد. و احتمال دارد که هوش کودک خیلی هم خوب باشد و در یک همچنین شرایطی بچهها در مدرسه بیشتر سکوت میکنند. از این جهت که قانونمند جلوه بکنند چون، وقتی که متأسفانه یک بچهای که در مدرسه ساکت است. از نظر معلم خوب است و بچههایی داریم که از نظر هوشی بالا هستند، قانون پذیری زیاده ولی نقص دقت و تمرکز دارند.
جدای از نقص دقت و تمرکز، مهارتهایی است به نام مهارتهای اجرایی. مهارتهای اجرایی ۱۱ تا مهارت است.
زمانی که ما به دنیا میآییم تا ۱۲ سالگی شکل پیدا میکند و رشد میکند. یکی از این مهارتها، پایداری نسبت به هدف است. شروع میکند بچهی ما مشق نوشتن را تا زمانی که تمام کند و بلند شود.
گاهی بچههای ما ۵۰ بار این وسط بلند میشوند. حالا پا میشود آب میخورد. پا میشود توپ بازی میکند. و این به قول مادر گرانقدرمان میماند دفتر تا شب که حل شود.
دیدگاهتان را بنویسید