آموزش همدلی و کمک کردن به کودکان
زمان مطالعه: 8 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه صوتی از رادیو ایران.
امروز در برنامهی خانه و خانواده در این مورد صحبت میکنیم که ما چهطور میتوانیم همدلی را به کودکان آموزش دهیم و این همدلی و کمک در سنین کودکی شامل چه چیزهایی میشود؟
همه میدانیم که، پدر و مادر اولین و بهترین الگو برای کودکان هستند. حتی زمانی که بزرگ میشوند، نگاه میکنند به رفتارهای پدر و مادر.
در خانوادهای که همدلی به صورت اخلاقی شایسته باشد، مسلماً کودکان هم الگو پذیری خوبی دارند.
پرسش مجری: اینکه ما به نسل جدید چه طور این همدلی را انتقال دهیم. و این ارثیهی خوب خانوادگی و ملی را ما هم به نسل بعد انتقال بدیم راههایی دارد که باید به درد کودکان امروز بخورد.
مطمئناً برای آموزش به کودکان باید مناسب همان سال و همان زمان باشد و برای کودکان امروز هم نوع تربیت، کمی متفاوت است.
سرفصلهای این مقاله
- چه طور مفهوم همدلی را میتوانیم مطرح کنیم و به آنها آموزش دهیم؟
- قصههایی که کمک کردن را مطرح میکند.
- این احترام گذاشتن به دیگران باعث میشود که حس همدلی در ما افزایش پیدا کند.
- حواسمان باشد رفتار والدین میتواند تاثیرگذار باشد.
- علاوه بر اینکه ما شکرگذاری را به کودکمان یاد میدهیم.
- کاری که ما باید بیشتر برای فرزندانمان انجام دهیم لمس کردن بیشتر و در آغوش گرفتن بیشتر است.
- هر چیزی تعادلش خوب است.
- سه نکته را باید در ارتباط با نوجوانان دقت داشته باشیم:
- کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند:
- باهوش خوشرو (نسخه چاپی)
- باهوش خوشاخلاق (نسخه pdf)
- ۱۵گام تا تمرکز کودکان بر اساس نظریههای فرآیندی (۳ تا ۷ سال)
- راهکارهای افزایش دقت و تمرکز (8تا12سال) (نسخه چاپی)
چه طور مفهوم همدلی را میتوانیم مطرح کنیم و به آنها آموزش دهیم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: مواردی که دوستان مطرح کردند، دو مورد خیلی مهم داشت:
یکی الگوی مناسب است که خیلی به آن تاکید میکنیم. پدر و مادری که خودشان همدلی دارند ارزشمند است.
نکتهی بعد تجربهی ذهنی برای کودکان ایجاد کنیم. شاید نتوانیم برای او تجربههای واقعی ایجاد کنیم ولی میتوانیم برای او بازگو کنیم.
ما هر وقت بخواهیم رفتاری را در فرزندمان نهادینه کنیم در سه حوزهی ادراکی، اجتماعی و عملکردی باید فعالیت داشته باشیم.
ما در مرحلهی اول باید به فرزندمان یاد دهیم که دیگران را درک کند. درک همدلی دو مدل عاطفی و شناختی دارد. درک کند که چه احساسی طرف مقابل دارد و درک کند که چرا این کار را دارد انجام میدهد. این را با افزایش هوش هیجانی میتوان به کودکان آموزش داد.
بعد از این بتواند جامعهای که در آن هست را ببیند و مشکلات را بشناسد و در نهایت یک عملکردی هم داشته باشد.
اگر ما بخواهیم آیتمهایی را بگوییم که مادر یا پدر در خانه انجام دهند تا فرزندشان همدل شود، آیتمهای زیادی هستند.
مدل قصه خوانی را ما داریم.
قصههایی که کمک کردن را مطرح میکند.
افزایش مهارت شنیدن را داریم مثلا داستانی را که ما خواندیم بخواهیم فرزندمان هم آن را بیان کند. نتیجهای که او به ذهنش رسیده است از قصه و داستان را مطرح کند.
نقش بازی کردن. مثلاً من یک کودکم و شما یک آدم بزرگی، خود سناریو را مادر به سمت قصههای همدلانه و کمک کردن و مسئولیت پذیری هدایت کند.
توصیف احساسات و عواطف را به فرزندان داشته باشیم و آموزش دهیم. خیلی وقتها فرزندان ما احساسات و عواطف را تشخیص نمیدهند. مثلاً فرزند من خوابش میاد ممکن است بروز آن با خشم باشد و اینها موضوعاتی هستند که باید آن را آموزش بدهیم.
توجه به رفتار دیگران را به کودک آموزش دهیم. شاید الان کرونا است و ما رفت و آمدهایمان بسیار کم شده ولی وقتی که فرزند من نشسته و دارد کارتون میبیند در کنارش باشیم. بیان کنیم که مثلاً وقتی دختره این کارو کرد مادرش چی گفت. چه دختر مهربونی، چه پسر مهربونی.
توجه بدهیم به فرزندمان و احترام گذاشتن به دیگران را آموزش دهیم. در هر سنی به این معقوله توجه کنیم چه برای کودکان بزرگتر از خودشان و چه برای کودکان کوچکتر از خودشان.
این احترام گذاشتن به دیگران باعث میشود که حس همدلی در ما افزایش پیدا کند.
نکتهی بعدی در خانه کارهای کوچک را به کودکان بسپاریم .حتماً از آنها کارهای کوچکی که باعث کمک کردن میشود را بخواهید.
شاید من به راحتی بتوانم تمام لباسهایی که جمع کردم را تا کنم و در کمد بگذارم. ولی چه اشکالی دارد که از فرزندم هم کمک بگیرم برای همچین چیزی. یعنی کودکان بتوانند کارهای در حد خودشان را انجام دهند.
خواهشاً کارها را در حد خود کودک به او بدهید. گاهی دوستان برای اینکه فرزندشان را مسئولیت پذیر کنند؛ خیلی بیشتر از حد متعارف و توانمندیهای کودک به او کار میدهند.
در این صورت کودک خسته میشود و دچار عدم اعتماد به نفس میشود. چون میبیند که توانایی آن کار را ندارد و میتواند آسیبهای جدی و روانی به فرزندمان وارد کند.
پرسش مجری: آیا کودکان به طور ذاتی این کمک کردن و همدلی در وجودشان هست؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: انسانها جزو موجودات اجتماعی هستند و قاعدتاً همدلی و کمک کردن در وجود همه هست. و وقتی که در محیط قرار میگیریم، این شکل پیدا میکند و گاهی وقتها ممکن است خاموش شود و از بین برود.
حواسمان باشد رفتار والدین میتواند تاثیرگذار باشد.
والدین قرن ۲۱ خیلی اصرار دارند کودکانشان باهوش باشند. اگر کودکی بتواند همدلی درستی داشته باشد و کمک کردن به دیگران را یاد بگیرد میتواند هوش اجتماعی بالاتری داشته باشد.
وقتی که ما داریم یک کار خیری انجام میدهیم هوش اخلاقی و معنوی ما بالا میرود. یعنی موضوع همدلی به هوش فرد هم برمیگردد، هر چه قدر هر فردی هوشمندانه تر زندگی کند قاعدتاً بهتر میتواند دیگران را درک کند.
اصولاً کودکان دوست دارند که در کنار بزرگترها ایفای نقش کنند و لذت میبرند؛ اما اگر ما بدانیم که کودک از چه سنی درک میکند این مسئولیت پذیری را، خیلی بهتر است.
ببینید برای خود مقولهی کمک کردن، خود کودکانمان میتوانند از 2 سالگی این کار را انجام دهند. ولی درک واقعی همدلی و آن نوع تفکری که در مغز شکل میگیرد معمولا بالای 5 و 6 سال است.
زیر این سن ما توقع همچین چیزی را نداریم ولی این رفتار اتفاق میافتد. و نکتهی اساسی این است که ما به عنوان مادر اگر به کودکمان یاد بدهیم که همانطور که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند شما هم با دیگران رفتار کن. قطعاً مقولهی همدلی را به کودک آموزش دادیم.
پرسش مجری: سوال پرسیدند که کودکانی که الان در ناز و نعمت دارند زندگی میکنند چه طور میتواند به فکر دیگران باشند و به آنها کمک کنند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: وقتی که والدین در خیابان کودک کاری میبینند به کودکشان میگویند. خداروشکر کن و تا اینجا خوب است ولی در مرحلهی بعد وقتی که خداروشکر میکنیم به فرزندمان بگوییم. فکر کن اگر شما جای او بودی انتظار چه کمکی از بقیهی دوستانت داشتی.
علاوه بر اینکه ما شکرگذاری را به کودکمان یاد میدهیم.
به او یاد میدهیم که چند لحظه فکر کند اگر او جای فردی بود که مشکل داشت چه انتظاری از دیگران داشت.
خودمان هم به این قضیه باید فکر کنیم که علاوه بر شکرگزاری، که اگر من جای او بودم چه کمکهایی نیاز داشتم و این میتواند کمک کننده باشد.
کاری که ما باید بیشتر برای فرزندانمان انجام دهیم لمس کردن بیشتر و در آغوش گرفتن بیشتر است.
پژوهشها ثابت کرده است که کودکانی که زیادتر از بقیه لمس میشوند و در آغوش والدین قرار میگیرند، درک همدلی آنها در سنین بالاتر بیشتر از دیگران هست.
پرسش مجری: دوستی سوالی داشتند که کودک من کمک کردن به دیگران را خیلی دوست دارد اما یک مقداری دارای افراط هست. در این زمینه و پدر و مادر اذیت هستند در این زمینه که ما هر چی برای او میگیرم. به بقیه هدیه میدهد و بدون اینکه ما را در جریان بگذارد. با کودکان این چنین چگونه باید برخورد کرد که حد تعادل را بدانند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: یک وقتی این موضوع قالب فکری است که ما در کودک ایجاد میکنیم. مثلاً، کودکمان کمک کرده به پدر و مادرش یا وسیلهی خود را جمع کرده و ما مداوم او را تشویق کردیم.
انگار یک قالبی را برای فرد ایجاد کردیم که او باید مداوم به دیگران کمک کند و در سنین کودکی برای توجه خواهی این کار را انجام میدهد. و در سنین بزرگسالی یک عادت برای او شده و باید در زیاده روی و افراط در این رفتار بسیار توجه شود.
اگر والدین برای کودک چنین قالبی را ایجاد نکرده باشند ممکن است که کودک دچار اضطراب شدیدی باشد. ما یک اختلال داریم به اسم اختلال مهرطلبی.
شاید فرد بیش از حد تمایل داشته باشد که به دیگران کمک کند. در بازخورد اگر به کمک نیاز داشت دیگران هم به او کمک کنند و یا اینکه فکر میکند جایگاه شخصیتیش تخریب میشود اگر کمک نکند.
هر چیزی تعادلش خوب است.
اگر ما در هر حوزهای افراط و تفریط داشته باشیم، وضعیت خوبی نیست. الان در حوزهی همدلی و یا کمک به دیگران اگر من در حد متعادل رفتار کنم بسیار خوب است.
ولی اگر من هر چیزی که دارم به دیگران بدهم و هیچ چیزی نتوانم برای خودم و فرزندانمان تهیه کنم این اصلا خوب نیست. و این یک رفتار اضطرابی است. ذهنیتی که دیگران برای ما ساختن میتواند باعث این موضوع شود.
پرسش مجری: کودکانی که مداوم باج میدهند به کودکان دیگر برای اینکه با او بازی شود. باج دادن با همدلی و کمک کردن متفاوت است؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: عدم اعتماد به نفس و اضطراب باعث این موضوع میشود. اگر فقط یک فرد هست که کودک به او باج میدهد، ممکن است به خاطر قلدری او باشد. میتواند به اضطراب قالب ذهنی و محیط اطراف ربط داشته باشد.
پرسش مجری: خیلی از والدین گلایه داشتند از فرزندانشان که هیچ کمکی در خانه انجام نمیدهند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که حس مسئولیت پذیری و کمک کردن باید از کودکی نهادینه شود. و وقتی که این کار انجام نشود توقع دارند. که دیگران این کار را انجام دهند و این موضوع را عادی میدانند.
یک مشکل اساسی تر اینکه ما فرزندانمان را اینگونه بار میآوریم که هیچ کمکی به ما نکنند بعد متوقع هستیم از آنها. و از آنها گله میکنیم که چرا چنین رفتاری انجام میدهد.
کودک از شما بزرگسال یاد گرفته است که اصلاً هیچ کمکی نکند. من توصیه میکنم که فرزندانمان در هر سنی که هستند کمک را از آنها بخواهیم و با رابطهی عاطفی از آنها بخواهیم.
سه نکته را باید در ارتباط با نوجوانان دقت داشته باشیم:
نکتهی اول اینکه اگر نوجوان ما کار خوبی کرد یا کاری را اشتباه انجام داد که زمینهی آن به ما مربوط است. به جای اینکه از او طلبکار باشیم یا با یک رابطهی غیر عاطفی به او بگوییم حتما بگوییم که من متوجهی رفتارت هستم.
اینکه به فرزندانمان بگوییم که من متوجهی شما هستم و توجهی زیادی به رفتارت، کردارت و عملکردت دارم این خودش یک گامی است که مشکل را حل کند.
گام بعدی اینکه، حتما موضوعی را به گونهای بگوییم که کودک ما حس کند رفتارش از نظر منطقی و غیرمنطقی بودن بررسی میشود.
و در نهایت گام آخرمان این است که به کودک بگوییم من چنین احساسی دارم و فقط حس مقایسه را برای کودک بگذاریم.
یک مشکل اساسی در ارتباط با نوجوان این است. که والدین احساس گناه در نوجوان ایجاد میکنند و این اصلاً مناسب نیست.
احساس گناه، احساسی است که، فرد را به عمل درست سوق نمیدهد. فقط فرد را به این سوق میدهد که به این موضوع فکر کند و فقط بار منفی برای او داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید