4 نکته اساسی در پرورش هوش هیجانی
زمان مطالعه: 3 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی مدیر مرکز پرورش ذهن فرزام.
اگر من بتوانم هیجاناتم را در مشتم نگه دارم، هر زمان که دوست داشتم بازش کنم و هر زمانی که دوست داشتم بسته باشد، این میشود هوش هیجانی.
حالا اصلاً این هیجانات من چه چیزی هستند؟
اولین موضوع این است که من هیجانات را بشناسم. دستهبندی هیجانات خیلی زیاد است. ولی پنج مدلی که از همه دستهبندیها کوچکتر هست و من عرض میکنم.
اولین مورد: شادی، دوم: خشم، سوم: ناراحتی یا غم، چهارم: ترس و پنجم: شرم.
این پنج مورد یکی از کوچکترین دستهبندیها است.
ما حداقل ۵ هیجان در بدن خود داریم. هر کسی باید بداند که اگر این هیجانات غلیان پیدا کرد و یا زیاد شد، بدنش چه واکنشی دارد؟
قرار نیست که همیشه یکسان باشد. ما در محیطهای مختلف، متفاوت هستیم. الآن اگر عصبانی باشیم، یک مدل برخورد نشان میدهیم و اگر در خانه باشیم یک برخورد داریم. یک برخورد دیگر در محل کارمان و …
در زمان ترس قاعدتاً یک مدل برخورد می کنیم. مثلاً: قرمز میشویم یا میلرزیم یا خیلی چیزهای دیگر …
سرفصلهای این مقاله
- اولین نکته که در هوش هیجانی مهم هست، اینکه خودتان را بشناسید.
- نکته بعدی در هوش هیجانی خودمدیریتی است.
- نکته بعدی در پرورش هوش هیجانی آگاهی اجتماعی است.
- و در نهایت برای پرورش هوش هیجانی مدیریت رابطه.
- برای پرورش انواع هوش در کودکان خود میتوانید مجموعه پرورش ذهن را خریداری نمایید:
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی) [نسخه چاپی]
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی) [نسخه pdf]
اولین نکته که در هوش هیجانی مهم هست، اینکه خودتان را بشناسید.
فکر کنید زمانی که عصبانی می شوید، چه میشود؟
از فرزندانتان بخواهید در رابطه با هیجانات صحبت کنند. از فرزندتان بپرسید: الآن غمگینی، الآن عصبانی هستی، بگذارید حسش را بیان کند.
نکته بعدی در هوش هیجانی خودمدیریتی است.
مثلاً من غمگین که میشوم ناخودآگاه اشکم سرازیر میشود. ولی فرض کنید خب حالا در چنین شرایطی اگر در شرایطی بودیم که نباید گریه می کردیم، مثلاً در یک مجلس عروسی من خیلی عصبانی هستم بخواهم گریه کنم، کار درستی نیست.
اگر من خود مدیریتی داشته باشم میتوانم مراقبت کنم از خودم در این جمع. آن زمان برای کنترل خود سرم را گرم میکنم به خوردن چیزی. مثلاً بهتر است یک شیرینی در دهانم بگذارم. یک تغییر که بشود آن را کنترل کرد.
یکی از مشکلات والدین با فرزندانشان این است که وقتی عصبانی می شوند نوع عصبانیتشان را بچهها میبینند. ما به عنوان پدر و مادر همیشه باید کوه استوار فرزندانمان باشیم. فرزند من باید بتواند به من تکیه بکند.
اگر فرزند من مثلاً لیوان آب را ریخته و من از شدت عصبانیت دستم میلرزد، قاعدتاً دارم به فرزندم میگویم که من آدم ضعیفی هستم.
اگر رفلکس طبیعی بدن شما این هست که زمان عصبانیت دستتان میلرزد، به جای نشان دادن به بچهها یک وسیله را در دستتان بگیرید یا دستتان را بگذارید زیر میز طوری که این قضیه نمایان نشود.
نکته بعدی در پرورش هوش هیجانی آگاهی اجتماعی است.
باید دیگران را بشناسیم. مثلاً فرد میخواهد خودش را برای ما بگیرد یا واقعاً عصبانی است.
مثلاً بچه را به مهمانی بردیم و پدربزرگش بیمار است. فرزند ما باید آگاهی اجتماعی را یاد بگیرد. به او میگوییم که الان باید با وسایل بازی نشستنی، بازی کنیم. قرار است که او را هدایت کنیم در این موضوع.
و در نهایت برای پرورش هوش هیجانی مدیریت رابطه.
اینکه بتوانیم ارتباطمان را با دیگران، فرزندمان و همسرمان مدیریت بکنیم.
دیدگاهتان را بنویسید