بهترین سن برای آموزش و به کلاس رفتن کودکان چه سنی است؟
زمان مطالعه: 4 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: ما امروز میخواهیم نتایج زیادی بگیریم. ما چگونه متوجه شویم که کودکان ما نیاز به چه آموزشی دارند و چه علایقی دارند؟
ما از آن دسته والدینی هستیم که میخواهیم علایق سرکوبشدهی خود را به بچههای خود تحمیل کنیم و از این مدل سوالها. اصلاً آموزش بچهها از چه سنی باید آغاز شود؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که میتوانیم از بدو تولد آموزش را شروع کنیم و در بیشتر کشورها آموزش از دو سالگی شروع میشود ولی نوع آموزش خیلی متفاوت است.
یک وقتی من میخواهم رنگ را به او آموزش دهم و به صورت مستقیم رنگها را میگوییم ولی یک وقتی است که من میگویم:
بیا بلوز قرمزت بپوشانم یا جوراب آبیات بپوش که در هر دو صورت آموزش انجام میشود ولی مدلی که ارائه میشود خیلی مهم است.
سرفصلهای این مقاله
- ما معتقد هستیم که سنین 3 تا 8 سالگی سن طلایی برای آموزش کودکان است.
- ولی واقعیت این است که چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه یاد بدهیم برای ما مهمتر است.
- خیلی از مشکلات فرزندان ابتدایی ما این است که نمیدانند باید در چه فاصلهای بایستند.
- کتابهایی برای پرورش فرزندانی توانمند و هوشمند:
- مسیر ایجاد تفکر انتقادی(نسخه چاپی)
- راهکارهای رشد اخلاقی کودکان(نسخه pdf)
- پرورش هوش اخلاقی کودکان و نوجوانان
- پرورش کودک با سواد اجتماعی(نسخه صوتی)
ما معتقد هستیم که سنین 3 تا 8 سالگی سن طلایی برای آموزش کودکان است.
ولی نه اینکه او را بفرستیم کلاس. بچهی من میتواند در مهمانی کنار مادربزرگ خود، در مسیر مهدکودک در پارک کنار مادرش آموزش ببیند.
اما با آن سبکی که بنشانیم کودک را و با سبکی که متأسفانه در برخی کشورها وجود دارد. میبینیم کلاس سنتی باشد خیلی زود بخواهیم شروع کنیم 7 سالگی میباشد که شروع مدرسهها است.
خیلی از مقالات پژوهشی معتقد هستند که اگر فرد بخواهد لهجهی زبان را داشته باشد باید از 6 ماهگی گوش بدهد ولی نه اینکه از 6 ماهگی زبان را آموزش بدهیم.
وقتی که داریم کارتون میگذاریم به زبان انگلیسی باشد یا عربی بستگی دارد که چه زبانی را میخواهیم یاد بدهیم و چه لهجهای میخواهیم داشته باشد.
ولی اینکه بخواهند بنشیند و آموزش کلاسیک باشد زیر 7 سال مناسب نیست. ولی با آموزشهای غیرمستقیم و آن فضا را ایجاد کردن میتوانند آن فضا را یاد بگیرند.
پرسش مجری: نظرتان در مورد مهدهای دو زبانه چیست و متأسفانه ما والدین علاقهای که به آن نرسیدیم را به کودکان خود تحمیل میکنیم. و باعث میشود که کودک در یک کلاسی باشد که اصلاً به آن علاقه ندارد.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که تحمیل کردن در هر چیزی بیشتر ضرر میرساند تا منفعت.
ولی گاهی تحمیل کردن چیزهایی است که برای زندگی فرزندانمان نیاز است و رعایت قانون و اجرای قانون باید از 3 سالگی یاد بگیرد که زمان خواب باید مسواک بزند و باید فرزند من یاد بگیرد و انجام دهد و اگر انجام ندهد، لطمه میخورد.
ولی اگر کلمات انگلیسی را یاد نگیرد وقت دارد برای یادگیری آن. سنین زیر دبستان درست است که خیلی سن مناسبی است و یادگیری در این سن خیلی زیاد است و عالی است.
ولی واقعیت این است که چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه یاد بدهیم برای ما مهمتر است.
رشد مغزی در آن سنین اتفاق میافتد و اگر ما برنامههایی داشته باشیم که هوش را افزایش بدهیم خیلی مفید است.
برنامههایی داشته باشیم که حافظه را افزایش بدهیم. حافظه هم خوب است و من آن را تائید میکنم.
پایتخت تمام کشورها را به کودک یاد میدهند، اسم کشورها و نقشههای آن را یاد میدهند.
پرسش مجری: دوستی گفته بودند که پسرشان از 5 سالگی به کلاس زبان میرفته ولی الآن حس میکنم که زود بوده است ولی پیشرفتش خوب است چه کار کنم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: به نظرم وقتی که پیشرفتش خوب است نمیشود او را نفرستاد چون 5 سال است که میرود و لطمهی قطع کردن آن بیشتر از نفرستادنش است.
اگر قرار است ما به فرزندان آموزش بدهیم چگونه باید انجام شود و چه چیزهایی، مهم است.
واقعیت این است که نحوهی آموزش در سن کودکی حتماً باید غیرمستقیم باشد و در غالب بازی باشد.
اگر من مادر یا من پدر خودم را موظف بدانم که با فرزندم روزی یک ساعت بازی کنم. و این بازی هدفمند باشد. این بازی خیلی خوب میتواند او را رشد دهد.
واقعاً فرزندان ما در سنین زیر دبستان، در سنین طلایی هستند ولی باید حواسمان باشد که یادگیری فقط این نیست.
همین که طیفهای مختلف رنگ سبز را بشناسد، همین که وقتی با فرزندم به پارک میرویم بگوید: بابا ببین برگ روشن تره فکر کنم عمر کوتاهتری دارد نسبت به برگ کناری آن.
فرزند من دار رنگ سبز را یاد میگیرد. طیف گستردهای از رنگ سبز را دارد یاد میگیرد و هم به خلاقیتش کمک میکند.
چیزهایی که پدر و مادرهای گذشته به ما یاد دادند، روابط اجتماعی که خیلی از فرزندان ما الآن با آن مشکل دارند. مثلاً فاصلهی ایستادن با یک فرد دیگر.
خیلی از مشکلات فرزندان ابتدایی ما این است که نمیدانند باید در چه فاصلهای بایستند.
اگر فردی خیلی غریبه است باید از او خیلی فاصله بگیرند و وقتی که آشنا است باید به او بچسبند.
خیلی از معلمهای ابتدایی گلهمند هستند که بچه یکسره میآید به من میچسبد و اصطلاحی که خیلی شنیدم اینکه این همش تو شکم من است.
کودک کجا باید این را یاد بگیرد؟ اگر میخواهیم با کسی معاشرت کنیم باید فاصله اینقدر باشد که اگر میخواهیم روبوسی کنیم. باید بالاتنهها به هم نزدیک باشد و پاها از هم فاصله داشته باشد.
اینها نکات خیلی ظریفی است که به نظر من خیلی بهتر است از چند تا نکات انگلیسی که یاد بگیرد چون که آن را میتواند در سنین بالاتر هم با کلاس رفتن یاد بگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید