روش های فرزندپروری و دلبستگی کودک
انواع مختلفی از روش های فرزندپروری وجود دارد. روش های فرزندپروری آنچنان متنوع هستند که ممکن است مادرها و پدرها را دچار سردرگمی کنند. سبک دلبستگی یکی از روش های فرزندپروری است.
هر چند کودک انسان، ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگری دارد، اینکه کودک به کدام یک از والدین دلبسته باشد و نیز شدت و کیفیت دلبستگی کودک تا حدود زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با کودک دارد.
کودک فقط به سبب کارهایی که والدین برای ارضای نیازهایش به غذا، آب، گرما و آسودگی از درد میکنند به آنها دلبستگی پیدا نمیکند. مدت زمانی که کودک با هر یک از والدینش میگذراند نیز تعیین کننده کیفیت رابطه کودک با والدینش نخواهد بود.
به همین نحو در روش های فرزندپروری، دلبستگی کودکان به مادران شاغلشان به اندازه دلبستگی کودکانی است که مادرانشان کار نمیکنند. بنابراین کیفیت نگهداری از کودک تعیینکنندهتر از کمیت آن است.
با توجه به روش های فرزندپروری رای ایجاد دلبستگی در کودک کدام کیفیات و کنشهای متقابل اجتماعی بین والدین و کودک بیشتر اهمیت دارد؟
در روش های فرزندپروری یکی از ابعاد اولیه دلبستگی عبارت است از حساسیت، همگامی و کنش متقابل.
به عبارتی دیگر حساس و پاسخگو بودن در برابر حالات کودک، خواه گریه باشد خواه لبخند باشد یا حرف زدن.
والدین کودکانی که به شدت دلبسته هستند، به طور کلی به کارهای کودکان خود واکنش مثبت و سریع نشان میدهند. بین آنان مراودات لذت بخش انجام میشود که با خلق و خو و تواناییهای شناختی کودک تناسب دارد.
جنبه مهم کنش متقابل همراه با حساسیت، عبارت است از توانایی هماهنگ شدن با رفتار و حرکات کودک.
دومین مشخصه والدینی که ایجاد دلبستگی ایمن در کودکان میکنند، حامی و ملایم بودن است.
والدین کودکانی که به شدت دلبسته هستند، به هنگام راهنمایی کودک با لحنی آرام با آنان حرف میزنند و در موقع مناسب رفتار کودک را با حرفهای مطلوب تحسین میکنند.
سرفصلهای این مقاله
روش های فرزندپروری|دلبستگی در کودکان
تقریباً تمام کودکان در سال دوم به مراقبت کننده دلبسته میشوند. ولی کیفیت این دلبستگی تفاوت دارد، برخی کودکان مطمئن هستند که مراقبت کننده به آنها محبت و از آنها حمایت میکند. ولی برخی دیگر مضطرب و نامطمئن هستند.
پژوهشگران طبق تحقیقاتی که در مورد روش های فرزندپروری انجام دادهاند یک حالت دلبستگی ایمن و سه حالت ناایمنی را مشخص کردند:
1- دلبستگی ایمن:
نوباوگان از والدین خود به عنوان تکیه گاهی امن استفاده میکنند. وقتی که از آنها جدا میشوند ممکن است گریه کنند یا نکنند. دلیل گریهی آنها این است که والدین از آنها جدا شدهاند و او را به فرد غریبهای سپردهاند و وقتی که والدین برمیگردند به طور فعال به دنبال تماس با او هستند و گریهی آنها فوراً کاهش پیدا مییابد.
2- دلبستگی دوری جو:
نوباوگان هنگامی که والدین حضور دارند نسبت به آنها بیاعتنا هستند و هنگام ترک شدن ناراحت نمیشوند و به فرد غریبهای که شبیه والدین است واکنش نشان میدهند و هنگام پیوستن مجدد به والدین از آنها استقبال نمیکنند یا به کندی این کار را انجام میدهند و هنگامی که والدین او را بلند میکنند اغلب به او نمیچسبند.
3- دلبستگی مقاوم:
نوباوگان قبل از جدایی به دنبال نزدیکی به والدین خود هستند. اغلب کاوش انجام نمیدهند و وقتی که آنها را ترک میکنند ناراحت میشوند و پس از برگشتن آنها عصبانی میشوند و رفتار خصمانه از خود نشان میدهند و به راحتی نمیشود آنها را آرام کرد.
4-دلبستگی آشفته / سردرگم:
این حالت بیشتر ناایمنی را نشان میدهد این کودکان هنگام پیوستن مجدد به والدین رفتاری سردرگم و متضاد از خود نشان میدهند، هنگامی که والدین آنها را بغل کردهاند روی برمیگردانند و حالات افسرده و هیجان سطحی از خود نشان میدهند.
هیجان خود را به صورت حالت صورت بهت زده نشان میدهند و بعد از آرام شدن، گریه میکنند و حالتهای بدنی عجیب و غریب و خشک نشان میدهند.
کیفیت دلبستگی در مورد بچههای دارای خانوادههای دارای جایگاه اجتماعی اقتصادی متوسط به صورت ایمن است.
کودکانی که ایمن هستند دارای مادران سازگار با پیوند خانوادگی و دوستی مثبت هستند و برعکس آنها کودکانی که در خانوادههای دارای جایگاه اقتصادی پایین هستند و دلبستگی ناایمن دارند و استرسهای زیادی را تجربه میکنند.
عواملی که بر روش های فرزند پروری و دلبستگی ایمن تاثیر میگذارد:
1- فرصت برقرار کردن رابطهی نزدیک:
کودکانی که فرصت برقراری رابطه با مراقبت کنندهی خود را نداشتهاند. مشکلات زیادی را تجربه کردهاند، وزن آنها به شدت کاهش پیدا میکند، دچار افسردگی شدید میشوند و دارای مشکلات هیجانی هستند.
2-کیفیت مراقبت کننده: پاسخ دهی بیدرنگ، با ثبات و مناسب به نوباوگان و نگهداری محبتآمیز با آنها با دلبستگی ایمن ارتباط دارد.
3-خصوصیات کودک: دلبستگی حاصل رابطهای که بین دو نفر برقرار میشود، است. کودکانی که دارای مشکلات هستند، پرستاری از آنها دشوار است و این مشکلات با دلتنگی ناایمن رابطه دارد. اما اگر والدین وقت و تحمل داشته باشند و فرزندان خود را به صورت مثبت در نظر بگیرند، کودکان کاملاً به دلبستگی ایمن دست می یابند.
4- شرایط خانوادگی: بیکاری، زندگی زناشویی نابسامان، مشکلات مالی و… میتواند با ایجاد اختلال در حساسیت والدین دلبستگی را تضعیف کند و موجب دلبستگی ناایمن شود.
دستاوردهای شناختی نوباوگان و کودکان نوپا
تولد تا 1 ماهگی:
واکنشهای چرخشی ثانوی با استفاده از مهارتهای حرکتی محدود. مانند مکیدن پستانک برای دستیابی به دیدنیها و صداهای جالب.
1 تا 4 ماهگی: آگاهی از چند ویژگی اشیا، از جمله پایداری شیء، استحکام شیء، و جاذبه. به صورتی که از یافتههای نقض انتظار، تقلید معوق از جلوهی صورت بزرگسالان با تاخیر کوتاه (1 روزه) برمیآید.
4 تا 8 ماهگی: بهبود آگاهی مادی و آگاهی عددی اساسی، به صورتی که از یافتههای نقض انتظار، تقلیدمعمول از اعمال تازه بزرگسالان با تاخیر کوتاه (1 روزه) برمیآید.
8 تا 12 ماهگی: توانایی جست و جو کردن شی پنهان در موقعیتهای مختلف وقتی با پارچهای پوشیده شده. وقتی دستی آن را زیر پارچهای پنهان کرده، و زمانی که از یک محل به محل دیگر انتقال داده شده است. توانایی حلکردن مسئلههای حسی-حرکتی از راه قیاس با مسئلهی قبلی.
12 تا 18 ماهگی: تقلید معوق از اعمال تازه بزرگسالان با تاخیر طولانی و در موقعیتهای مختلف.
18 ماهگی تا 2 سالگی: تقلید معوق اعمال بزرگسالانی که سعی دارند آنها را انجام دهند. بار دیگر توانایی پیبردن به مقام دیگران را نشان میدهد، تقلید از رفتارهای روزمره در بازی وانمود کردن.
روش های فرزندپروری|دلبستگیهای متعدد در کودکان
نوباوگان به افراد آشنای متعددی دلبسته میشوند نه فقط به مادران. بلکه به پدران، خواهر و برادرها، پدربزرگ و مادربزرگها و پرستاران. اگر چه بالبی امکان دلبستگیهای متعدد را در نظریه خود مطرح کرد، اما باور داشت که نوباوگان تمایل دارند رفتارهای دلبستگی خود را به سمت یک نفر هدایت کنند، به ویژه زمانی که رنجور هستند.
برای مثال وقتی به نوباوگان یک ساله مضطرب امکان انتخاب کردن بین مادر و پدر برای تسلی یافتن و ایمنی داده میشود، عموماً مادر را ترجیح میدهند. این ترجیح معمولاً در سال دوم زندگی کاهش مییابد.
در روش های فرزندپروری، دلبستگیها زندگی عاطفی و اجتماعی خیلی از نوباوگان را غنی میکند. البته باید متذکر شد که اگر چه ممکن است کودک به اشخاص متعددی دلبسته شود اما برای دلبستگی خود سلسله مراتبی دارد.
به نظر بالبی اشتباه است که فکر کنیم که یک کودک خردسال در مورد شخص دلبسته خود دچار سردرگمی است و هیچ گونه دلبستگی محکمی با یک فرد خاص ندارد.
بلکه کودک در اغلب اوقات به یک فرد اصلی دلبستگی عمیق دارد و در غیاب او احساس دلتنگی بیشتری میکند. جدایی از افرادی را که کمتر به آنها دلبسته است، راحتتر از شخص اصلی تحمل میکند.
پدرها
با توجه به روش های فرزندپروری مراقبت توأم با عاطفه پدرها از کودک مانند مادرها موجب دلبستگی ایمن میشود و هرچه پدرها وقت بیشتری با بچهها سپری کنند، این تاثیر نیرومندتر میشود. مادرها وقت بیشتری صرف مراقبت جسمانی و ابراز محبت میکنند. پدرها زمان بیشتری را صرف بازی با بچه میکنند.
علاوه بر این پدرها و مادرها به شیوههای متفاوتی با بچهها بازی میکنند. روش های فرزندپروری و دلبستگیها در آنها متفاوت است. مادرها بیشتر از اسباب بازی استفاده میکنند، با نوباوگان حرف میزنند و به بازیهایی نظیر دالی موشه میپردازند. در مقابل پدرها، به ویژه با پسرها، به بازیهای هیجانانگیزتر و پر جنب و جوش میپردازند.
با این حال این تصویر از مادر به عنوان پرستار و پدر به عنوان همبازی به علت تغییر در وضع شغلی زنان در برخی خانوادهها تغییر کرده است.
مادران شاغل، بیشتر از مادران خانه دار به تحریک و نشاط فرزندان خود میپردازند. شوهران آنها تا اندازهای بیشتر به پرستاری مشغول هستند. وقتی پدرها مراقبت کننده اصلی باشند، سبک بسیار برانگیزانندهی بازی کردن خود را حفظ میکنند. این پدرها کمتر به عقاید قالبی نقش جنسی پایبند هستند، شخصیت دوستانه و همدلانهای دارند و پدری کردن را تجربه باارزشی میدانند و در استفاده از روش های فرزندپروری موفق عمل کردهاند.
جایگاه پدر در روش های فرزندپروری و دلبستگی: نقشی متفاوت
به علت اثر عمیقی که سنت روانکاوی بر پژوهشگران آمریکایی گذاشته است، آنها مطالعات خود را تقریباً به روابط مادر- فرزند محدود کردهاند و نقش پدر را در بکارگیری روش های فرزندپروری خیلی کم به حساب آوردهاند.
در طول 25 سال گذشته، دیدگاهها تا اندازهای عوض شده است. در تفکر روانشناسان نسبت به اهمیت پدر در بکارگیری روش های فرزندپروری، نوعی تحول به وجود آمده است. در حال حاضر، آنها معتقداند که وجود پدر، برای تشکیل خودپنداره کودک، عملکرد شخصیت و رضایت کلی از زندگی، کمک بزرگی است.
مردان، بیش از پیش، معتقدند که رابطه نزدیک با فرزندان، برای هر دو طرف امتیازهایی دارد. مدتهای طولانی، متخصصان رشد کودک معتقد بودند که زنان بیشتر از مردان آمادگی دارند که وظایف مادری را برعهده بگیرند.
در حال حاضر، پژوهشگران زیادی متقاعد شدهاند با توجه به روش های فرزندپروری مردان، به اندازه زنان، توانایی رسیدگی و مراقبت از کودکان را به طور بالقوه دارند.
پارک و همکارانش در بیمارستانها، رفتار والدین نوزادان را مطالعه کردهاند.
پدران در مقابل صداهای آوایی و حرکات کودکان خود، به اندازه مادران واکنش نشان میدهند.
پدران، به شیوه مادران به کودک دست می زنند، نگاه میکنند، با او حرف میزنند، او را تکان میدهند و میبوسند.
با این همه، در واکنش نسبت به صداهای آوایی کودک خود، پدران بیش از مادران تمایل دارند حرف بزنند، در حالی که مادران تمایل دارند کودک را لمس کنند.
پدران، وقتی با کودک خود تنها میشوند، خود را بیش از مادران فداکار، حامی و مشوق نشان میدهند.
پدران بیش از مادران تمایل دارند کودک را در بغل بگیرند و به او نگاه کنند.
مادران تنها در نوع تحریک از پدران جلو میافتند: آنها برای فرزند خود بیشتر لبخند میزنند یا بیشتر میخندند.
به علاوه، پدران نیز به اندازه مادران میتوانند تغییرات ناگهانی رفتار کودک را درست تفسیر کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند.
همچنین آنها میتوانند، به اندازه مادران، در مقابل علائم ناراحتی، مثل عطسه، سرفه و استفراغ، واکنش سریع نشان دهند. در این موارد، پدران مانند مادران کودک را ورانداز میکنند و با او حرف میزنند.
با این همه، وقتی پدر و مادر هر دو حضور دارند، پدر دوست دارد مراقبت از بچه را برعهده مادر بگذارد.
مطالب یاد شده به این معنا نیست که پدر و مادر میتوانند جای یکدیگر را بگیرند.
در روش های فرزندپروری هر یک، سهم منحصر به فرد دارد. تحقیقات نشان میدهد که روابط مادر-کودک و پدر- کودک از نظر کیفیت تفاوت دارند و رشد کودک را به شیوه متفاوت تحت تاثیر قرار میدهند.
مثلاً لامب متوجه شده است که مادر، زمانی بچه را بغل میکند که میخواهد به او رسیدگی کند، اما پدر زمانی بچه را بغل میکند که میخواهد با او بازی کند.
طبق برخی مطالعات، پدران چهار یا پنج مرتبه بیش از آنچه برای مراقبتهای روزانه کودک (مثلاً عوض کردن کهنه، غذا دادن، شستن و…….) وقت اختصاص میدهند، برای بازی کردن با او وقت صرف میکنند.
موسسه پرورش ذهن فرزام با ارائه بازیهای مناسب و روش های فرزندپروری مفید میتواند شما را در تربیت صحیح فرزندتان یاری دهد.
به همین طریق، پژوهشگران نشان دادهاند که مادران معمولاً به بازیهای کلامی با کودک اهمیت میدهند، در صورتی که پدران بازیهای فیزیکی را دوست دارند.
بر اساس روش های فرزندپروری نباید نتیجه گرفت که تحریکات والدین، یکی بر دیگری برتری دارد.
آنها فقط با یکدیگر تفاوت دارند. هر والدی کودک را در معرض تجربههای مختلف قرار میدهد.
به همین دلیل، حضور پدر، برای رشد عاطفی کودک، اهمیت دارد.
تحقیقات نشان میدهد که غیبت پدر، ظاهراً به پسربچهها بیش از دختربچهها آسیب میرساند.
پسربچهای که پدرش غیبت دارد، در مقابل پسربچههای دیگر، قضاوتهای اخلاقی ضعیف نشان میدهد. او تمایل دارد اهمیت یک جرم را بر اساس خطر گرفتار شدن یا تنبیه شدن ارزیابی کند نه بر اساس روابط بین اشخاص یا مسئولیت اجتماعی.
باز هم یافتهها نشان میدهد که نبود رابطه موزون پدر- پسر بر کل نتایج تحصیلی و آزمونهای هوشی پسر اثر منفی دارد. هر چه کودک پدر خود را در سن پایینتر از دست بدهد. یا هر چه غیبت پدر طولانیتر باشد، پیامدهای منفی آن به همان اندازه بیشتر خواهد بود.
با این همه، لازم به یادآوری است که حضور پدر، توجه پدرانه مناسب را تضمین نمیکند. کیفیت رابطه پدر-پسر مهمتر از حضور فیزیکی ساده پدر است. احتمال دارد آخرین مطلب این باشد که توجه پدرانه یا مادرانه به اندازه توجه پدر و مادر اهمیت نداشته باشد.
برای آموزش روش های فرزندپروری میتوانید از مشاوره و تست های ارزیابی خانم دکتر زهرا امیرآتشانی بهرهمند شوید.
برای رزرو مشاوره میتوانید با شمارههای زیر تماس حاصل نمایید و یا از لینک زیر اقدام به رزرو نوبت مشاوره خود نمایید:
22302092
22302093
کتاب داستانهای انتشارات فرزام که در روش های فرزند پروری مناسب به شما کمک میکنند:
ماهی سیاه شجاع (نسخه چاپی)
کلمات جادویی (نسخه ویدیو)
یک راه حل عالی (نسخه چاپی)
دیدگاهتان را بنویسید