سبک های فرزندپروری و تأثیر هر کدام بر کودکان
سبک های فرزندپروری را میتوان بر حسب دو عامل محبت و کنترل پدر و مادر، به چهار دسته تقسیم کرد:
سرفصلهای این مقاله
انواع سبک های فرزندپروری:
1: نوع A کنترل زیاد، محبت کم
اولین مورد از سبک های فرزندپروری کنترل زیاد، محبت کم است. برخی از والدین عقیده دارند که سختگیری نسبت به فرزندان، بهترین شیوه تربیتی و ضامن موفقیت آنها در آینده است. در این راستا، برخی از والدین سختگیری را از اندازه میگذرانند.
آنها فراموش میکنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد. سخت گیری بیش از حد، روح آزادی را در کودک از بین میبرد و این ایده غلط را در او به وجود میآورد که آزاد و مستقل بودن، نامطلوب است.
در دنیای پر رقابت امروز، کودک باید دارای اعتماد به نفس باشد، و این نیز تنها از طریق پشتیبانی والدین به دست میآید.
در شرایطی که پدر و مادر تنها سختگیری و کنترل و نه عشق و محبت را به کار گیرند، فرزندان شخصیت فردی خود را از دست میدهند و در تصمیمگیریهای مناسب در زندگیشان ناکام میمانند زیرا همیشه این پدر و مادر بودهاند که تصمیمات لازم را برای آنها گرفتهاند.
روانشناسان به این نوع از سبک های فرزندپروری قدرت طلبانه می گویند. کودکانی که دارای والدین قدرت طلب باشند، استقلال لازم را به دست نمی آورند و در شرایطی که نیازمند تصمیمگیری باشند، دچار اضطراب میگردند.
آنها تمایل پیدا میکنند که در تمام فعالیتها نقش دوم را بازی کنند. این کودکان در بزرگسالی نمیتوانند نقش رهبری را برعهده بگیرند. همیشه این احتمال وجود دارد که آنها در کلیه زمینهها احساس زیردستی نسبت به دیگران داشته باشند. در واقع این کودکان هرگز نخواهند توانست به اهداف مورد نظر خود در زندگی دست یابند.
2: نوع B کنترل کم، محبت زیاد
این نوع دیگری از سبک های فرزندپروری است که در آن، والدین عشق و محبت بیش از اندازه، بدون اعمال کنترلهای لازم را ابراز میدارند. این گونه پدر و مادرها، تحت تاثیر این کجفهمی و سوء برداشت که “روان شناسان با تنبیه مخالفاند”، از به کار بردن هر نوع تنبیهی اجتناب میکنند. در واقع، کودکان بر حسب رفتار و اعمالشان، به تنبیه متناسب نیاز دارند.
تشویق و تنبیه تنها شیوهای است که باعث میشود کودک بین آنچه درست و آنچه نادرست است فرق قائل شود. از طریق تشویق و تنبیه والدین است که ارزشهای فرهنگی فراگرفته میشوند. اگر شرایط ایجاد کند کودک به تنبیه نیاز دارد. اشتباه عمومی این است که از یک طرف، بسیاری از والدین در تنبیه کردن رفتارهای ناسازگار و ناهمخوان نشان میدهند.
کودکی در یک موقعیت برای کاری که کرده است توبیخ میشود و در موقعیت دیگر، انجام همان کار یا نادیده انگاشته میشود و یا حتی مورد تشویق قرار میگیرد؛ این کار، کودک را گیج میکند و مورد مخالفت روانشناسان قرار دارد.
از طرف دیگر، برخی از والدین، حتی در شرایطی که کودک باید تنبیه گردد، از این کار سرباز میزنند و یا با او مخالفت نمیکنند.
روش صحیح و متعادل، پذیرش فرزند و محبت به او و در عین حال تنبیه او به خاطر برخی کارها است.
این رفتار به کودک این حس را القاء می کند که والدین دوستش دارند اما برخی رفتارها و اعمال او را تایید نمیکنند.
در نوع B از سبک های فرزندپروری کودک احتمالا لوس بار میآید و الگوهای رفتاری ضد اجتماعی و مجرمانه از خود نشان میدهد.
3: نوع C کنترل کم، محبت کم
در این نوع از سبک های فرزند پروری کودک نمیتواند در خلاء عاطفی رشد یابد. اگر والدین هیچ گونه عشق و محبتی نشان کودک ندهند، زندگی برای کودک بیارزش و بیثمر می شود. کودکان به طور طبیعی بیشتر هیجانی و احساسی هستند تا عقلانی و منطقی. رشد صحیح شخصیت از ترکیب هماهنگ این دو صورت میگیرد. هنر این ترکیب، تنها در صورتی که والدین بتوانند محبت و کنترل را به نسبت صحیح به فرزندشان نشان دهند، به دست میآید.
هنگامی که والدین رفتار فرزند را کنترل کنند، او درک میکند که کنترل کردن برای یک زندگی اجتماعی آرام، کاملاً ضرورت دارد. به همین ترتیب، فرزندان نیاز به محبت دارند. هنگامی که فرزند احساس خطر میکند، آغوش مادر به او اطمینان و آرامش میبخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک، مطمئناً نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است.
همچنان که کودک بزرگتر میشود، کلمات اطمینان بخش مادر، جای آغوش او را میگیرد. نیازی به ذکر این نکته نیست که بیان عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن، شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد.
کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمیتوانند شریک خوبی در زندگی زناشویی باشند، زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق برقرار میگردد، بنابراین هیجانات باید به شیوه قابل قبولی تنظیم و کنترل گردند. کنترل والدین، راهنمایی لازم را برای بیان احساسات و هیجانات را در اختیار فرزندان قرار میدهد.
همچنین ساختار لازم که احساسات در چهارچوب آن بروز داده شوند را در اختیار میگذارد. نوع C از سبک های فرزندپروری که بدون کنترل و محبت است، مطلوب نیست. به این دلیل است که روانشناسان این نوع شیوه از سبک های فرزندپروری را “غافل و بی مبالات” مینامند.
4: نوع D کنترل زیاد، محبت زیاد
از آنچه تاکنون گفته شد کاملاً روشن است که بهترین شیوه از سبک های فرزندپروری آن است که همراه با کنترل مناسب و محبت کافی باشد. والدین باید بین کودک به عنوان یک انسان از یک سو و رفتارهای کودکانه از سوی دیگر، تفاوت قائل شوند.
والدین در نوع D از سبک های فرزندپروری، فرق را بین کودک و اعمالش قائل میشوند. آنها کودک را به خاطر رفتارهای پسندیدهاش تشویق و به خاطر اعمال ناپسندش تنبیه میکنند. این والدین رفتار سازگار و همخوانی در ارتباط با فرزندانشان دارند. آنها فرزندانشان را با تنبیه به خاطر رفتاری در یک روز تشویق و به خاطر همان رفتار در روز دیگر، گیج نمیکنند.
کودکان نیز همانند همه ما، رفتارهای سازگار را بسیار آسانتر از رفتارهای نامتعادل درک میکنند.
مهمترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد، درک میکند که پدر و مادرش هنوز به او به عنوان یک فرد عشق میورزند.
نقطه مقابل این، هنگامی است که والدین به طور کلی فرزند را طرد کنند. هنگامی که فرزند حس کند که والدین او را به طور کامل از خود راندهاند، احساس تنهایی و درماندگی خواهد کرد این امر میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس کودک گردد و به افسردگی، پرخاشگری، قطع عضو و حتی خودکشی او بیانجامد.
روانشناسان، نوع D از سبک های فرزندپروری را “موثق” مینامند.
سبک های فرزندپروری در قرن بیست و یکم:
پرسش مجری: امروز میخواهیم راجع به سبک های فرزندپروری نوین صحبت کنیم و امیدواریم اگر شما فرزندی دارید، ارتباط خوبی با او داشته باشید.
خانم دکتر میگویند که بچههای امروز خیلی فرق کردهاند، چه فرقی کردهاند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که والدین هم تغییر کردهاند و دنیا تغییر کرده است. اما خود والدین هم زیاد تغییر کردهاند نسبت به والدین و معلمانی که در گذشته داشتهایم.
من از والدین میخواهم که با «نگاه» نکات تربیتی خود را به فرزندشان بگویند. قدیم خیلی از والدین با نگاه صحبتهای منفی خود را میگفتند و صحبتهای مثبت را با کلام میگفتند. الان هم ما اگر این کار را بکنیم و در مورد مسائل منفی زیاد توضیح ندهیم و از نگاهمان استفاده کنیم، اثربخشی آن بیشتر است.
محرومیت از نگاه، نگاه خیره و اخم میتواند باشد و گاهی نادیده گرفتن رفتار اشتباه میتواند باشد. هر سه این موارد ابزار تربیتی خوبی میتواند باشد و موارد مثبت را تا جایی که امکان دارد از کلام استفاده کنید.
پرسش مجری: در سنین مختلف این موارد فرق میکند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: مسلماً. ولی وقتی که شیوهی تربیتی ما این گونه باشد، شاید در سن 3 سالگی نگاه خیره بیشتر باشد و نادیده گرفتن کمتر باشد ولی در سن ۱۲ سالگی رفتاری که ما داریم ممکن است محرومیت از نگاه باشد.
پرسش مجری: سبک های فرزندپروری در عصر نوین با عصر گذشته تفاوت دارد؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله، یک سری موارد را ما ناخودآگاه به فرزندمان آموزش میدهیم. چهار مهارت است که باید به عنوان والد تلاش کنیم که این چهار مهارت را فرزندمان داشته باشد:
خلاقیت، تفکر انتقادی، مشارکت، ارتباط.
شاید در گذشته مهارت «مشارکت» و «ارتباط» لازم نبود که به کودکان آموزش داده شود چون ارتباطات زیاد بوده است که در طول بزرگ شدن فرزند من اینها را میآموخته است. چون فضا، فضای جمعی بوده و رفت و آمد زیاد بوده است.
ولی الان جمعها کوچک هستند و در این شرایط فرزند من نیاز پیدا میکند که ارتباط موثر را یاد داشته باشد. باید خودم یاد داشته باشم و به فرزندم هم آموزش دهم.
«مشارکت» به این معنی است که تصمیمگیریها جمعی باشد. تصمیمگیریهای خانواده براساس تفکر و شرایطی که وجود دارد، میتوانند پدر و مادر با هم داشته باشند. ولی مشارکت کردن کودکان این کارها میتواند تاثیر مثبتی در بزرگ کردن بچه ها داشته باشد.
پرسش مجری: تحصیلات چه مقدار در تربیت کودکان تاثیر دارد؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: دانش مفید است. الآن فضاهای مجازی میتواند دانش در زمینههایی مختلف پرورش دهد و باید حواسمان باشد که فضای مجازی معتبر را استفاده کنیم.
چیزی که باید به کودکان خود در این عصر آموزش دهیم «تفکر انتقادی» است. تفکر انتقادی وقتی که هر دانشی را میخواهیم ببینیم و جذب کنیم، به آن شک میکنیم و باعث میشود که آن دانش ارزیابی شود و ممکن است رد شود در ذهن ما. ولی اگر یک منبع موثق گیر آوردند، سایتی بود که میدانستند که علمی است و درست است.
به جای تحصیلات، خود دانشی که کسب میکنند از محیط اطراف و تغییر نگرشی که ایجاد میشود و در نهایت مهارتها را برای خود افزایش میدهند و در خانه از آن استفاده میکنند.
انتظارهای والدین از فرزندان با توجه به سبک های فرزندپروری
با توجه به سبک های فرزندپروری همانطور که میپذیریم هیچ یک از ما والدین کاملی نیستیم، به همان صورت اعتراف میکنیم که فرزندانمان نیز همیشه طبق انتظارهای ما زندگی نمیکند.
درست همانطور که کودکان نیازهای هیجانی اساسی دارند، والدین نیز انتظارهای طبیعی و سالمی دارند.
با بیان این نکته تاکید میکنیم که این بحث درباره نیازهای هیجانی والدین نیست، بلکه درباره انتظارهای سالم خانواده است.
والدین باید بتوانند نیازهایشان در زندگی زناشویی و در جامعه یا در گروه همسالان خود را تامین کنند. این وظیفه فرزندان نیست که نیازهای هیجانی والدین خود را برطرف کنند.
درست همانگونه که کودکان میتوانند در صورتی که نیازهای هیجانی اساسیشان برآورده نشود، عصبانی شوند؛ پدر و مادر زمانی که انتظارهای اساسی سالم آنها برآورده نشود، رضایتمند نخواهد بود.
بر اساس سبک های فرزندپروری والدین باید چه انتظارهای سالم و معقولی از فرزندان خود داشته باشند؟
با توجه به سبک های فرزندپروری در اینجا به برخی از این انتظارها اشاره میکنیم که به نظر ما طبیعی و معقول و سالم هستند. این موارد، علاوه بر مطابقت با تجربههای ما، با نیازهای هیجانی اساسی کودکان نیز همخوانی دارند:
ارتباط:
شامل پاسخ فرزندان به پدر و مادر خود، متناسب با سن و سال آنان است. والدین بیشترین تلاش خود را به کار میگیرند تا نیاز اساسی هیجانی به پیوند و پذیرش را تامین کنند. والدین پیوند دائم و مادام العمر را با فرزندانشان انتظار دارند.
رشد و عملکرد مطلوب:
شامل یادگیری و رشد کودکان متناسب با سن و سالشان، از لحاظ هیجانی، جسمانی، ذهنی و روحی است. پدر و مادر همزمان با با برآوردن نیاز هیجانی اساسی و خودگردانی سالم و انتظارهای واقع گرایانه، انتظار دارند کودکانشان در حد توانمندیهای خود زندگی کنند و از نقطه قوتها و استعدادهای خود برای پیشرفت در زندگی استفاده کنند.
مسئولیت پذیری و احترام:
شامل پایبندی کودکان به قانونها و مراقبت از خود، متناسب با سن و سالشان است، آن هم به موازات اینکه پدر و مادر تلاش میکنند نیاز هیجانی اساسی فرزندان خود به محدودیتهای واقعبینانه را تامین کنند. اکثر والدین انتظار دارند فرزندانشان با شخصیت باشند و محترم شمرده شوند؛ برای این منظور کودکان باید مسئولیت خود را در ارتباط با نیازها، خواستهها، حقوق و امتیازات درک کنند.
این سه زمینه، انتظارهای اساسی والدین را توضیح میدهد؛ وقتی کودکان در این زمینه ها پیشرفت کنند، والدین احساس میکنند فرزندانشان به اندازهی کافی بالغ شدهاند و سبک های فرزند پروری آنان ارزشمند بوده است.
به خاطر داشته باشید حتی که اگر کودکی نتواند چندان پیشرفت کند، هنوز والدین مسئولاند که فرزند خود را بدون هیچ قید و شرطی بپذیرند و دوستش داشته باشند.
عشق بدون قید و شرط یکی از مهمترین سبک های فرزندپروری درست است.
بسیاری از والدین وقتی که انتظارها و محدودیت هایشان برآورده نمیشود، ناامید میشوند. پدر و مادر باید دربارهی قابلیتها و تمایل های فرزندشان واقع بین و برای شخصیت منحصر به فرد و استعدادی که هر کودک دارد قدرشناس باشند.
منبع مقاله: چگونه میتوانیم پدر و مادر خوبی باشیم؟ (سبک های فرزندپروری مطلوب)، مؤلفان: جان فیلیپ لوئیس، کارن مک دونالد لوئیس، مترجمان: مریم مقومی، علی روزبهانی.
برای آموزش سبک های فرزندپروری میتوانید از مشاوره و تست های ارزیابی خانم دکتر زهرا امیرآتشانی بهرهمند شوید
برای رزرو مشاوره میتوانید با شمارههای زیر تماس حاصل نمایید و یا از لینک زیر اقدام به رزرو نوبت مشاوره خود نمایید:
22302092
22302093
دیدگاهتان را بنویسید