اهمیت رشد مغز
سرفصلهای این مقاله
رشد مغز در سال اول تولد
یکی از اختصاصات مغز بعد از تولد، رشد سریع آن میباشد. به این ترتیب که وزن مغز در هنگام تولد 400 گرم. و در شش ماهگی تقریبا دو برابر و در سن سه سالگی سه برابر خواهد شد.
این افزایش سریع وزن مغز، در نتیجهی تکامل سلولهای مغز (نرونها) و اضافه شدن غلاف میلین میباشد. ولی تعداد سلولهای عصبی زیاد نخواهد شد.
وزن مغز در سن 6 سالگی در حدود 90 درصد وزن مغز یک انسان بالغ میباشد.
تعداد سلولهای مغز کودک بعد از تولد حدود 200 بیلیون میباشد. ولی به تدریج سلولهایی که کامل نشدهاند از بین میروند، به طوری که در سنین بزرگسالی در حدود 100 بیلیون سلول باقی میماند.
بعد از سال اول تولد است که ارتباط بین سلولها بیشتر میشود و به تدریج این ارتباط کاملتر میگردد.
چون مغز کودک در سال اول رشد سریع دارد و ارتباط بین سلولها به وجود میآید، بنابراین تغذیهی صحیح کودک در این دوران در رشد مغز و هوش کودکان بسیار اهمیت دارد.
اگر تغذیهی کودک در سال اول تولد کافی و کامل باشد و کودک نیز از شرایط یادگیری مناسبی برخوردار باشد، مغز او تکامل طبیعی خواهد داشت و به بالا رفتن هوش کودکان کمک شایانی خواهد کرد.
مغز کودک در سال اول تولد، غیر از تغذیه کافی و کامل به محرکهای مغزی و آموزش نیز نیاز دارد.
زیرا مغز نوزاد از لحظهی تولد برای یادگیری آماده است.
اگر پدر و مادر و اطرافیان با کودک صحبت کنند و او را در معرض اشیا مختلف قرار دهند، مغز کودک به طور طبیعی رشد خواهد کرد، سپس این توانایی پیدا خواهد کرد که باعث افزابش هوش کودک شود.
اگر کودکان در سال اول تولد تغذیه کافی نداشته باشند. و او محبت مادری و تماس مستقیم بدنی و محرکهای مغزی محروم باشند، مغز آنها چه از نظر ساختمانی و چه از نظر عملکرد، رشد نمیکند و در نتیجه فراگیری و هوش کودکان در آینده دچار کاهش و اختلال میگردتد.
رشد مغزی و هوش کودکان:
مغز توانایی انجام هر کاری را که شما از او بخواهید دارد. در دوران کودکی، مغز پیچیدهترین عضو بدن شماست و اگرچه در بزرگسالی تنها ۲ تا ۴ % از کل بدن او را تشکیل میدهد در هفتههای اول رشد جنینی، نیمی از کل بدن کودک را شامل میشود و سریعترین رشد خود را در طول زندگی دارد.
در چند ماه اول زندگی، مغز نوزاد با سرعت شگفت انگیزی رشد میکند.
نوزادان در هنگام تولد، از طریق حواس بینایی، صدا و لامسه دنیای اطراف را کشف مینماید.
در حدود سه یا چهار ماهگی، حافظه نوزادان به سرعت رشد و گسترش پیدا میکند.
در سه ماهگی نوزادان میتوانند اجسام در حال حرکت را با چشمهایشان دنبال کنند، به شناسایی محیط اطراف خود بسیار علاقمند هستند و میتوانند صداهای آشنا به خصوص صدای پدر و مادر خود را تشخیص دهند.
در شش ماهگی نوزادان نسبت به اشیاء آشنا واکنش نشان میدهند و افراد و محیطهای غریبه را میشناسند و در ۷ ماهگی میتوانند نام خود را تشخیص دهند.
در این سن شما میتوانید از طریق بازی، صحبت کردن و کتاب خواندن به کودکتان کمک کنند تا مهارتهای اطلاعاتی خود را توسعه دهند و آنها را تشویق کنید با اسباب بازیهای مناسب سنشان بازی کنند که این باعث افزایش هوش کودکان میشود.
هنگامی که کودکان توانایی راه رفتن پیدا میکنند دنیای اطراف خود را از طریق و تجربه و کنجکاوی شناسایی میکنند. در حقیقت منبع اصلی آنها برای اولین یادگیریها، خانواده و ایجاد محیطی آزاد برای جستوجو و کنجکاوی میباشد.
بین ۱ تا 3 سالگی زندگی کودکان آنها باید قادر باشند اشیاء را بر اساس ظاهر، شکل و عملکردشان طبقه بندی کنند. در این سن برای یادگیری نیاز به تکرار دارند. شاید لازم باشد مطالب را دهها تا صدها بار تکرار کنید.
همچنین آنها شروع به درک چگونگی کار کردن اشیا مانند جارو برقی، اتو، تلویزیون میکنند و این هوش کودکان را به سرعت توانمند میسازد.
کودکان میتوانند اشیا پنهان و محل پنهان شدن آنها را شناسایی کنند. شما میتوانید ابتدا ۱۰ تا ۲۰ شی را برای دقایقی به کودک نشان دهید، سپس از او بخواهید تا جایی که به یاد میآورد آنها را نام ببرد.
در این سنین شما میتوانید مفاهیمی مانند: داخل و خارج، باز و بسته، بزرگ و کوچک را به کودک خود بیاموزید تا به افزایش هوش کودکان کمک کرده باشید.
در این سنین درک کودکان از زمان بر اساس نظمی است که شما در ساعات غذا خوردن و خوابیدن در آنها ایجاد میکنید.
بین ۳ تا ۵ سالگی کودکان در حدود ۹۰۰ لغت میدانند. میتوانند جملات کوتاه را بیان کنند، داستانهای کوتاه تعریف کنند و برای درک دنیای اطراف خود سوال و جواب بسیاری میکنند.
در ۴ سالگی میتوانند جملات کامل استفاده کنند و در حدود ۱۵۰۰ لغت میدانند. در این سن هنوز قادر به تمیز واقعیت از خیال نیستند و کارتونها و بازیهای مجازی را واقعی فرض میکنند.
در ۵ سالگی بچهها قادرند مفاهیم ساده مانند: اندازه، شماره، روز و هفته را درک کنند. حداکثر زمانی که بچهها میتوانند تمرکز برای یادگیری داشته باشند ۲۰ دقیقه میباشد.
حس کنجکاوی آنها در مورد خود و اطرافشان هنوز ادامه دارد. به طور کلی انجام راه کارهای بالا به افزایش هوش کودکان در سالهای اولیه زندگی او کمک شایانی میکند.
تاثیر بازی بر رشد مغز
پرسش مجری: خانم دکتر کلا بازی روی عملکرد و رشد مغز کودکان تاثیر دارید؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله بسیار زیاد. البته به این بستگی دارد که بازی را چه طوری طراحی کنیم.
پژوهشها ثابت کرده است که همانطور که ژنتیک میتواند بر روی هوش کودکان تاثیرگذار باشد، محیط نیز میتواند بر هوش رشد مغز کودک و تاثیر بگذارد. این محیط اطراف میتواند شرایطی باشد که ما در خانه برای فرزندمان فراهم میکنیم.
یک زمانی شرایط ما شرایطی است که محیط ما بسیار غنی است. باید به فرزندانمان آموزش دهیم و هیچ وقت آموزش مستقیم نمیدهیم. همیشه آموزشها غیر مستقیم است.
آموزشها از نحوه ی مراقبت از خودش میتواند باشد و قسمت مهارت اجتماعی داریم و هماهنگی عضلات ظریف را داریم.
امروز میخواهیم بدانیم از کمترین امکانات چگونه میتوانیم استفاده کنیم.
برای حرکات ظریف وقتی که ما میخواهیم پازل را به کودکمان آموزش دهیم، پازل به حل مسئله کمک میکند و باعث میشود هوش کودکان بالا برود.
در کنار رشد مغز و هوش کودکان، بحث صبوری و ارتباط عاطفی نیز اتفاق میافتد.
ولی نیاز نیست هر روز پازل بخریم. یک کاغذ باطله داریم و آن را به حالتهای مختلف ببُریم و از کودک بخواهیم آن را بچیند.
بازی برای هماهنگی عضلات درشت مثل پرتاب توپ و گرفتن و بازیهای مختلفی که میشود در خانه انجام داد.
کودکان ما باید از ۱۵ ماهگی پرت کردن و از ۱۶ ماهگی شوت کردن را آموزش ببینند و انجام بدهند و گرفتن را از سن ۴ و ۵ سالگی.
میتوانید کاغذ را به کودک بدهید و مچاله کند و جورابها را طوری تا کنند تا مثل توپ شود و با آن بازی کنند.
بازی های اجتماعی مثل خاله بازی
بازیهای کلامی روی هوش کلامی و خلاقیت کودک میتواند تاثیر داشته باشد. به طور مثال یک سری عدد بگوییم و کودک تکرار کند و بعد برعکس آن را بگوید.
پرسش مجری: هوش کودکان در بازیهای بصری که نیاز به دیدن بیشتری دارد، چه قدر رشد پیدا میکنند؟
در اصل تمام رشد کودک میتواند در اثر بازی افزایش پیدا کند.
اگر فقط روی بازیهای بصری کار کنیم، به هماهنگی نمیرسیم. اگر ما بتوانیم بازیهای حرکتی، دیداری و شنیداری را در کنار هم انجام دهیم، کودک به یکپارچگی حسی میرسد و ما رشد مغز را خیلی بهتر میبینیم؛ مخصوصا برای رشد دقت و تمرکز.
مثلاً روی یک عکسی که نمیخواهیم، چند تا خط میکشم. سپس از فرزندم میخواهم روی خط را ببُرد.
شنیدن صدا است و بُریدن هماهنگی دست و چشم است و یک کار حرکتی است.
این کار بازی دیداری و حرکتی است.
آیا والدین جلو رشد مغز و هوش کودکان را میگیرند؟!
پدر و مادران حساس همواره موفقیتهای هوشی و رشد مغزی فرزندان خود را پیگیری میکنند؛ حتی اگر به قیمت ناراحتی فرزندانشان تمام شود.
داستان غمانگیزی در کره جنوبی در جریان است. از آنجا که فشار پدر و مادرها برای موفقیت کودکان در درس بسیار زیاد است، پس از حوادث رانندگی، دومین علت مرگ و میر در نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله خودکشی است.
من میفهمم که این رفتار والدین از کجا منشأ میگیرد. در دنیای رقابتی که تنها باهوشترین افراد قادر به بقا در رشتههای ممتاز هستند، این والدین که واقعاً به فرزندانشان عشق میورزند.
درباره هوش کودکانشان نگراناند. تنها نکته بد ماجرا این است که فشار مضاعف، مضر است.
فشارهای افراطی رشد هوشی کودکان را مختل میکند
1. انتظارات فراوان، داشتن تفکری در درجات بالاتر را مختل میکند:
بچهها به انتظارات والدینشان بسیار اهمیت میدهند و سعی در برآورده کردن آنها دارند. اما وقتی بزرگتر میشوند، سعی میکنند در برابر آنها مقاومت کنند.(رشد مغز کودک)
اگر کودک خردسال تصور کند پدر و مادرش قصد دارند برایش فعالیت مغزی_هوشیای را کارسازی کنند که آمادگی انجامش را ندارد، ناخودآگاه از نظر ذهنی به گوشهای رانده میشوند.
اجبار مغز سبب عقبگرد آن میشود و آن را به سطح تفکر پایینتری برمیگرداند. این رفتار عادت تقلب را در مغز شکل میدهد و باعث میشود یادگیری به تأخیر افتد و رشد مغز و هوش کودکان را مختل میکند.
2. فشار آوردن سبب کاهش و خاموش کردن کنجکاوی میشود:
بچهها کاوشگرانی طبیعیاند، اما اگر پدر و مادر قوانین سختی وضع کنند و انتظارهای بیش از حدی از فرزندانشان داشته باشند، این کاوشگری را در نطفه خفه میکنند.
3. عصبانیت مداوم یا ناراحتی هم میتواند سمی باشد:
وقتی والدین مغز کودک را زیر فشار میگذارند تا فعالیتی را انجام دهد که هنوز برای آن آماده نیست، مغز آسیب میبیند.
والدین پرفشار اغلب از دست بچههایشان ناراحت، دلخور و عصبانیاند که چرا نمیتوانند فعالیت مورد نظر آنها را انجام دهند. بچهها حتی از سنهای پایین این دلخوری را درک و سعی میکنند از آن احتراز کنند.(رشد مغز کودک)
از دست دادن کنترل، سمی است و میتواند حالتی ایجاد کند که به آن «استیصال در کمک خواستن» میگویند. این استیصال به مغز آسیب میزند و رشد مغز را مختل میکند.
کودک میفهمد نمیتواند محرکهای منفیای مانند عصبانیت و دلخوری پدر و مادر را مهار کند. تصور کنید کودک کلاس سومی هر روز که از مدرسه باز میگردد، توسط پدر مسنش کتک میخورد.(رشد مغز کودک)
این کودک خانه دارد، اما خانه برای او محلی ترسناک است. او این پیام را درک میکند که راه فراری نیست و سرانجام هم حتی اگر راهی موجود باشد، هیچ تلاشی برای فرار انجام نمیدهد.
به همین علت به آن «استیصال در کمک خواستن» میگویند. البته نباید شرایط به این نامساعدی باشد تا این فرآیند ایجاد شود. حتی در کودکی هم استیصال در کمک خواستن یکی از دروازههای افسردگی است.
نکات کلیدی:
_ مغز بیشتر از اینکه بخواهد در مدرسه نمراتی خوب کسب کند، دوست دارد زنده بماند.
_ آنچه باعث یادگیری سریع میشود، تغذیه با شیر مادر، صحبت کردن فراوان با کودکان، بازیهای هدفدار و تشویق تلاش است. نباید باهوش بودن را تقدیر کنیم.
_ آنچه آموزش زودرس را مختل میکند، نگاه کردن به تلویزیون قبل از سن دو سالگی، زندگی بدون فعالیت، کمجنبشی و ارتباطات صورت به صورت حداقلی است.
_ فشار آوردن به مغز کودک قبل از آمادگی آن باعث عقبگرد رشد مغز میشود و مضر است.(رشد مغز کودک)
منبع: رفتار پدر و مادر با کودک و نوجوان (دانستنیهای لازم برای پدران و مادران)، جواد فیض.
دیدگاهتان را بنویسید