تنبیه بدنی با کودکان چه میکند؟
از میان ۱۹۶ کشور جهان، تنها ۵۲ کشور قوانینی مبنی بر منع تنبیه بدنی کودکان دارند. در بسیاری از کشورها قانونی برای ممنوعیت این شکل از خشونت علیه کودکان وجود ندارد و در پارهای از نقاط جهان کتک زدن بچهها نه فقط امری عرفی که عملی «قانونی» است.
در ۱۵ ایالت آمریکا، تنبیه بدنی کودکان در مدارس با ابزار چوبی پهنی معروف به «پاروی چوبی» طبق قانون آزاد است. بریتانیا، ایتالیا، سوئیس و جمهوری چک هم از جمله کشورهایی هستند که قانونی در خصوص منع تنبیه بدنی کودکان ندارند.
پیوستن فرانسه به جمع ۵۱ کشوری که تنبیه بدنی کودکان در آنها ممنوع است، سبب شد صدای کنشگران حقوق کودک و کارشناسان تربیت کودک بار دیگر در رسانهها بلند شود. از پیامدهای خشونت فیزیکی با بچهها بگویند و بیتوجهی قانونگذاران به آن را زیر سوال ببرند.
سرفصلهای این مقاله
تنبیه بدنی چیست؟
هر شکل از ضربه زدن یا وارد کردن درد بر بدن دیگری برای تغییر دادن رفتار یا نگرشی در او تنبیه بدنی است. از یک پشت دست زدن آرام برای ممانعت از نزدیک شدن کودک دو ساله به کتری آب جوش تا زدن دانشآموزان با خط کش و کمربند، تنبیه بدنی به شمار میآید و پیامدهای جبرانناپذیری در زندگی آنها خواهد داشت.
تنبیه بدنی چه اثری روی تنبیه شونده دارد؟
مطالعه رفتار ۱۶۰ هزار کودک در جریان پژوهشی مشترک میان دانشگاه تگزاس و میشیگان نشان داد که کتک زدن کودکان به ایجاد مشکلات شناختی و افزایش خشونت و پرخاشگری آنها در سنین بزرگسالی میانجامد.
نتایج این پژوهش که بهار سال ۲۰۱۶ انتشار یافت، نشان میداد بروز رفتارهای ضد اجتماعی در کودکانی که تحت تنبیه بدنی هستند، بیشتر است.
این گروه از بچهها در ارتباط با والدینشان مشکلات بیشتری دارند و در دوران نوجوانی و پس از آن اعتماد به نفسشان کمتر است.
هر که زورش بیش، حرفش پیشتر
«مناسبات قدرت» نقشی کلیدی در تنبیه بدنی دارد. تنبیهکننده معمولاً بزرگتر و قدرتمندتر از تنبیه شونده و بر او مسلط است. بچهها یا از سوی والدین و بزرگترهای خانه تنبیه میشوند یا معلمان و کادر آموزشی در مدرسه.
یکی از آثار تنبیه بدنی نهادینه شدن این باور در کودکان است که «هر کس زور بیشتری دارد، حق دارد زور بگوید و تنبیه بدنی و خشونت ورزیدن با کوچکترها و ضعیفترها، رفتاری منطقی است».
این الگو مجوز خشونت ورزیدن را برای کودک صادر میکند، مجوزی که دیر یا زود دامان «بزرگترها» را هم خواهد گرفت.
نیازی نیست رفتارت را کنترل کنی!
تنبیه بدنی اغلب وقتی اتفاق میافتد که بزرگترها از دست بچهها عصبانی و کلافهاند، کنترل خود را از دست میدهند و برای به کرسی نشاندن حرف خود بچه را تنبیه میکنند. به این ترتیب این پیام به کودک منتقل میشود که وقتی عصبی و خسته و کلافهای، نیازی نیست خودت را کنترل کنی.
افزون بر این، وقتی بزرگترها به خودشان اجازه میدهند برای تربیت کودک از تنبیه بدنی استفاده کنند، عادت به آزار دادن دیگری را هم در خود نهادینه میکنند.
از مهمترین پیامدهای تنبیه بدنی برای تنبیه کننده «احساس خلاصی» است؛ احساسی که میتواند این رفتار خشونتبار را تشدید و آن را به امری عادی و روزمره تبدیل کند.
احساس سریع خلاص شدن از خرابکاریها یا اشتباههای کودکانه در بلندمدت چنان آسان و راحت است که مانع میشود فرد بپذیرد کودکآزاری برایش به لذت تبدیل شده است.
روابط ناسالم خانوادگی
تقریباً تمام پژوهشهای روانشناسی درباره خشونتهای فیزیکی نشان میدهد تنبیه بدنی کودکان به تربیت بزرگسالانی خشن با پیچیدگیها و مشکلات عاطفی و روحی میانجامد.
کودکانی که بیشتر تنبیه میشوند، بیشتر در برابر والدین سرکشی میکنند، در جامعه نیز ناهنجاریهای بیشتری بروز میدهند و احتمال اینکه به همسرشان آسیب بزنند، بیشتر است.
اضطراب، افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر در میان کودکان تحت تنبیه بیشتر دیده میشود و ناهنجاریهای اخلاقی بیشتری دارند.
تفاوت تربیت با تنبیه
تنبیه نه تنها کارکرد تربیتی و پرورشی ندارد که ضد آن است. هدف تنبیه، مجازات و کنترل رفتار دیگری است و با رشد کنترل درونی افراد در تضاد است.
روشهای تربیتی مثبت به بچهها یاد میدهند که یک رفتار خاص، به این دلیل که خلاف قانون و هنجار است یا حقوق دیگری را نقض میکند، بد است و نباید تکرار شود؛ اما تنبیه به کودک القا میکند یک نفر دیگر مسئول رفتارهای اوست و تصمیم میگیرد کدام رفتار در کدام شرایط بد و مستوجب توبیخ و تنبیه است.
کودکی که بابت یک رفتار تنبیه میشود اینطور نتیجه میگیرد که اگر همان کار را دور از چشم بزرگترها انجام دهد یا اگر عواقب آن را بپذیرد، میتواند آن رفتار را تکرار کند، به این ترتیب مهارت کنترل درونی رفتار در او پرورش نمییابد.
صحبتهای دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده رادیو ایران با موضوع تنبیه و تشویق کودکان
تنبیه از نظر کلامی به معنی آگاه کردن است. ما قرار است آگاه کنیم کودکمان را و تلاش کنیم که این مجازات باعث شود که این رفتار نامطلوب دیگر تکرار نشود. ما میخواهیم از یک محرک آزارنده برای کودک استفاده کنیم تا رفتار نامطلوب کاهش پیدا کند.
گاهی رفتار اصلاً دست کودک نیست. کودک دچار شب ادراری است. کودک بیشفعال است. توان کنترل مدیریت هیجانات خود را ندارد. اینها باعث میشود رفتاری را انجام دهد که والد خوشش نیاید و مشکلاتی ایجاد شود.
تنبیه شدید کودکان در قبال انجام رفتار نامطلوب ممکن است موقتاً به حذف آن رفتار بیانجامد ولی در درازمدت باعث میشود که کودک رفتارهای انتقام جویانه و ضداجتماعی را بخواهد انجام دهد و با مشکلات هیجانی بسیار زیادی کودک بزرگ میشود.
در اثربخشی تنبیه یک نکته که باید بیان کنم این است که رفتاری که کودک انجام داده باید با رفتاری که والدین انجام میدهند ناسازگار باشد نه اینکه مدل هم باشد.
اگر چنین رفتاری باشد ما داریم آن رفتار را تقویت میکنیم. ما انواع و اقسام تنبیه را داریم؛ همانطور که انواع و اقسام تشویق داریم.
در بحث تنبیه یک نکتهای که وجود دارد تنبیههای کلامی است. در اصل نکوهش، سرزنش، نصیحت کردن، توبیخ لفظی کردن در حد بسیار کوتاه و کم باشد.
در بحث تشویق ما توصیه میکنیم که والدین تا میتوانند از تشویق کلامی استفاده کنند ولی در بحث تنبیه از آنها خواهش میکنیم که تا میتوانید از تنبیه کلامی استفاده نکنید.
ما تنبیه را انجام میدهیم در قبال عمل نادرستی که کودک انجام داده است نه به خاطر احساس خشمی که در ما ایجاد شده است. متأسفانه خیلی از والدین به خاطر اینکه خشم خود را تخلیه کنند و عملکردی دربرابر خشمی که ایجاد شده داشته باشند، کودک را تنبیه میکنند.
تنبیه یک رفتار بازدارنده است. میتوانیم از 6 ماهگی وقتی که کودک دارد یک کار اشتباه انجام میدهد، فقط یک نگاه کنیم. زمانی نگاه خیره است و زمانی نگاه خیره با اخم است و زمانی محرومیت از نگاه است.
هیچ زمانی نباید با کودک قهر کنیم.
در بدترین شرایط هم با کودکتان قهر نکنید ولی میتوانید از محرومیت از نگاه استفاده کنید.
تنبیه اگر میکنید در قبال اشتباه و عملکرد کودک باشد. تنبیه بدنی و تنبیه لفظی را من بههیچوجه قبول ندارم. تنبیههایی که مدل تنبیه نگاه را داشته باشیم.
نادیده گرفتن هم یک شیوهی تربیتی مثبت است.
یعنی اگر کودکتان یک بار اشتباه کرد، نادیده بگیرید و به روی خودتان نیاورید که چنین اتفاقی افتاده است و بعد از اینکه تکرار شد از شیوههای اخم و نگاه خیره، نگاه خیره به تنهایی و …. استفاده کنید.
در روشهای تنبیهی ما یک روش داریم به اسم time out که کودک را یک زمانی محروم میکنیم از هر چیزی؛ از لوازم، بازی کردن، صحبت کردن و محروم میشود از هر نوع فعالیت لذتبخش که میتواند داشته باشد؛ ولی مدلهای آن متفاوت است.
گاهی به کودک میگوییم که روی یک صندلی در سالنی که همه نشستند، بنشیند در مدت زمان یک تا دو دقیقه. یا یک زمانی صندلی را میچرخانیم به سمت دیوار. زمانی که از این شیوه استفاده میکنیم، دو برابر سن کودک به دقیقه باشد. من این دو روش را بیشتر ترجیح میدهم تا روش اصلی.
در شیوهی اصلی که به کودک میگوییم برو داخل فلان اتاق، در این اتاق هیچ اسباببازی و هیچ چیز خطرناکی هم وجود ندارد. در اتاق نباید اسباببازی وجود داشته باشد که سرگرم شود که وقتی میخواهد بیاید بیرون، استقبال نمیکند از بیرون آمدن چون دارد به او خوش میگذرد. این شیوهی تنبیهی نیست.
هر زمانی که کودک پرخاشگری کرد، زمان تنبیه کودک نیست. در زمان گرسنگی و تشنگی نیازهای روانی باعث میشود کودک بدخلقی کند. در این شرایط پدر یا مادر بخواهد به بدخلقی کودک جواب بدهد، یه غذا به او بدهد. شرایط تغییر وضعیت را ایجاد کند.
گاهی کودکان رفتار اشتباهی میکنند چون نیاز به توجه خواهی دارند و چون پدر و مادر به آنها توجه نمیکنند، رفتار منفی دارند و گاهی کودکان نیاز به قانون دارند. اینقدر که در خانه هر چه خواستند بوده و قانونی نبوده به کارهای اشتباه روی میآورند. در چنین مواقعی به جای تنبیه، رفتار خودمان را تغییر دهیم.
دیدگاهتان را بنویسید