انواع حافظه: ظرفهایی پر نشدنی برای نگهداری خاطرات
آیا میدانید که شما سه نوع حافظه دارید؟
در این مقاله در رابطه با 3 نوع حافظه صحبت شده است:
- حافظهی حسی:
شما در هر لحظه، انبوهی از اطلاعات را از طریق حواس خود مانند حس بینایی و شنوایی از محیط اطراف دریافت میکنید و یک تا دو ثانیه آنها را در مغز خود نگه میدارید تا تصمیم بگیرید که میخواهید با آنها چه کاری انجام دهید.
این وقفهی کوتاه، حافظهی حسی شما را میسازد. اگر اطلاعات رسیده از نظر شما مهم باشد، آنها را نگه میدارید. مانند بوی عطری که در حافظهی شما باقی میماند و برای همیشه تداعی کنندهی یک خاطره میشود.
اما اگر اطلاعات، اهمیتی نداشته باشند به سرعت از حافظهی شما پاک میشوند؛ مانند هزاران صدای بی اهمیتی که در طول روز آنها را میشنوید.
- حافظهی کوتاه مدت:
زمانی که به موضوعی توجه میکنید، جزییات آن وارد حافظهی کوتاه مدتتان میشود. این حافظه هم ظرفیت کمی دارد و تنها هفت قطعه را در خود جای میدهد؛ مانند یک شماره تلفن، شماره حساب یا رمز 7 رقمی.
اگر این حافظه پر شود، اطلاعات جدید در حالی وارد آن میشوند که اطلاعات قدیمی را پاک میکنند.
- حافظهی بلند مدت:
اگر میخواهید اطلاعات هفتهها، ماهها یا حتی سالها را در ذهن شما باقی بمانند، باید آنها را وارد حافظه بلند مدت خود بکنید. برای این کار، راهکارهایی وجود دارد که مهم ترین آنها تکرار مطالب و برقراری ارتباطات معنادار میان آنها است.
برای مثال اگر میخواهید اسم و فامیلی دوست خود را به خاطر بسپارید، میتوانید روزی سه مرتبه آن را تکرار کنید یا با اسم و فامیلی او برای خود یک جمله بسازید.
سرفصلهای این مقاله
خاطره سازی برای کودکان
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه صوتی از رادیو ایران.
پرسش مجری: خاطرههایی که الان در ذهن ما هست بخشی از آن مربوط به دوران کودکی و نوجوانی ما است. و آن خاطرههای که نخواهیم روی خوش به آنها نشان دهیم هم در ذهن ما ثبت شده است.
کودکان ما هم آنچه که امروز میبینند و تجربه میکنند خاطرات فردای آنها است. چه کار کنیم که خاطرات خوبی کودکانمان داشته باشند و چه طور میتوانیم در هر شرایطی برای کودکان خاطره سازی کنیم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: ما امروز میخواهیم در مورد خاطره سازی برای کودکان به عنوان یک مقولهی مهم صحبت کنیم.
اینکه بتوانیم خاطرات اثربخشی را برای کودکان داشته باشیم. و این خاطرات در بحرانهای نوجوانی، جوانی و بزرگسالی کمک کند به حال روحی خوب افراد.
ما باید سعی کنیم در دوران کودکی خاطرات بسیار خوبی را برای کودکمان داشته باشیم.
وقتی که دو بزرگسال از هم ناراحت میشوند به خاطرات خوب گذشته فکر میکنند. و راحت تر این قضیه را حل میکنند و کینهای شکل نمیگیرد.
اگر ما بتوانیم این کار را برای کودکمان انجام دهیم، بسیار بر سلامت روان فرزندمان اثر مثبت گذاشتهایم.
داد زدن، نصیحت کردن، صحبت در مورد مسائل منفی و این موارد را سعی کنید نداشته باشید. چون یکی از سمهای زندگی نصیحت کردن است.
خیلی خوب است که ما در مورد موارد مثبت زندگی کودکمان صحبت کنیم و در مورد موارد منفی خیلی کم صحبت کنیم.
من معتقد هستم که، اصلا نباید صحبت کرد و با یک اخم و نگاه خیره و محرومیت از نگاه. هر کدام از اینها در جایگاه خودش میتواند مفید باشد تا مشکل حل شود.
گفت و گو را برای لحظات لذت بخش بگذارید و برای موارد مثبت و حس خوب و مثبت دادن.
ما به مقولهی خاطره سازی از چند بعد میتوانیم نگاه کنیم. مهم ترین قسمت این است که وقتی خاطره سازی برای کودکان انجام میدهیم، از آنها بخواهیم که آن خاطره را تعریف کنند.
در اینجا داریم روی هوش کلامی آنها کار میکنیم و حافظهی فعال دیداری و شنیداری و تخلیهی هیجان است. و کم کم به کودک کمک میکند که کنترل هیجان داشته باشد.
کنترل هیجانی یکی از مهارتهای اجرایی مغز است که از زمان به دنیا آمدن تا ۱۲ سالگی در مغز شکل میگیرد.
ما برای خاطره سازی در حوزه های ادراکی، اجتماعی و عملکردی کار میکنیم.
پرسش مجری: کودکان از چه سنی ریز خاطرات در ذهنشان میماند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بعد از ۲ سال، مغز انسان طوری طراحی شده است که ما قبل از ۲ سال را یادمان نمیآید. مگر در موارد استثنا که یک انسانی باشد ولی، قاعدتا انتظار نداریم که قبل از ۲ سالگی را یادشان باشد. ولی بعد از ۲ سالگی یواش یواش در ذهنشان میماند.
داشتن کودک بیش فعال سخت است و پژوهش ها ثابت کرده است که بالای ۹۰٪ از این مادران دچار افسردگی میشوند. بیش فعالی به تربیت مادر ربطی ندارد خیلی ها چنین اعتقادی دارند و کاملا اشتباه است.
لحظه لحظه بودن با یک کودک بیش فعال خاطره است. اینها ممکن است رفتارهای خاصی داشته باشند که ما در بقیه ی کودکان این رفتارها را نبینیم.
چرا ما اصلا داریم در مورد خاطره سازی صحبت میکنیم؟ خاطره سازی باعث میشود که ما در زمان بزرگسالی به مشکلاتشان راحتتر فائق بیاییم و حل مسئله را راحتتر انجام دهیم.
خاطره سازی میتواند ایجاد خلاقیت در فرزندمان کند. حل مسئله، تصمیم گیری و هوش را افزایش دهد و خیلی جاها باعث شود که حال روحی افراد بهبود پیدا کند.
برعکس آن هم است افرادی را میبینیم که خیلی خوشحال هستند و یک دفعه یک خاطرهی بد به ذهنشان میآید و کامل آن فرد را به هم میریزد.
با این خاطرات بد چه کار باید انجام داد؟
نکتهی اساسی که باید یادمان باشد این است که صحبت کردن در مورد خاطرات بد برای کودکان، نوشتن و نقاشی کشیدن است. این موارد میتواند شدیداً تاثیرگذار باشد.
برای بزرگسالان خواهش میکنم که خاطرات بدشان را بنویسند. نوشتن خاطرات بد و پاره کردن آن گاهی، و در شرایط سخت سوزاندن آنها میتواند باعث شود که ما به آن فکر نکنیم. ولی اینکه بخواهیم آن را سرکوب کنیم و آن خاطرات را فرد فراموش کند، خیلی سخت است.
در مورد خاطرات بد اجازه دهید که کودک در مورد آن صحبت کند. یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که خانوادهها فکر میکنند هر چه قدر در مورد آن موضوع، کودک کمتر صحبت کند، زودتر فراموش میکند.
خاطرات اولیه دوران کودکی ما چه شد؟
با اینکه استعداد یادسپاری کودکان خیلی زیاد است. بسیاری از بزرگسالان تقریباً هیج یک از وقایعی را به یاد نمیآورند که پیش از 3 یا 4 سالگی برایشان اتفاق افتاده است.
اگر هم چیزی به یاد داشته باشند، خاطرات آنها به بازسازیهای اثباتناپذیر افسانهوار و احتمالاً به دور از واقعیت شباهت دارد.
«کارن شینگلد» و «ایوت تنی» مسئله فراموش شدن خاطرات مربوط به سالهای نخست زندگی، یا یادزدودگی کودکی، را با پرسیدن سوالاتی از دانشجویان دانشگاها درباره تولد خواهران و برادران کوچکتر آنها بررسی کردند.
چنین سوالاتی از دانشجویان پرسیده شد:
موقع وضع حمل مادرتان چه کسی از شما نگهداری میکرد؟
به شما و به نوزاد چه هدایایی داده شد؟
مادرتان چه ساعتی از بیمارستان به خانه برگشت؟
دانشجویانی که هنگام تولد خواهر و برادر خود حداقل 3 سال داشتهاند. همانقدر از وقایع مربوط به تولد خواهر و برادر کوچکتر خود به یاد میآورند که کودکان 4 ساله.
از میان 22 دانشجویی که هنگام تولد خواهر یا برادر کوچکتر خود کمتر از 3 سال داشتهاند. فقط 3 نفر از آنها هیچ چیز درباره این رویداد به یاد نداشتند. چرا؟
از آنجایی که کودکان، برعکس بزرگسالان، از زبان استفاده نمیکنند. این احتمال وجود دارد که خاطرات اولیه ما به صورت رمزهای غیرکلامی و حسی-حرکتی ذخیره شده باشند.
بدین سبب است که پس از آنکه با کمک زبان شروع به اندیشیدن کردهایم، برای بازشناسی و بازیابی خاطرات دوران کودکی خود با مشکل مواجه شدهایم.
با وجود دشوار بودن تعیین علت (یا علل) دقیق یادزدودگی کودکی، کاملاً روشن است که یکی از دورههای زندگی که برای رشد بعدی اهمیت حیاتی دارد (کودکی)، برای بسیاری از ما صفحه نانوشتهای از کتاب زندگی است.
چه روشهایی برای به خاطر سپردن اطلاعات وجود دارد؟
بسیاری از اوقات هنگامی که به خرید میرویم، فراموش میکنیم بعضی از کالاهای مورد نیاز خود را بخریم، مگر آن که فهرست آنها را نوشته باشیم و مرتباً به آن نگاه کنیم.
برای آن که این اتفاق نیفتد و ما بتوانیم اطلاعات را در حافظهی خود نگه داریم، روشهایی وجود دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
-
تصویرسازی:
برای مثال اجناس داخل فهرست خرید را به تصویرهای ذهنی تبدیل کنید و در حین خرید مرتب آنها را تصور کنید.
-
ساخت کلمهی مخفف:
حروف اول اجناس را به هم بچسبانید و با آنها یک کلمه بسازید. وقتی این کلمه را با خود تکرار میکنید، هر یک از حروف، تداعیگر یکی از اجناس میشود.
-
ارائه توضیح برای اطلاعات:
میتوانید برای نام هر یک از وسایل، توضیحاتی برای خود بدهید. این کار باعث میشود ارتباطات مختلفی برای وسیلهی مورد نظر پیدا کنید، هر کدام به یک کلید راهنما برای شما تبدیل میشود.
-
داستان سازی:
با تمام اجناس و اطلاعات داخل فهرست خرید، یک داستان طنز بسازید و خود را نیز در آن داستان تصور کنید.
-
شمارهگذاری:
برای هر یک از اجناس، یک شماره انتخاب کنید. شمارهها باید به ترتیب و پشت سر هم باشند. برای مثال 1. نان، 2. شیر، 3. ماست و ….
-
قطعه قطعه کردن اطلاعات:
با این روش اطلاعاتی را که باید به خاطر بسپارید، به اجزای کوچکتری تقسیم میکنید. برای مثال برای حفظ کردن شمارهی 55586751 به جای حفظ کردن یک عدد 8 رقمی، آن را به سه بخش 555، 867 و 51 تقسیم کنید و این سه جزء کوچکتر را حفظ کنید.
تثبیت بخشی (ثبت اطلاعات در حافظه):
حافظه در ابتدا قابل انعطاف، ناپایدار، در معرض تغییر و شدیداً در خطر نابودی قرار دارد. بیشتر دادههایی که در طی روز با آنها مواجه میشویم، داخل این دستهبندی قرار میگیرند. اما برخی از خاطرهها با ما باقی میمانند.
این خاطرات گر چه در آغاز سست و گذرا بوده، اما به مرور زمان تقویت شده و به طور قابل توجهی دائمی میگردند و در نهایت به وضعیتی میرسند که کاملاً قابل بازیابی بوده و در برابر تغییرات مقاوم میگردند. اما همان گونه که خواهیم دید آنها خیلی هم ممکن است پایدار نباشند.
با این وجود، ما آنها را حافظهی درازمدت خطاب میکنیم.
مشابه حافظهی فعال جاری، حافظهی بلندمدت نیز میتواند به اشکال گوناگون ظاهر شود و البته بیشتر آنها در تعامل با یکدیگر قرار دارند؛ اما متفاوت با حافظهی کوتاهمدت، در ماهیت بین این اشکال، توافق چندانی وجود ندارد.
حافظهی رویدادی، بخشهایی از اتفاقات گذشته را با کل شخصیتها، وقایع داستان و نشانههای زمانی به یاد میآورد.
تصور میشد که تثبیت بخشی، یعنی ساز و کار تبدیل حافظه به نوع مقاومتر آن، تنها حافظههای به تازگی دریافت شده را تحت تأثیر قرار میدهد و حافظهی استحکام یافته، هرگز به موقعیت سست آغازین خود باز نمیگردد.
هرگاه خاطرات تثبیتشدهی قبلی از ذخیرهی حافظهی بلندمدت به بخش هوشیار ذهن احضار میشوند، دوباره به ماهیت ناپایدار و گذرای خود برمیگردند.
آنها طوری عمل میکنند، گویی به تازگی در حافظه فعال جاری شکل گرفتهاند. این حافظهها برای ماندگاری ناچار هستند دوباره پردازش شوند.
منبع مقاله: باشگاه مغز، نویسندگان: حامد اختیاری و تارا رضا پور.
دیدگاهتان را بنویسید