راهکارهای افزایش هوش اقتصادی
به عنوان یک والد، دائماً فکر میکنم که چطور به افزایش هوش اقتصادی فرزندانم کمک کنم؟
به این منظور میتوانم به موفقیت آنها کمک کنم، حتی قبل از اینکه آنها شروع به کار کنند.
اگر شما یک والد هستید بی شک این موفقیت را برای فرزندتان میخواهید، من اقدام به کاری میکنم که موفقیت عالی دارد و به افزایش هوش اقتصادی فرزندم کمک کند، پس شما فرزندانی را در زندگیتان دارید یا در آینده خواهید داشت.
قصد داریم تا راههای مختلف را برای افزایش هوش اقتصادی فرزندانتان و حتی خودتان امتحان کنیم.
سرفصلهای این مقاله
هوش اقتصادی چیست؟
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه تلویزیونی حال خوب از شبکه سلامت.
اگر بخواهیم معنی بسیار ساده هوش اقتصادی را برای نوجوانان تعریف کنیم به صورت زیر است:
دانش کسب درآمد، هزینه کردن درست و صرفهجویی درست پول.
این مورد آیتمهای مختلفی دارد و ۸ گام برای رسیدن به آن و افزایش هوش اقتصادی وجود دارد. یکی از مهمترین آنها این است که بچهها پول را بشناسند، پول را به عنوان ارزش کاری که اتفاق میافتد، نمیشناسند.
پرسش مجری: چقدر مهم است که کودکان ما هوش اقتصادی را بیاموزند و آیا این هوش اکتسابی است یا آموختنی؟
پاسخ خانم صحت بخش: من در درجه اول این نکته را بگویم که ما اگر بخواهیم افزایش هوش اقتصادی را به بچهها آموزش دهیم، باید به فکر آینده آنها باشیم. به این معنی که اولویت آینده بچهها است.
از زمانی که بچهها از حمایت مالی خانواده جدا میشوند و وارد محیط شغلی و کاری میشوند، دغدغه اصلی خانوادهها این است که آیا بچهها با بحرانهای مالی و مشکلات مالی مواجه هستند یا نه؟
پس در درجه اول اگر بخواهیم بچهها هوش اقتصادی و سواد مالی بالایی داشته باشند، برای این است که آینده بهتری را برای آنها رقم بزنیم.
در درجه دوم مسئولیتپذیری بچهها بالاتر میرود. مثلاً زمانی که به فرزندانمان پول تو جیبی میدهیم به جای اینکه پولها را پسانداز کنند آن را خرج میکنند. به همین دلیل بچهها در آینده مسئولیتپذیری کمتری در قبال این مسائل و مشکلات مالی خواهند داشت و هیچ کمکی به افزایش هوش اقتصادی او نخواهیم کرد.
صحبتهای دکتر امیرآتشانی: قلک برای جمع کردن پول خیلی عالی است اما برای افزایش هوش اقتصادی پول باید دست بچهها باشد یا قلکی که امکان باز شدن داشته باشد.
پرسش مجری: والدین یا مربیانی که علاقهمند هستند فرزندانشان این هوش را داشته باشند باید چه کاری انجام دهند؟
پاسخ خانم صحت بخش: اگر ما بخواهیم هوش را آموزش دهیم، علاوه بر اینکه معلمان و روانشناسان تأثیرگذار هستند. خانواده بیشترین تأثیر را برای افزایش هوش اقتصادی دارد.
به این دلیل که ما یک رسالتی داریم.
ما آموزش برای افزایش هوش اقتصادی را به بچهها میدهیم ولی اینکه بچهها چقدر تلاش کنند در خانه و چه قدر تمرین دارند و اینکه الگوی آنها چه کسی است؟ بیشترین اهمیت را دارد.
اما اگر بخواهیم مؤلفهها را نام ببریم:
اولین گام افزایش هوش اقتصادی است و بچهها باید پول را آموزش ببینند. ما در درجه اول پول را به بچهها یاد میدهیم.
زمانی که بچهها یاد میگیرند اعداد و ارقام را بشمارند ما سعی میکنیم پول و اسکناس و سکه را به آنها آموزش دهیم.
افزایش هوش اقتصادی در کودکان:
با توجه به اینکه مهمترین فعالیت در افزایش هوش اقتصادی فرزندانمان، آموزش پسانداز کردن است.
سه شیوه پسانداز:
سیستم کلان: پسانداز بلندمدت (تدارک دیدن مبلغی برای خرید سالانه برای فرزندانمان که با توجه به سن فرزندانمان این روش مناسب نمیباشد).
سیستم میانمدت: مقدار معینی هفتگی تعیین میکنیم و هر هفته به فرزندانمان میدهیم که در قلک خود قرار دهند(توضیح در زیر ارائه خواهد شد).
سیستم پسانداز کوتاهمدت: ما به فرزندان خود پول میدهیم آنها هر وقت و در ظرف هر مدتی که بخواهند هزینه میکنند و مجدداً برای گرفتن پول سراغ ما می آیند (در این روش فرزندان، هرگز پسانداز کردن را نمیآموزند؛ چون هرگاه پول خود را خرج کنند، مجدداً از ما برای خرید بعدی پول دریافت خواهند کرد سپس به مفهوم سرمایهگذاری و پسانداز کردن پی نخواهند برد و کمکی به افزایش هوش اقتصادی او نخواهد کرد).
خیلی زود شروع کنید:
هرگز فکر نکنید که فرزندانتان آنچه که میگویید را درک نخواهد کرد، پایههای بنیادی پولی را تقویت کنید. اجازه ندهید بیشتر از حدی که دارند خرج کنند و قبل از اینکه به مغازه بروند، برایشان توضیح دهید که مقدار محدودی پول برای خرج کردن وجود دارد.
شما میتوانید فرزندانتان را تشویق کنید به اینکه نه تنها بخشی از پولشان را ذخیره کنند، بلکه بخش متوسطی از آن را نیز ببخشند.
شما میتوانید زودتر این کار را انجام دهید، این برنامه در ادامه زندگیتان ادامه خواهد یافت و باعث افزایش هوش اقتصادی کودکان می شود.
در رابطه با اقتصاد بزرگترها شفاف و صریح باشید:
شما میتوانید یک اقتصاد مالی خانوادگی را داشته باشید و مانند بودجه بروزرسانی کنید. درآمدی را که از آورد و هزینهها و بدهیهایی را که پول را از جیبهایتان میبرد.
به فرزندانتان بگویید که چرا پس انداز و سرمایه گذاری میکنیم تا به شکل گیری هوش اقتصادی در آنها کمک کنید. در مورد کاهش هزینهها (افزایش درآمد/جمع دارائیها) با آنها صحبت کنید. به این منظور شما میتوانید به وفور داشته باشید.
ای کاش وقتی کوچکتر بودم والدینم بیشتر درمورد مسائل اقتصادی به من آموزش داده بودند، شاید نسبت به آنچه که الان دارم به دستاوردهای مالی موفقتری رسیده بودم.
ما چگونگی افزایش هوش اقتصادی را به فرزندانمان آموزش دهیم زیرا تمایل به خودکشی ندارند.
شما باور نخواهید کرد بزرگترهایی را که از عهده اقتصادتان برنمیآیند، برخی نیز همه چیز را به آینده موکول میکنند.
بهترین سیستم برای آموزش پسانداز کردن سیستم میانمدت میباشد؛
لذا باید والدین گرامی به نکات زیر توجه نمایند:
۱- تهیهی یک محل قابل دسترسی:
مانند یک لیوان یا قلک قفلدار که عزیزانمان بتوانند هر گاه تمایل داشته باشند پولشان در دسترس باشد.
۲- واحد پول:
واحدهای پول را برای فرزندانمان توضیح دهیم. این کار هوش اقتصادی آنها را رشد میدهد.
۳- پول هفتگی:
مبلغ هفتگی که برای بچهها تعیین میکنید میبایست متناسب با سن و سال و هزینههای بچهها باشد.
با توجه به اینکه در مدرسه بوفهای برای فروش مواد خوراکی وجود ندارد. لذا مبلغ مناسبی را به عنوان پول هفتگی برای خریدهای خارج از مدرسه (خوراکیها، CD، اسباب بازی) تعیین کنید و در اختیار فرزندتان قرار دهید.
۴- خرج کردن:
پول هفتگی متعلق به فرزندمان میباشد؛ اولیا گرامی توجه نمایند که میتوانند در چگونگی خرج کردن آن راهنمایی کنند، ولی حق دخالت ندارند. به این صورت موجب افزایش هوش اقتصادی در آنها خواهد شد.
۵- مفهوم پسانداز:
اولیای گرامی توجه کنند چنانچه فرزندمان تمامی پول هفتگی خود را یک جا خرج کرد و مجدد درخواست پول کرد باید به او گفت میبایستی تا هفته آینده صبر کند و مجدداً به او پول ندهید تا مفهوم پسانداز را درک کند.
۶- قرض دادن پول:
چنانچه فرزندمان علاقه داشت وسیلهای را تهیه کند که مبلغ آن خیلی بیشتر از پول هفتگی او میباشد، چنانچه تمایل دارید به منظور ایجاد انگیزه میتوانید بخشی از پول را شما بپردازید و بخشی دیگر را به او بگویید که باید توسط جمع کردن پولهای هفتگی تهیه نماید.
۷- خرید و فروش:
به منظور آموزش ارزش پول خواهشمند است در منزل خرید و فروش را به صورت مستمر تمرین کنید.
۸- پرداخت کردن پول:
برای خرید فرزندتان را به فروشگاه ببرید و به او اجازه دهید تا او پول اجناس را به فروشنده بدهد.
۹- بچهها را به محل کارتان ببرید:
چنانچه شغل شما آزاد است او میتواند داد و ستد را به عینه ببیند. و چنانچه کارمند هستید به او توضیح دهید که برای چند روز زحمت و کار حقوق دریافت میکنید.
۱۰- نظر پرسیدن:
در فعالیتهای اقتصادی و یا خرید یا سرمایه گذاریهای کوچک نظر فرزندتان را بپرسید و چنانچه ممکن است گاهی طبق نظر او داد و ستدی را انجام دهید تا معنای سود و زیان یا سرمایه گذاری را بفهمند.
۱۱- نظارت بر خرید:
فرزندانمان را برای تهیه چند قلم اجناس مورد نیاز به مالی که خود نظارت دارید. به داخل فروشگاه یا سوپر بفرستید تا مواد مورد نیاز شما را تهیه کند. توجه کنید لیست خرید به فرزندانتان ندهید تا فروشنده بر اساس آن مواد را تهیه و به دست فرزندانمان بدهد. بلکه آنها باید یاد بگیرند اجناس مورد نیاز را از داخل فروشگاه جمع نمایند. با فروشنده صحبت کنند، قیمت بگیرند و چانه بزنند.
۱۲- رفتن به بانک:
فرزندتان را به قصد آموزش با خود به بانک ببرید تا با مفهوم پسانداز کردن آشنا شود. چنانچه تمایل دارید برای فرزندتان حساب بانکی باز کنید و برایشان کارت پول تهیه کنید.
بچهها تمایل ندارند پول را به بانک ببرند و به تحویلدار بسپارند. ولی اگر برای آنها کارت تهیه شود متوجه میشوند که پول از دسترسی آنها خارج نشده است (باز کردن حساب بانکی پول را از دسترسی خارج نمیکند، بلکه قدرت دسترسی را کم میکند).
۱۳- خرید از کودک:
اگر کاردستی یا یا چیزی تهیه کرد سعی کنید از او بخرید.
۱۴- قناعت داشتن:
توجه کنید فرزندمان افراط خرج کردن را نباید از ما یاد بگیرند. قناعت کردن را به او یاد بدهید نه خساست داشتن را.
۱۵- هدیه گرفتن:
او را تشویق کنید که کم کم با پولهایش برای پدر و مادرش، خواهر یا برادرش و یا دوستانش و یا هر کسی که دوستش دارد هدیه تهیه نماید یا آنها را به شما دعوت کند،
بدین ترتیب یاد میگیرد که پول هدف زندگی نیست؛ بلکه وسیله لذت بردن است و باید برای کسانی که دوستشان دارد پول نیز خرج کند،و این باعث افزایش هوش اقتصادی او میشود.
۱۶- افزایش اعتماد به نفس:
گاهی اوقات از فرزندتان قرضی بگیرید تا اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید.
افزایش هوش اقتصادی|مفهوم هوش تجاری چیست؟
آقای هوارد درسنر از شرکت گارتنر در سال 1989 موضوع هوش تجاری را مطرح کرد که مقصود از آن فراهم آوردن مجموعهای از ابزار و فناوری برای بهبود فرآیند تصمیمگیری بود. با گسترش اینترنت و تجارت الکترونیکی کاربرد آن نیز به شدت گسترش یافت.
هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن شده است.
فناوریهای نوین با سرعتی سرسامآور در حال پیشرفت هستند. به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصفناپذیر به دنبال ترفندهایی میگردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند.
سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییر کرده است. و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمیتواند باشد. پس به دنبال رقابت و ابزار آن باشد. چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید، کسب و کار میکند.
برای اینکه بتوان پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید به سختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آنها پیش گرفت. میبایست به قواعد جدی کسب و کار کاملاً مسلط بود. تا شاید روزی بتوان یک قاعده جدید در کسب و کارها، یک الزام و ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی کرد. تحولی که در این انقلاب صورت پذیرفته است و دگرگونیهایی که در رویه تغییرات موجبات بروز اختلافات و پیدایش شکافهای عمیقی را بین فردا و امروز فراهم آورده و خواهد آورد.
هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم. بلکه به عنوان یک معماری مورد نظر میباشد.
که شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی، کمک به اخذ تصمیم برای فعالیتهای هوشمند تجاری میپردازند.
هوش تجاری، هوش یا هوش کسب و کار که قالب عمدهتری را مانند استفادههای تجاری و غیرتجاری در بر دارد. عبارت است از: بعد وسیعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمعآوری داده و دانش. جهت ایجاد پرس و جو در راستای آنالیز بنگاه برای اتخاذ تصمیمات تجاری دقیق و هوشمند.
سیستم هوش تجاری بر اساس معماری بنگاه تشکیل شده. و در قالب پردازش تحلیلی بر خط به تحلیل دادههای تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد.
اما هوش تجاری از ابعاد دیگری، از منظر معماری و فرآیند به عنوان یک چارچوبی که عامل افزایش کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها و نهایتاً بر فرآیندهای تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته میشود.
بازار، هوش تجاری را ابزاری برای برتری رقابتی و پایشگری و تحلیلگری بازار مشتریان میداند. از نقطه نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است. که با پردازش دقیق دادهها، نقطه دخالت سختافزار و نرمافزار در مغزافزارها به حساب میآید.
ولی به بیان سادهتر: هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالا بردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمند از دادههای موجود در فرآیند تصمیمگیری.
در صورتی که مفهوم هوش تجاری به درستی درک و منتقل نگردد. موجب میشود تا انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش یابد. و برآورده نشدن این توقعات، باعث سلب اطمینان افراد و به ویژه مدیران از این سیستم را به دنبال خواهد داشت.
چرا که هوش تجاری به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرس و جو در اطلاعات است. و خود مستقلاً و بدون نیاز به اطلاعات مناسب، قادر به ارائه پیشنهاد یا راهکاری نیست.
منبع مقاله: کتاب هوش اقتصادی، تألیف: دکتر محمدجعفر تارخ.
دیدگاهتان را بنویسید