استرس با بدن ما چه کاری میکند؟
زمان مطالعه: 4 دقیقه
دگرگونیها و گرفتاریهای زندگی، فشارهای جسمی و روانی به همراه میآورند. امروزه این فشارها را تحت عنوان «استرس» میشناسیم.
به عقیدهی هانس سلیه، ارگانیسم در مقابل استرس، واکنش نشان میدهد و این واکنش در چند مرحله صورت میگیرد:
سرفصلهای این مقاله
- اولین مرحله، واکنش اعلام خطر است.
- مرحله بعدی مقاومت است.
- اگر این موقعیت ادامه یابد و اگر تعادل دوباره برقرار نشود، مرحله فرسودگی پیش خواهد آمد.
- ۱- پذیرش دگرگونیها
- ۲- احساس تعهد
- ۳- احساس کنترل بر رویدادها
- حمایت اجتماعی، استرس را به شیوههای مختلف کاهش میدهد.
- برای افزایش هوش اجتماعی در فرزندان خود میتوانید از محصولات زیر استفاده نمایید:
- فیلم وبینار دوره مجازی باهوش تر زیستن
- پرورش کودک با سواد اجتماعی (نسخه pdf)
- باهوش خوش رو (نسخه چاپی)
- انیمیشنهای آموزشی مهارتهای اجتماعی
اولین مرحله، واکنش اعلام خطر است.
دستگاه عصبی تحریک میشود. میزان گلوکز خون افزایش مییابد، آهنگ ضربان قلب، فشار خون و میزان تنفس بیشتر میشود. اما هضم غذا به کندی صورت میگیرد. ارگانیسم انرژی خود را به نوسان در میآورد.
مرحله بعدی مقاومت است.
ارگانیسم منابع خود را بسیج میکند تا با موقعیت استرسزا روبهرو شود. در این مرحله، ضربان قلب و تنفس ظاهراً به حالت طبیعی برمیگردند. میزان هورمون استرس آدرنوکورتیکوتروپ، هورمونی که هیپوفیز ترشح میکند، افزایش مییابد.
اگر این موقعیت ادامه یابد و اگر تعادل دوباره برقرار نشود، مرحله فرسودگی پیش خواهد آمد.
توانایی ارگانیسم برای سازگاری با استرس به تدریج کاهش خواهد یافت، و عملکرد فیزیولوژیک کُند خواهد شد و در نتیجه حساسیتها، جراحتها، حملههای قلبی و کمی بعد، حتی مرگ از راه خواهد رسید.
چون کلمهی استرس با مسائل مختلفی همراه شده است، مثل اختلالهای قلبی، فشارخون بالا، زخمهای معده، آسم، میگرن و …، در نتیجه به برنامی شهرت دارد.
هرچند برخی رویدادها، استرس آورتر از برخی دیگر است، استرس موجود در زندگی هر انسان، در نفس خود، الزاماً منفی نیست. در واقع، شیوهی واکنش در مقابل انواع مختلف استرسها است که بیشترین اهمیت را دارد.
امروزه، فرد و موقعیت، عاملان مهم استرس به حساب نمیآیند. استرس معمولاً از اینجا نشأت میگیرد که فرد یک رویداد معین را چگونه تعریف کند و چه برداشتی از آن داشته باشد.
به نظر میرسد که برخی اشخاص، به علت نگرشهایی که در زندگی اتخاذ میکنند، در برخورد با استرس بهتر مقاومت نشان میدهند و در نتیجه از سلامت بسیار خوبی برخوردار میشوند.
سوران کوبازا و همکارانش معتقدند که نیروی روانی با سه عامل همراه است:
۱- پذیرش دگرگونیها
یعنی در مقابل دگرگونیها نگرش مثبت داشتن.
۲- احساس تعهد
که فرد را وادار میکند تا به طور کامل در زندگی فعال باشد، خود را در فعالیتی درگیر کند که بیشتر معنا دارد نه اینکه سعی کند جلوتر برود.
۳- احساس کنترل بر رویدادها
که بر اساس آن فرد باور میکند که میتواند اکثر رویدادهایی را که در زندگی و حتی محیط او رخ میدهد، فعالانه تحت تأثیر قرار دهد.
از طرف دیگر، کیفیت زندگی تا اندازهای بر روابط بین اشخاص استوار است. انسانها، حتی در دورههای استرس، توانایی تعامل اجتماعی خود را حفظ میکنند. اینجاست که حمایت اجتماعی نقش مهمی ایفا میکند، زیرا به افراد اجازه میدهد که نیروها و امکانات مختلف خود را، از طریق روابط متقابل، مبادله کنند.
گروهها و جمعیتها به علت فعالیت در جهت حفظ سلامت و کاهش استرس، شیوهی واکنش افراد در مقابل استرس را تحت تأثیر قرار میدهند. کسانی که از شبکه حمایت اجتماعی محکمی برخوردارند، برای سازگاری با دگرگونیهای مهم و گرفتاریهای روزانه مجهزترند. مدت زیادی عمر میکنند و از نظر سلامت وضعیت بهتری دارند.
مطالعاتی که روی تعداد زیادی از بیماریها انجام گرفته است نشان میدهد که حمایت اجتماعی به افراد کمک میکند تا بیماری خود را رد کنند. همچنین این مطالعات، بین فقدان حمایت اجتماعی و بیماری همبستگی پیدا کردهاند.
حمایت اجتماعی، استرس را به شیوههای مختلف کاهش میدهد.
دوستان، خانواده و همکاران میتوانند جمعآوری اطلاعات لازم و گذاشتن آنها در اختیار فرد، موجب میشوند تا ماهیت مسائل خوب تعریف شود و راهحلهای بهتری به وجود آید.
افزون بر این، رفقای اجتماعی به صورت منبع حمایت درمیآیند. بدین صورت که فرد را در فعالیتهای سرگرم کننده، جشنها و رفتوآمدها شرکت میدهند. بدین وسیله مشغولیت ذهنی او را از استرس منحرف کرده و به مسائل شاد معطوف میکنند.
فردی که روابط اجتماعی خود را بیشتر میکند و کیفیت آنها را تغییر میدهد، مسلماً افکار خود را نیز تغییر میدهد و به سوی فعالیت شاد کشیده میشود.
بالاخره شبکهی اجتماعی میتواند برای فرد، از نظر مادی، تهیهی و وسایل زندگی و ارایهی خدمات، که به نظر میرسد استرس را کاهش میدهند، سودمند باشد.
استرس دائمی و شدید، که یکی از جنبههای اجتنابناپذیر زندگی است، انسان را به فعالیت وا میدارد. با این همه، استرس که دائمی و شدید باشد، میتواند سلامت جسمی و روانی را به خطر اندازد.
منبع مقاله: روان شناسی رشد (1 و 2) نوشته جیمز وندر زندن؛ ترجمه دکتر حمزه گنجی.
دیدگاهتان را بنویسید