اختلال اضطراب جدایی چیست؟ + علائم و راهکارهای درمان آن
اضطراب جدایی Separation Anxiety Disorder (SAD) یک اختلال اضطرابی است که در آن فرد احساس اضطراب بیش از حد را در مورد جدایی از خانه و یا افرادی که فرد دارای دلبستگی عاطفی قوی به آنها دارد، نشان میدهد.
این اختلال در بین نوزادان و کودکان کوچک معمولاً بین سنین 6 ماه تا 4 سال شایع است، هنگامی که این ترس در یک کودک بالای 4-5 سال رخ دهد و بیش از حد طول بکشد (اگر بیش از چهار هفته علایم اضطراب را مشاهده کردید)، کودک ممکن است اختلال اضطراب جدایی داشته باشد.
اضطراب جدایی قسمت طبیعی فرآیند رشد است. بر خلاف اختلال اضطراب جدایی، اضطراب جدایی طبیعی نشان دهنده پیشرفتهای سالم در بلوغ شناختی کودک است و نباید یک مشکل رفتاری در نظر گرفته شود.
طبق گزارش انجمن روانپزشکی آمریکا، این اختلال، تظاهر بیش از حد ترس و ناراحتی است که با شرایط جدا شدن از خانه و یا یک شکل دلبستگی خاص مواجه میشود. شدت علائم آن از اضطراب مقدماتی و اولیه تا اضطراب کامل در مورد جدایی وجود دارد.
اختلال اضطراب جدایی ممکن است اثرات قابل توجه منفی در حوزههای شغل، تحصیل، عملکرد اجتماعی و عاطفی، زندگی خانوادگی و سلامت جسمی فرد نارسا داشته باشد.
سرفصلهای این مقاله
عوامل زمینه ساز اضطراب جدایی:
اضطراب جدایی اغلب پس از یک رویداد شدید در زندگی کودک، مانند تنها ماندن در بیمارستان، مرگ یک عزیز و یا حیوان خانگی یا تغییر در محل زندگی (مانند رفتن به خانه دیگری یا تغییر در مدارس) رخ میدهد.
بچههایی که والدینشان بیش از حد محافظ هستند، ممکن است بیشتر در معرض این اضطراب باشند. در حقیقت، ممکن است اضطراب جدایی لزوماً بیماری کودک نباشد، بلکه نشانهای از اضطراب جدایی والدین نیز است.
والدین و کودک میتوانند اضطراب دیگران را تغذیه کنند. علاوه بر این، کودکان مبتلا به اضطراب جدایی اغلب دارای اعضای خانواده با اضطراب یا سایر اختلالات روانی هستند، این نشان میدهد که آسیب پذیری به اختلال ممکن است به ارث برده شود.
بعضی از کودکان علائم جسمی مانند سردرد یا معده درد را نیز بیان میکنند. ترس جدایی باعث ناراحتی زیادی برای کودک میشود و ممکن است با فعالیتهای عادی کودک مثل رفتن به مدرسه و یا بازی با کودکان دیگر در تداخل باشد.
بسیاری از متخصصان روانشناختی پیشنهاد کردهاند که جداسازی زودرس و یا آسیب دیدگی از سمت یک مراقب مرکزی در زندگی کودک میتواند این احتمال را برای تشخیص دوران کودکی با اضطراب جدایی، فوبیای مدرسه و اختلالات طیف افسردگی افزایش دهد.
اغلب شروع این اختلال ناشی از یک رویداد زندگی استرسزا است، به خصوص از دست دادن یک دوست یا حیوان خانگی، یا شامل طلاق والدین، تغییر مدرسه یا محله، بلایای طبیعی، شرایطی باشد که فرد را مجبور کند که از شرایطی که داشته است، جدا شود.
در کودکان مبتلا به این اختلال ممکن است یک بیماری ارثی وجود داشته باشد. “اختلال اضطراب جدایی در کودکان ممکن است قابل انتقال باشد. وراثت در 73 نمونه در جامعه از دوقلوهای 6 ساله با میزان بالاتر در دختران تخمین زده شد.”
خلق و خوی کودک نیز میتواند بر توسعه این اختلال تأثیر بگذارد. رفتارهای خجالتی به عنوان رفتارهای عاطفی مهار شده زمانی که کودک با یک مکان خاص یا فرد آشنا نیست، ممکن است اضطراب را تجربه کند.
عواملی که به افزایش روند اختلال کمک میکنند عبارتند از:
ترکیب و تعامل عوامل بیولوژیکی، شناختی، محیط زندگی، سلامت کودک و عوامل رفتاری.
علائم اختلال اضطراب جدایی چیست؟
برخی از نشانههای شایع این اختلال عبارتاند از:
- ترسهای مداوم و غیرواقعبینانه در این زمینه که در آینده یک واقعه مصیبت بار کودک را از مراقبت کننده اصلی جدا خواهد کرد. (مثلاً گم شدن، ربوده شدن، کشته شدن یا ترس از تصادف و ….).
- علایم رفتاری مانند جیغ کشیدن و گریههای طولانی مدت، رفتارهای واپسگرایانه، التماس به والدین برای ماندن، طغیانهای خلقی.
- امتناع از رفتن به مدرسه برای ماندن با مراقب.
- از به خواب رفتن بدون مراقب امتناع میکند.
- ترس از تنها ماندن
- کابوس در مورد جدا شدن یا آسیب دیدن فرد مراقب و عزیزان
- شب ادراری
- شکایتهای جسمی، مانند سردرد و معده درد، در روزهای مدرسه
- کناره گیری افراطی از موقعیتهای جدید یا ناآشنا
- تظاهرات و دفاعهای تکراری درباره علت تنها نماندن
برای تشخیص اختلال اضطراب جدایی فرد باید معیارهای زیر را داشته باشد:
فرد ترس یا اضطراب بیش از حد یا بی دلیلی را به سبب جدا شدن از کسی که به او وابسته است، تجربه میکند؛ همینطور که 3 مورد یا بیشتر از موارد زیر را نشان میدهد:
- ناراحتی شدید و مداوم دربارهی از دست دادن یا آسیب دیدگی احتمالی مظاهر اصلی دلبستگی رخ میدهد یا احتمال آن وجود دارد.
- نگرانی شدید و مداوم دربارهی از دست دادن یا آسیب دیدگی احتمالی مظاهر اصلی دلبستگی بر اثر بیماری، جراحت، بلایا یا مرگ.
- نگرانی شدید و مداوم از رویدادی ناگوار (مثل گم شدن، دزدیده شدن، تصادف کردن، بیمار شدن) که موجب جدایی از مظاهر اصلی دلبستگی میشود.
- اکراه یا خودداری مداوم بیرون رفتن، دور شدن از خانه، محل کار یا جاهای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
- ترس شدید و مداوم یا اکراه از تنها ماندن در خانه یا جاهای دیگر بدون حضور مظاهر اصلی دلبستگی.
- اکراه یا خودداری از خوابیدن در مکانی غیر از خانهی خود یا خوابیدن بدون حضور یکی از مظاهر اصلی دلبستگی،
- کابوسهای مکرر با مضمون جدایی.
- شکایات مکرر از نشانههای جسمانی (مثل سردرد، دل درد، تهوع، استفراغ). هنگامی که جدایی از مظاهر اصلی دلبستگی رخ داده یا احتمال آن وجود دارد.
- ترس، اضطراب یا اجتناب مداوم که دست کم چهار هفته در کودکان و شش ماه یا بیشتر در بزرگسالان طول میکشد.
- این اختلال از لحاظ بالینی موجب ناراحتی یا نقص چشمگیری در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا زمینههای مهم دیگر میشود.
برای این اختلال نمیتوان بر حسب اختلال روانی دیگر مثل موارد زیر تبیین بهتری به دست داد:
- خودداری از ترک کردن خانه به دلیل مقاومت شدید در مقابل تغییر در اختلال طیف اوتیسم
- هذیان ها یا توهمها در خصوص جدایی در اختلالهای روان پریشی
- خودداری از بیرون رفتن بدون همراه مورد اطمینان در هراس از مکانهای عمومی
- نگرانیها از بیمار شدن یا آسیب دیدن عزیزان در اختلال اضطراب فراگیر، یا نگرانیها از بیمار بودن در اختلال اضطراب بیماری.
روبرتسون و بالبی، سه مرحلهی واکنش به جدایی را مطرح کردند:
- اعتراض (مرتبط با اضطراب جدایی)
- ناامیدی (مرتبط با سوگ و عزاداری)
- انکار (مرتبط با سازوکارهای دفاعی به ویژه واپسزنی).
بالبی معتقد است نوزادان و کودکان، هنگام استرس یا عدم حضور شخص مورد دلبستگی، دچار اضطراب میشوند.
بالبی در مقالهای با ادعای فروید در مورد اینکه ارضای زیاد توسط مادر برای نوزاد خطرناک است نیز مخالفت کرد. بالبی میگوید فروید نتوانسته استدلال کند که عاطفه کاذب و مراقبت افراطی مادر ممکن است ناشی از جبران افراطی مادر برای خصومت ناخودآگاه وی باشد.
از نقطه نظر بالبی، اضطراب جدایی ناشی از تجربیات مخرب خانوادگی است. تهدیدهای مکرر به ترک یا طرد توسط والدین، بیماری خواهر و برادر و والدین یا مرگ آنها بخصوص اگر کودک خودش را مسئول این حوادث بداند، از جمله فشارهای روانی مخربی است که بر دلبستگی کودک تاثیر تعیینکنندهای دارد.
به نظر بالبی کودکی که مورد علاقه بوده، به جدایی از والدین اعتراض میکند، اما به سرعت میتواند به خود اتکا کند. این موجب شد تا اینزورث بتواند الگوهای دلبستگی دوسوگرا اجتنابی و ایمن را در دلبستگی نوزاد-مادر طبقهبندی نماید.
درمان اختلال اضطراب جدایی چیست؟
اغلب موارد خفیف این اختلال نیازی به درمان پزشکی ندارند. در موارد شدیدتر و یا هنگامی که کودک از رفتن به مدرسه امتناع میکند، درمان ممکن است مورد نیاز باشد.
اهداف درمان عبارتند از:
کاهش اضطراب در کودک، ایجاد حس امنیت در کودک و مراقبان و آموزش کودک و خانواده/مراقبان در مورد نیاز به جدایی طبیعی.
روان درمانی: روان درمانی (درمان”صحبت کردن”) روش اصلی درمان این اختلال است. تمرکز درمان این است که به کودک کمک شود تا تحمل جدا شدن از مراقبت کننده بدون ناراحتی و یا دخالت در عملکردهای دیگر را افزایش دهد.
نوعی درمان به نام درمان شناختی-رفتاری برای تغییر تفکر (شناخت) کودک به کار میرود تا رفتار کودک مناسبتر باشد.
خانواده درمانی نیز ممکن است به خانوادهتان کمک کند تا در مورد اختلال و کمک به اعضای خانواده بهتر از کودک در طول دوره اضطراب حمایت کند.
داروهای ضد افسردگی یا سایر داروهای ضد اضطراب ممکن است برای درمان موارد شدید اختلال اضطراب جدایی استفاده شود.
دیدگاهتان را بنویسید