آموزش ریسک پذیری
زمان مطالعه: 8 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه تلوزیونی دالان از شبکه پنج سیما.
پرسش مجری: یکی دیگر از مواردی که فکر میکنم باید در رابطه با آن صحبت کنیم، ریسک پذیری است. لطف کنید در مورد ریسک پذیری و معنایش تعریف کنید و آنچه که باید ذهن بینندگان ما را روشن کند در رابطه با ریسک پذیری.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که ما طبق تحقیقاتی که در کشور خودمان داشتیم. از تمام ویژگیهای یک کارآفرین قدرت ریسک و ریسک پذیری جوانان ما کمتر بوده است.
این مورد ما را به این فکر انداخته است که باید این قضیه را حل کنیم و در سنین کودکی ما قطعاً برای اینکه فرد ریسک پذیری داشته باشیم. به مفهوم اینکه خطر خیلی زیادی را بخواهد قبول کند، فردی که ریسک پذیر هست.
سرفصلهای این مقاله
- اگر بالای ۸۵% یا بالای ۹۰% موفقیت داشتیم تقویت کنیم، یعنی تصمیمگیری صحیح اما نتیجه عمل
- مشخص نیست.
- من میخواهم یک همچنین چیزی را آموزش بدهیم.
- حداقل ۵ نوع بازی ما میتوانیم در این زمینه مطرح کنیم:
- این خودش یکی دیگر از مواردی است که برای تخمین زدن میتوانیم به کار ببریم.
- یکی از مباحث دیگری که برای ریسک پذیری باید به آن توجه کنیم، تفکر منطقی و تفکر انتقادی هستند.
- توصیه به خانوادهها این هست که بچهها را در شرایط تصمیمگیری قرار بدهید.
- تعدادی از کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند:
- فرزند بادقت من: راهنمای والدین و مربیان(نسخه چاپی)
- بازی پدیدهای شگفت انگیز(نسخه pdf)
- مسیر ایجاد تفکر انتقادی(نسخه pdf)
اگر بالای ۸۵% یا بالای ۹۰% موفقیت داشتیم تقویت کنیم، یعنی تصمیمگیری صحیح اما نتیجه عمل
مشخص نیست.
یکی از مهمترین موارد استثنا و پرورش کودکی که مداوم ترس از شکست داشته باشد یا ترس از عدم پذیرش این دو نوع ترس کاملاً ربط پیدا میکنند به ریسک پذیری فرد.
زمانی که فرد ترس از شکست دارد شاید هر حرکتی را به سختی بپذیرد و مداوم از نقد کردن دیگران میترسد. ما از بچگی مداوم ریسک پذیری را داریم. مثلاً کودک نوپا زمانی که راه میرود، زمانی که به پله میرسد، نگاه میکند و اختلاف سطح را که درک میکند بر میگردد.
این بچهها، بچههای محتاطی هستند و قطعاً نمیتوانند ریسک پذیری بالایی داشته باشند و در آینده نمیتوانند کارآفرینهای خاصی بشوند.
در مقابل بچههایی را داریم که بی هوا با سر میروند و قطعاً این هم خوب نیست. این یک برخورد اشتباه است.
بچهای که در میان این دو است و ریسک پذیری خوبی دارد و بچه میبیند بر میگردد و با پا به راهش ادامه میدهد به جای اینکه با سر برود با پا آهسته آهسته حرکت میکند. این افراد در نوجوانی بهترین راه را انتخاب میکنند.
من میخواهم یک همچنین چیزی را آموزش بدهیم.
یعنی فرزند ما یاد بگیرد آن را عاقلانه بررسی کند. راهکارهای مختلفی ما داریم که این تصمیم را بتوانیم به پیروزی برسانیم و با ترس خودمان مقابله کنیم.
فرض کنیم که چنین چیزی مدنظر ماست برای اینکه بچههایمان را ریسک پذیر بکنیم و از خطر کردن بیش از حد در واقع جلوگیری کنیم.
اما واقعیت این است که ما باید موارد مختلفی را برای ریسک کردن فرزندان خود به آن توجه داشته باشیم.
یکی از بازیهایی که شاید مغفولتر از بقیه مانده و بچههایی که انجام میدهند و موفقتر میشوند، بازیهای تخمین زدن هستند.
باید تخمین زدنها را به فرزندمان یاد بدیم. مثلاً تخمین میزنیم وقتی تلویزیون نگاه میکنی چند سانتیمتر است؟
تخمین سانت و … بعدش بچه اندازهگیری میکند و متوجه میشود که چقدر اشتباه گفته است و افرادی که توی این بازی یاد بگیرند و در خانه همه چیز را تخمین بزنند، بچه روی این مقوله رشد پیدا میکند و در نهایت میتواند تصمیمهای درستی بگیرد چون پیشبینیهای بهتری نسبت به بقیه دارد و پیشبینیهایی دقیقتر.
حداقل ۵ نوع بازی ما میتوانیم در این زمینه مطرح کنیم:
1- تخمینهای طول.
طول هر چیزی چقدر هست.
2- تخمین وزن.
وزن اشیا چقدر هست.
3- تخمین دما.
گرما و سرما.
پیشبینیهایی که میشود مداوم انجام داد تا یک بار انجام بشود باید طی دوره زمانی پشت سرهم و مداوم که هر چقدر میگذرد و کودک بالاتر میرود این پیشبینیها دقیقتر میشود.
4- نوع بعدی زمان هست.
خیلی از بچههایی که لایقتر هستند و با توجه به نیمکره مغزی که استفاده میکنند و این افراد زمانی که خیلی خوب متوجه نمیشوند. یعنی مثلاً متوجه نمیشود الآن دارد کامپیوتر بازی میکند و الآن دارد میبیند. یک دقیقه گذشته یا نیم ساعت گذشته یا یک ساعت گذشته است.
یواش یواش یاد بگیرد که عدد را درستتر بگوید و نزدیکتر از من به آن فکر کند. این خودش برای من ارزشمند است.
5- نوع دیگر حجم است.
معمولاً ما غذای اضافه را وقتی میخواهیم شب یا ظهر جمعآوری بکنیم در ظرفهای کوچکتر میگذاریم. از بچه بپرسیم این میزان باقیمانده در کدام ظرف جا میشود.
این خودش یکی دیگر از مواردی است که برای تخمین زدن میتوانیم به کار ببریم.
برای بچههای بالای ۷ سال میتوانیم تخمین قیمت را به کار ببریم که در بحث کودک و اقتصاد هم خیلی نزدیک است.
حتی بزرگسالها میتوانیم خریدی که میکنیم و میآوریم بپرسیم برای آن چقدر هزینه شده است؟
یکی از بازیهای جذاب و جالب این است که از فرزندان بپرسیم این مقدار میوه که خریدیم، شامپو یا هر چیز دیگری که خریدیم، اینها را قیمت دارد رویشان فرزندان میتواند پیشبینی کند که مثلاً مامانم الآن چقدر پول داده برای خرید اینها.
این موارد در رشد ذهنی فرزندانمان از این جهت که در آینده تصمیمات بهتری بگیرند، کمک میکنند.
پرسش مجری: در چه سنینی بهتر است که از این راهکارها استفاده بشود؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: برای سنین بالای 10 سال و 12 سال میتوانیم به کار ببریم. اما بحثهای دیگر مثل دما، مثل طول و اینها را اگر با عدد نگویید، یعنی به صورت گرما و سرما، سنگین و سبک، سنگینتر و سبکتر، بلندتر و کوتاهتر این مدلی اگر بیان کنیم و استفاده کنیم، از ۳ تا ۴ سالگی میتوانیم هر کدام از اینها را شروع کنیم.
اما برای بچههایی که بزرگتر هستند و کمکم اعداد را میشناسد و حتی بدون در نظر گرفتن تعداد، مقدار و وزن نمیتوانیم بگوییم.
یکی از مباحث دیگری که برای ریسک پذیری باید به آن توجه کنیم، تفکر منطقی و تفکر انتقادی هستند.
تفکر منطقی به سنگین و سبک، بلند و کوتاه میپردازد.
پرسش مجری: پدر یا مادر در خانه چطور ببینند که بچه میتواند وارد دنیای تخمین بشود یا نه؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: به نظرم یکی از آیتمهایی که شاید خیلی هر روز مردم با آن سر و کار دارند، کیف بچههاست. کیف کودک باید حداکثر 10% وزن خودش باشد و الآن میبینیم بعضی وقتها ۴ برابر این وزن هست.
هر روز صبح قبل از رفتن به مدرسه یا کودکستان وزن کیف را با بچه تخمین بزنند.
پرسش مجری: اعتماد به نفس بچهها بخصوص از سنین پایین وقتی که خطشه دار بشود، در لحظه لحظه زندگی از مدرسه گرفته و اجتماعی که متعاقباً وارد میشوند و مجموعههای بزرگتر و همین باعث میشود که کم بشود اعتماد به نفسشان و طبیعتاً قدرت ریسک پذیری کلاً از بین میرود و مهارت بسیار مهمی هست.
تصمیمگیری برای اینکه بتوانیم ریسکپذیری مناسبی داشته باشد چقدر اهمیت دارد؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: از نظر تصمیمگیری سه گروه مختلف داریم:
- بچهها ممکن است، بچههایی باشند که منطقی تصمیم بگیرند اما با منطق بزرگسالها یکسان نباشد. یک کار کوچک هم انجام بدهد و یک دو دو تا چهار تا زندگی میکند و بعد میرود سراغ انجام این کار.
- دسته بعدی فقط احساسی هست و عاطفه و احساس تصمیم میگیرد. الآن اگر مثلاً دلت بخواهد توجهی به چیز دیگری ندارد.
- بچههایی بین این دو گروه قرار دارند و این قضیه باعث میشود که این بچهها احتمال عدم اعتماد به نفس و احتمال ایجاد اضطراب در بزرگتری داشته باشند.
توصیه به خانوادهها این هست که بچهها را در شرایط تصمیمگیری قرار بدهید.
از آنها بپرسید چی به نظرت بهتر هست. نفس عمیق بکشید و تصمیمگیری کنید.
به جای اینکه جواب تصمیم را برای فرزندمان حاضر و آماده به او بدهیم، به نظر من الآن این را بخور یا من خودم به بچه بگویم الآن رنگ بخر یا …
فرآیند تصمیمگیری را برای بچه بهتر میکنیم که با آرامش یک نفس عمیق بکشد و بعد تصمیم بگیرد و به تصمیمش احترام بگذاریم.
لطفاً بعد از تصمیمگیری که ممکن است واقعاً درست نباشد با فرزندتان برخورد نکنید. فرزند من باید یاد بگیرد که نتیجه رفتارش برخورد بد خانواده نباشد.
بازی تصمیمگیری با شیوه ترسیم درخت خیلی خوب است. به فرزند بگوییم هر تصمیم شاخهای از درخت است و در نهایت میوه درخت نتیجه کار شماست.
دیدگاهتان را بنویسید