اختلال یکپارچگی حسی
زمان مطالعه: 5 دقیقه
سرفصلهای این مقاله
- ” اختلالی پنهان که موجب ناتوانی میشود ولی به درستی تشخیص داده نمیشود “
- حسها:
- یکپارچگی حسی:
- اختلال یکپارچگی حسی:
- اختلالات همراه و کمبود با اختلال یکپارچگی حسی:
- ویژگیهای اختلال یکپارچگی حسی:
- کتابهایی برای پرورش فرزندانی توانمند و هوشمند:
- راهکارهای رشد اخلاقی کودکان(نسخه pdf)
- پرورش هوش اخلاقی کودکان و نوجوانان
- بازی پدیدهای شگفت انگیز(نسخه چاپی)
- مسیر ایجاد تفکر انتقادی(نسخه چاپی)
” اختلالی پنهان که موجب ناتوانی میشود ولی به درستی تشخیص داده نمیشود “
ذهن و بدن ما به منظور برآورده ساختن نیازهای دنیای پیرامونمان به طور بسیار شگفت آوری در هم تنیده شدهاند.
احساسات، افکار و اعمالی که ما تجربه مینمائیم بر اساس عملکردهای مغز ما به وقوع میپیوندند.
نحوهی پردازش اطلاعات درونی و دنیای بیرونی ما بر احساسات، افکار و اعمال ما تأثیر میگذارند.
جزئیترین تغییر در عملکردهای پردازشی مغز ما میتواند بر نحوه مدیریت و اداره مهارتهای زندگی روزمره. پیشرفتهای تحصیلی-آموزشی و تعاملات اجتماعی ما تأثیر مستقیم و شدیدی بگذارد.
اختلال یکپارچگی حسی یک نمونه و مثال مطلوبی است که نشان میدهد چگونه این اشتباه و خطا در پردازشهای مغزی رخ میدهد.
اختلال یکپارچگی حسی (SID) یک اختلال عصب شناختی است که چهل سال پیش توسط دکتر آیرز معرفی گردید.
دکتر آیرز نظریه یکپارچگی حسی را به منظور توصیف روابط بین الگوهای رفتاری و عملکرد مغز توسعه و بسط داد.
همانگونه که در مقالهی ویلیامز و شلنبرگر با عنوان “چگونه موتور شما بکار میافتد؟ یک دستوالعمل هدایت کننده برای برنامه آگاه در خصوص خود تنظیمی” آورده شده است. تعداد بینهایتی از واحدهای اطلاعات حسی در هر لحظه به مغز ما وارد میشوند.
این اطلاعات نه تنها فقط از طریق چشمها و گوشهای ما بلکه از هر نقطهای از بدن ما به سیستم عصب مرکزی وارد میشوند. مغز باید کلیه این اطلاعات حسی را سازماندهی و یکپارچه نماید.
حسها:
همه ما با پنج سیستم حسی اصلی (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) آشنا هستیم. این حسهای اصلی یا “سیستمهای حسی دور”، به محرکهای خارجی وارده از محیط پیرامونی پاسخ میدهند.
افراد بسیار اندکی با سیستمهای حسی موجود در داخل بدن آشنایی دارند، این حسهای درونی عبارتاند از حس عمقی، حس لمسی، حس تعادلی و حس احشائی.
این حسها را “سیستمهای حسی بدن محور” یا “سیستمهای حسی نزدیک” مینامند. این حسهای نزدیک بدون نیاز به خودآگاهی عمل مینمایند و برای ما نیز قابل مشاهده نیستند.
حس احشائی: سیستم حسی مربوط به اندامهای درونی (نظیر ضربان قلب، گرسنگی، هضم، حالت هوشیاری، خلق و…).
حس لمس: پردازش اطلاعات در مورد حس لامسهای که به طور خام از پوست دریافت میشود.
حس تعادل: پردازش اطلاعات در مورد حرکت، جاذبه، توازن که بهطور خام از طریق گوش داخلی دریافت میشود.
حس عمقی: پردازش اطلاعات در مورد وضعیت بدن که بهطور خام از طریق عضلات، لیگامانها ، رباطها و مفاصل دریافت میشود. مغز این دریافتهای حسی را پس از ثبت و مکان بندی، مرتب میکند و همانند یک افسر پلیس در سر چهار راه که ماشینهای در حال حرکت را هدایت میکند، عمل مینماید.
پردازش حس لمسی، حس تعادل و عمقی در صدر و اولویت نسبت به سیستمهای حسی پنجگانه قرار دارد.
یکپارچگی حسی:
کارول استاک کرانوویتز، مؤلف “کودک ناکوک، بازشناسی و پرداختن به اختلال یکپارچگی حسی” در سال 1988 است. کرانوویتز به طور کاملاً آشکار و دقیقی به توصیف یکپارچگی حسی و اختلال عدم یکپارچگی حسی پرداخته است.
او چنین اظهار نظر نموده است که یکپارچگی حسی عبارت از یک فرایند عصبی در خصوص سازماندهی اطلاعاتی است. که ما از حسهای “دور” و “نزدیک” کسب میکنیم.
“زمانی که مغز به طور مناسب و مطلوبی اطلاعات را پردازش بکند، ما به طور خودکار و به شیوهی مناسب به این اطلاعات پاسخ خواهیم داد” (کرانوویتز، 1998)
اختلال یکپارچگی حسی:
اختلال یکپارچگی حسی عبارت است از ناتوانی در پردازش اطلاعات خاصی که از طریق حسها دریافت میگردد.
هنگامی که یک فرد مبتلا به اختلال یکپارچگی حسی است، او قادر به بروز واکنش مطلوب و خودکار به اطلاعات حسی خاصی به منظور برنامه ریزی و سازماندهی رفتار لازم نیست.
این امر موجب میشود که فرد تکنیکهای اولیه و بنیادی لازم برای حفظ حیات را مجدداً بررسی نماید و آنها را به منظور استفاده اولویت بندی کند.
این تکنیکها عبارتاند از ترس و وحشت، گریز یا ستیز و جنگ که در مغز اولیه قرار دارند.
اختلال یکپارچگی حسی عبارت است از یک برهم خوردگی و اغتشاش در فرآیند جذب و دریافت، سازماندهی و برونداد اطلاعات حسی.
جذب و دریافت حسی میتواند طیف وسیعی را شامل شود که در یک سوی این طیف جذب و دریافت بسیار اندک و در سوی دیگر طیف جذب و دریافت بسیار زیاد قرار دارد.
در حالت دریافت بسیار زیاد اطلاعات، مغز دچار تحمل بار زیاد و قرار گرفتن در حالت سنگینی بار میشود. و این امر موجب میشود تا از محرک حسی اجتناب جوید. در حالت دریافت بسیار اندک اطلاعات، مغز مرتباً به جستجوی اطلاعات حسی میپردازد.
برهم خوردن نظم و ساختار عصبی به سه شیوه مختلف و متفاوت میتواند رخ دهد.
اول اینکه به علت قطع ارتباط در سطح سلولهای عصبی، مغز پیامی را دریافت نمیکند.
دوم اینکه در برقراری مستمر ارتباط وقفه رخ میدهد و ثبات لازمه وجود ندارد و دریافت پیام با وقفههایی همراه است.
سوم اینکه پیامها بطور مستمر دریافت میشوند ولی بین آنها و سایر پیامها ارتباط مناسب و مطلوبی برقرار نمیشود.
در حالتهای فوق الذکر که مغز در فرآیند پردازش پیامهای عصبی دچار ضعف و اختلال میشود. بالطبع بروندادهای نامطلوب و ناکافی حرکتی، زبانی-کلامی و یا هیجانی بروز میکنند. که این امر سبب میشود تا ما از انجام یک واکنش حرکتی مناسب در قالب یک رفتار هدفمند عاجز و ناتوان شویم.
اختلالات همراه و کمبود با اختلال یکپارچگی حسی:
به دلیل اینکه بیشتر علائم اختلال یکپارچگی حسی به صورت طیفی بروز میکنند و یک دامنهای از رفتارها را شامل میشوند. بنابراین با بسیاری از اختلالات روانپزشکی دیگر به ویژه اختلال بیش فعالی-نقص توجه، اوتیسم و اختلال یادگیری به طور همزمان بروز مییابند. و همین امر میتواند دلیل دشوار بودن تشخیص قطعی این اختلال در نظر گرفته شود.
ویژگیهای اختلال یکپارچگی حسی:
کلیه افراد به طور موقت علائمی از مشکلات یکپارچگی حسی را بروز میدهند زیرا هیچ کسی در کل زمانهای زندگیاش نمیتواند به خوبی خود را تنظیم نماید.
به طور مثال، در هنگامی که شما از بیخوابی شدیدی رنج میبرید. واکنشهای حرکتی و توانایی تمرکزتان دچار افت و اختلال میشود.
ولی اطلاق لفظ و واژه “اختلال” هنگامی بکار برده میشود که فرد در انجام عملکردهای روزمره اش دچار اختلال و نقص شده است. و ارزیابی این روند پردازش عصبی میتواند به روشن شدن دلایل رفتارهای ناهنجار و یا نقایص حرکتی، هیجانی، کلامی و حسی فرد کمک نماید.
دیدگاهتان را بنویسید