نحوه تعامل والدین و فرزندان در زمینه مسائل مالی
زمان مطالعه: 5 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم ساناز مهدوی تبار در برنامه رادیویی.
عرض به خدمت شما که گفتیم مهمترین مشکل مالی شما با کودکانتان چیست؟
میدانید داشتم به چه چیزی فکر میکردم اینکه چگونه باید رفتارهای مالی مناسبی داشته باشیم با کودکانمان؟
واقعا چه کار باید انجام داد؟
وقتی که پول نداریم، وقتی که مشکل مالی داریم، اگر چیزی از ما بخواهند ما باید چه کار کنیم؟ چه طوری بگوییم که الان نمیتوانیم؟
بیشترین مشکلات در این حوزهها چیست؟
خانم مهدوی تبار یکی از مشکلاتی که خیلی از شنوندههای ما به آن اشاره کردنند. این هست که طوری با کودکان گاهی رفتار میکنیم در مسائل مالی که خودمان کد غلط میدهیم.
شرایط مالی، شرایط خوبی نیست. میگوییم که نه بگذار کودک احساس ناامنی نکند، فکر نکند که ندارم.
بعد یک کد غلط میدهیم و خودمان دیگر نمیتوانیم کاری بکنیم.
یعنی یک طوری رفتار میکنیم که کودک میگوید داره دیگه من فلان تبلت را میخواهم،
فلان برند لباس را میخواهم، کفش را میخواهم، اونو میخواهم اینو میخواهم.
بعد نمیتوانیم آن را جمع و جور کنیم.
چه طوری باید رفتار مالی مناسب داشته باشیم با کودک؟
سرفصلهای این مقاله
- بله، دقیقا، نسل امروز را وقتی با نسل گذشته مقایسه میکنیم میبینیم که نسل پر توقعی را پرورش دادیم.
- یک نکتهی دیگر این هست که برخی از خانوادهها در مورد مسائل مالی صحبت میکنند اما منفی صحبت
- میکنند.
- خیلی وقتها خودمان اشتباه میکنیم. بله دقیقا همینطور است ولی ناخواسته است.
- برای رشد و پرورش فرزندانی توانمند و هوشمند میتوانید از مجموعه پرورش ذهن کودک استفاده نمایید:
- مجموعه پرورش ذهن کودک (هفت جلدی) [نسخه چاپی]
- مجموعه پرورش ذهن کودک (هفت جلدی) [نسخه pdf]
بله، دقیقا، نسل امروز را وقتی با نسل گذشته مقایسه میکنیم میبینیم که نسل پر توقعی را پرورش دادیم.
در گذشته کودکان وقتی چیزی را میخواستند و به آن نمیرسیدند اینقدر احساس بد پیدا نمیکردند.
در روابط تاثیر بد نداشت، آگاه تر بودند، پذیرش بالاتری داشتند.
ولی واقعاً امروزه کودکان ما به دلیل اینکه، البته خود ما مشغلههایمان زیاد است؛ به جبران این خلاء و نبودمان ناخودآگاه این نیازهای مالی را بلافاصله تامین میکنیم و همین باعث میشود که کودکان پر توقع بشوند.
وقتی که وارد بازار کار هم میشوند و وارد اجتماع هم میشوند، ناخودآگاه چون در این زمینه اطلاع کافی ندارند و فرد دائماً توسط خانواده تامین شده است؛ توقع آنها این است که بدون تلاش، بدون خلاقیت بتوانند پلههای ترقی را طی بکنند.
ولی خیلی وقتها امکانش نیست. خیلی وقتها سخت است و خودشان خیلی آسیب میبینند در این زمینه.
حالا ما یکسری عوامل ایجاد کننده هم داریم برای اینکه ناخودآگاه بین والدین و فرزندان هم اتفاق میافتد و ایجاد مشکل میشود.
من چندتا نمونه را برای شما میگویم امیدوارم که کمک بکند و بتواند روابط را بهتر بکند و کودکانمان سازگارتر و خانوادهها هم نارضایتی کمتری داشته باشند.
یکی از مهم ترین نکتهها این است که، والدین ما خیلی راجع به مسائل مالی خیلی دوست ندارند با کودکان صحبت بکنند.
چون این ذهنیت را دارند که چون کودکان قدرت درکشان در این زمینهها بالا نیست پس موکول کنند به بزرگسالی.
ولی متخصصین حوزهی اقتصادی حتی، خودشان خیلی تاکید دارند که کودکان را از سنین کم باید پایههای محکمی را در زمینهی مالی تفکر آنها ایجاد بکنیم و از 6 سالگی اجازه بدهیم که کودک بداند که میتوانیم این کار را انجام بدهیم.
با افزایش هوش اقتصادی کودکان فقط باید به این زمینه آگاهشان کرد که سنشان وقتی برود بالا مشکلاتشان کمتر میشود.
یک نکتهی دیگر این هست که برخی از خانوادهها در مورد مسائل مالی صحبت میکنند اما منفی صحبت
میکنند.
مثلاً، ندارم، من که عابر بانک نیستم. یا اینکه فکر کردی من کارخانهی پولسازی دارم.
در واقع این عبارات هم ذهنیت منفی در کودک ایجاد میکند. کودک این برداشت را میکند که مادر من یا پدر من ناتوان است، نیازمند است.
و قطعاً وقتی قطب زندگی من چنین شرایطی را دارد من هم همان روند را ادامه خواهم داد.
به همین دلیل در سنین بالاتر هم فکر میکند که نیازی به تلاش نیست و قطعاً به جایی نخواهد رسید.
تفکر منفی ناخودآگاه ایجاد میشود؛ یک موقعهایی کودکان ما اعتماد به نفس مالی ندارند.
ما همیشه میگوییم که اعتماد به نفس در هر بخشی از زندگی ما صلاحی است در مقابل مشکلات.
در مورد کودکان هم همینطور است وقتی که تصمیم گیرندهی امور مالی باشند، اراده و اختیار اقتصادی را از کودکان بگیرند حتی مربوط به خود کودکان یا خود خانواده خودشان دچار سردرگمی میشوند و همین باعث میشود که وابستگی به والدین در ارتباط با شرایط مالی زیاد شود.
بعدها در سنین بالاتر والدین معترض هستند که چرا همچین شرایطی پیش آمده ولی ناخودآگاه ایجادکننده خودشان بودند.
خیلی وقتها خودمان اشتباه میکنیم. بله دقیقا همینطور است ولی ناخواسته است.
یک موقعهایی توجه نداشتن خانوادهها به بحث سرمایهگذاری است. فکر میکنند که سرمایه گذاری و پس انداز کردن برای بزرگسال است و برای کودکان نیست.
اگر با زبان خود کودک با توجه به همان اندازه دانستههایش راجع به سرمایه گذاری که چگونه میتواند از پول استفاده کند، برای آینده مثل اینکه پولش را جمع آوری کند برای اینکه در آینده از آن استفادهی بهتری کند واقعاً میتواند کاربرد داشته باشد چون کودکان ما باهوش هستند.
اگر سطح آگاهی آنها را بالا ببریم قطعاً در این زمینهها خیلی موفق میشوند.
یک مورد دیگهای که امروزه خیلی زیاد هست پرداختن بدون حساب و کتاب پول خانوادهها به کودکان هست.
یعنی کودکان اگر یک اندازهی مشخص پول، به مقدار معینی به عنوان پول تو جیبی یا ماهیانه برای آنها در نظر بگیرند، راحتتر میتوانند با مسائل مالی آشنا شوند.
ولی الان کودکان ما یاد گرفتهاند که پول تامین کنندهی نیازهای مالی و آنی من است و والدین قرار است این مسئولیت را به عهده بگیرند. این شرایط باعث میشود که در طولانی مدت طلبکار میشوند نسبت به خانواده، نسبت به جامعه پرتوقع بودن شکل میگیرد در ساختار اصلی فرزندانمان.
دیدگاهتان را بنویسید