کودکان تک سرپرست با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد؟
زمان مطالعه: 6 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: خانم دکتر، در مورد کودکان تک سرپرست میخواهیم صحبت کنیم. و قصد داریم بیشتر وقت این برنامه را در خدمت شما قرار دهیم. تا بتوانید راهنمایی کنید عزیزانی را که، به نوعی درگیر این مسائل هستند.
میخواهیم بدانیم اگر کودکی تک والد شد، چه به خاطر طلاق باشد و یا چه به خاطر مرگ یکی از والدین باشد و یا ترک منزل به وسیلهی یکی از والدین حتی اگر طلاقی هم صورت نگرفته باشد و این طلاق عاطفی باشد چه اثری میگذارد روی بچهها روی مهارتهای آنها، و روی آیندهی آنها و آیا میشود گفت که تاثیرگذار است یا خیر؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: تاثیرگذاری این مسئله واقعاً وجود دارد و هست. بحث این است که فرزندانی که جزء افرادی هستند که فرزند طلاق هستند. و یا تک والد شدند به واسطهی مرگ یکی از والد و یا ترک منزل به واسطهی یکی از والدین.
خب این فرزندان مشکلاتشان میتواند به واسطهی این مسائلی که برای آنها به وجود آمده است. بیشتر از بقیهی بچهها باشد و این کودکان احتمال اینکه خجالتی باشند. مسئولیت پذیری آنها به مشکل بربخورد، عزت نفس و اعتماد به نفس آنها پایین باشد، میزان اضطراب این کودکان زیاد باشد. و به واسطهی این مشکلات، خشونت این بچهها در سنین بالاتر زیاد باشد، هست.
سرفصلهای این مقاله
- اما بحث این است که در چه سنی این اتفاق افتاده باشد و چه برخوردی والدین کردهاند.
- قطعاً طلاقها با یک سری مشاجرههای سنگین و سخت اتفاق میافتد.
- نکتهی بعدی کودکان بین 18 ماهگی تا 3 سالگی هستند؛
- در این سن ممکن است که کودکان اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.
- برای پرورش هوش اخلاقی در کودکان خود میتوانید کتاب زیر را تهیه نمایید:
- باهوش خوش اخلاق(نسخه چاپی)
- باهوش خوش اخلاق (نسخه pdf)
اما بحث این است که در چه سنی این اتفاق افتاده باشد و چه برخوردی والدین کردهاند.
ما نمیخواهیم برگردیم به گذشته، که اگر پدری در 2 سالگی فوت کرده بود و این الان گذشته است. و ممکن است کودک الان 6 ساله باشد و راهکارهای عملی را باید مادر داشته باشد برای اینکه فرزند را بهتر تربیت کند.
بحث این است که ما مشکل را خواهیم داشت برای اینکه فرزند من چه دختر باشد چه پسر، و چه مادر و یا پدرش را از دست داده باشد در هر صورت یک سری از نقشهای والدین را یاد نمیگیرد.
قاعدتاً به خاطر کمبودی که وجود دارد به مشکلاتی بر میخورد. حالا ما به عنوان خانواده میتوانیم از خانوادههایی که یک پله عقبتر هستند استفاده کنیم.
مثلاً، جایگزین پدری که الان حضور ندارد برای نقش پذیری یک مرد در خانواده برای یک پسر میتواند پدربزرگش باشد. میتواند عمو یا دایی باشد و جایگزین مادر میتواند مادربزرگ، خاله، عمه باشد.
اینها میتوانند کار خود را درست انجام دهند مگر اینکه به تضادهای زیادی بربخورند. ما در بحث بچههای طلاق و یا بچههای تک والد، مهمترین مشکلی که داریم تضاد بین دو والد هست.
هر چند این تضادها در خانوادههایی که والدین هر دو سرپرست کودک هستند و با هم دارند زندگی میکنند هم وجود دارد. و قاعدتاً ممکن است به مشکلاتی بر بخورند فرزندان ما، ولی زمانی که فرزندان ما، فرزندان تک والدی هستند. و نقش مادر را کسی دیگر بر عهده دارد و یا نقش پدر را یک فرد دیگری بر عهده دارد. و اینها مشکلاتشان به مراتب بیشتر است.
پرسش مجری: ما میخواهیم بدانیم که اگر کودک به هر دلیلی تک سرپرست شد؛ با توجه به سنش چه مشکلاتی ممکن است به وجود بیاید و چه باید کرد؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: اگر کودک ما در زیر 18 ماهگی دچار نبود یکی از والدین شد؛ چه بر اثر طلاق و چه بر اثر مرگ، در هر صورت میزان اضطراب و استرسی که وارد میشود خیلی زیاد است.
قطعاً طلاقها با یک سری مشاجرههای سنگین و سخت اتفاق میافتد.
اگر خانوادهها بتوانند که این طلاقها را فرزندان کوچک از این اضطرابها اطلاعی نداشته باشند، خیلی مفید است.
پژوهش جالبی که انجام شد کودکان 6 ماه را از طریق هورمونهایی که در ادرار این کودکان وجود داشت. متوجه شده بودند که چه میزان والدین آنها در خانه دچار دعوا و استرس هستند. و کودک 6 ماهه هم متوجه میشود که الان پدر و مادرش با هم دعوا دارند و اضطراب در این خانه خیلی زیاد است. و استرس این کودک هم زیاد میشود و آسیب به کودک وارد میشود.
کودک 18 ماههای که یکی از والدین خود را از دست داده است و در جریان خاک سپاری هم حضور دارد. و والد دیگری که دچار ناراحتی و اضطراب و افسردگی شده است. و این موارد به کودک هم انتقال پیدا میکند و کودک هم دچار مشکل میشود.
ولی برای کودک 18 ماهه اگر اضطراب و مشکلات را کنار بگذاریم مشکل زا نیست مگر اینکه خود والد دچار مشکل شود و احساس خستگی بسیار زیاد، احساس ناراحتی داشته باشد.
نکتهی بعدی کودکان بین 18 ماهگی تا 3 سالگی هستند؛
این کودکان توانایی شناخت و حافظه در آنها زیاد میشود. و توانایی شناخت در آنها بالا میرود و ناخودآگاه به این قضیه فکر میکنند که، تک والد بودن برای آنها سوال ایجاد میشود که چرا فلانی مامان دارد ما نداریم. و چرا فلانی بابا دارد و ما نداریم و این نکات را مجبوریم شفاف به آن پاسخ بدهیم.
بعضی از والدین هستند که میگویند بابا رفته مسافرت و میاد و یا بعضی از والدین به دروغ میگویند. که مادر فوت کرده و یا پدر فوت کرده است. ولی در اثر طلاق از آنها جدا شده است و یک همچنین دروغهایی لطمههای زیادی به کودک وارد میکند.
ما قرار است که فرزندان خود را با صداقت و شفاف بزرگ کنیم و این بهترین کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم.
مخصوصاً در سنین 6 سالگی اگر کودکان اختلاف شدید والدین را ببینند و دچار طلاق بشوند؛ یا دچار تک والدی بشنوند این کودکان تاخیرهای رشدی و یا بازگشت به دوران قبلی خود را دارند.
مثلاً، میبینیم که این کودک ادرار خود را قبلاً میگفته ولی الان مشکل دستشویی رفتن دارد. در غذا خوردن مشکل پیدا میکند. دستش را میخورد و یا در خوابیدن اختلال برای او ایجاد میشود و یا خدایی نکرده، دچار افسرگی میشوند.
در این سن ممکن است که کودکان اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.
و یک مقداری پرخاشگرانه رفتار کنند. ما در این مورد باید خیلی توجه داشته باشیم که نقش خود را به عنوان مادر و یا پدر و یا جایگزین مادر و پدر خوب ایفا کنیم.
اولین، و مهمترین چیز این است که ما قرار نیست از فردی که نیست فرشته بسازیم و نه دیو بسازیم با صداقت با فرزندان خود روبرو شویم. لازم نیست که ریز به ریز تمام موارد را بدانند.
ولی همین کافی است که بگوییم من و مادرت و یا من و پدرت نتوانستیم به توافق برسیم. هر دو یک سری ویژگی خوب داشتیم و یک سری ویژگی بد ولی متاسفانه نتوانستیم که با هم باشیم.
افسردگی طبیعی است ولی بیشتر به بزرگترها برمیگردد. اگر من به عنوان یک مادر بتوانم این مصیبت را تحمل کنم و نگذارم که فضای خانه فضای غمگینی باشد. نگذارم که مداوم از رنگهای تیره استفاده شود، و فضا را فضای شادتری کنم. و خودم هم با فرزندم بازی کنم.
فرد والد حتما مشکلات روحی زیادی خواهد داشت و باید بتواند که این مشکلات را برای خودش داشته باشد.
6 تا 12 سالگی کودکان احساس غم و دلتنگی معمولاً برای والدی که نیست در کنار آنها دارند. در این سن خیلی باید حواسمان باشد که بچهها از شرایطشان سو استفاده نکنند. و وقتی که فرد از 13 سالگی به بعد این مسئله برای او ایجاد میشود به جای آن قضیهی غم، قضیهی خشم برای او ایجاد میشود.
بچهای که بالای 13 سال است بیشتر احساس گناه دارد که شاید من باعث شدم مخصوصاً بچههای طلاق و یک نکتهای که در این سن ایجاد میشود نگرانی از آینده است که ما باید به عنوان پدر و یا مادری که والد این کودک هستیم به این نکات توجه بیشتری داشته باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید