پرورش خلاقیت با استفاده از آشنایی با رنگها
زمان مطالعه: 7 دقیقه
این فایل ادامه فایل پرورش خلاقیت با استفاده از روش شش کلاه فکری است.
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه صوتی از رادیو مادر.
آسمان متعلق به کسی است که پنجرهاش را به سوی آن باز میکند. امیدوارم این سلسله برنامهها بتواند کمک کند تا کودکان خلاقی پرورش بدهید. این راهکارها را به کار ببندید و مطمئن باشید که به نتیجه میرسید.
ذهنی که خلاقتربیت میشود با گوش میبیند و با چشم میشنود. در این برنامه میخواهیم از رنگهای محیط برای پرورش خلاقیت استفاده کنیم.
سرفصلهای این مقاله
- اولین مرحله آشنایی با رنگها است.
- مثلاً الآن من یک شعر در مورد رنگ قرمز میخواهم برایتان بخوانم.
- مقایسه رنگها، علاوه بر افزایش تفکر منطقی در کودک به رشد خلاقیت او هم کمک میکند.
- به مرور کودک یاد میگیرد که بین گسترهی رنگها تمیز قائل شود.
- فراموش نکنید هر چه تعداد کلماتی که کودکمان میگوید بیشتر باشد، بهتر است.
- همان ممکن است که ذهن کودکان را به این سمت ببرد.
- ما برای افزایش دقت و تمرکز کتابهای زیر را به شما پیشنهاد میدهیم:
- کتاب افزایش دقت و تمرکز برای کودکان 3 تا 7 سال
- کتاب افزایش دقت و تمرکز برای کودکان 8 تا 12 سال
اولین مرحله آشنایی با رنگها است.
آشنایی با رنگها پایه و مقدمهای برای رشد حافظه، واژگان، ذخیره لغات، اطلاعات عمومی و درک کودک از جهان اطراف میشود.
برای اینکه دید تازهای از محیط اطراف را به کودکانمان بدهیم، میتوانیم به رنگها توجه کنیم. توجه به رنگ در زندگی کودکان با روشهای مختلف امکانپذیر است.
در این برنامه چند تا از این روشها را با هم به آن میپردازیم و با هم مرور میکنیم.
در اولین مرحله کودکان باید رنگهای اصلی را بشناسند و برای این کار کافی است به جای آموزش مستقیم که متأسفانه این روزها خیلی مد شده و مثلاً از فلش کارت استفاده میشود؛ برای اینکه رنگهای مختلف را به کودکان یاد بدهیم، از رنگهای محیط اطرافمان استفاده کنیم و از روشهای غیرمستقیم برای آموزش رنگها استفاده کنیم.
مثلاً میتوانیم رنگها را به صورت شعر به کودکان آموزش بدهیم که هم منجر به خلاقیت آنها بشود و هم منجر به افزایش حافظه شنیداری آنها بشود.
از طرفی به جای اینکه مستقیم به کودک بگوییم که مثلاً این رنگ قرمز است، علاوه بر آموزش رنگ قرمز با شیوههای مختلف میتوانیم به او بگوییم خب بیا کلاه قرمزت را سرت بگذارم.
آن بشقاب قرمز را میخواهم برای کودکم غذا بکشم. کفش قرمز شو میخواهم بپوشانم یا چگونه قرمزی روی این لباس هستش، یعنی به راحتی میتوانیم از محیط استفاده کنیم.
آموزش رنگها با شعر، خیلی زیاد است و آن هم میتواند طیف وسیعی از رنگ قرمز رو یا رنگها را در ذهن کودک بیاورد.
مثلاً الآن من یک شعر در مورد رنگ قرمز میخواهم برایتان بخوانم.
مثلاً، من رنگ قرمز هستم هیچ رنگی نیست رو دستم رنگ گیلاس، آلبالو، شاتوت و رنگ لبو، تمشک و توتفرنگی تاج خروس جنگی، انار دونه دونه، رنگ تو هندوانه، و الی آخر یک چنین شعری دارد یک طیف گستردهای از رنگ قرمز را در ذهن کودک من بیدار میکند.
و خواهناخواه این طیف وسیع میتواند خلاقیت فرزند من را و دیدگاه و درکش را از محیط اطرافش زیاد بکند. در این راستا از محیط اطراف میتوانید کمال بهره را ببرید. وقتی داریم غذا میکشیم به رنگ غذا هم اشاره کنیم، به رنگ بشقاب هم اشاره کنیم.
یا وقتی داریم در لیوان سبز برای کودکمان آب میریزیم تأکید بکنیم که آب دخترم یا پسرم را در لیوان سبز ریختم. گل سر قرمز دخترم را ببندم. جوراب آبی پسرمو که با کفش او هماهنگ است بشورم، یا اینکه به پاش بپوشم یا زمانی که از خانه بیرون میآید به رنگهای اطراف توجه کنیم.
مثلاً رنگ سبز شمشادهای جلوی در خانه از رنگ برگهای چنار تیرهتر است یا اینکه روشنتر است یا بگوییم نگاه کن چند رنگ آبی تو آسمون میبینی؟
مقایسه رنگها، علاوه بر افزایش تفکر منطقی در کودک به رشد خلاقیت او هم کمک میکند.
مثلاً، رنگ چشمهای من از رنگ چشمهای شما تیرهتر یا روشنتر است.
رنگ پوست شما از رنگ پوست پدر روشنتر است و الی آخر شما کل محیط اطرافتان رنگی است و میتوانید از تک تک آنها استفاده کنید.
مقایسهی رنگ موها، رنگ پوست، رنگ آسمان در روزهای مختلف، رنگ بشقابهای خاله و عمه و کل فامیل. بعد از مدتی کودک کاملاً رنگها را میشناسد.
در این مرحله ما میتوانیم دقیقتر به رنگها نگاه کنیم. الآن فرزند ما رنگهای اصلی را کاملاً میشناسد. حالا میخواهیم طیف وسیعی از رنگها که در محیط اطرافمان وجود دارد به او آموزش بدهیم و با این کار واژههای مختلفی را در کنار رنگ اصلی ارائه میدهیم برای کودک.
مثلاً، واژههای روشن، تیره، تند، سیر، مات، کمرنگ، پررنگ، مایل به باز، مات، کدر، متالیک، در کنار رنگهای اصلی، میتواند ترکیبی از رنگها را بسازد که باعث میشود فرزند ما بهتر به محیط اطرافش نگاه کند. علاوه بر این اطلاعات عمومی کودک هم زیاد میشود.
در این مرحله میتوانیم رنگ سبز را علاوه بر کلمات بالا به صورت سبز لجنی، سبز یشمی، سبز مغز پستهای، چمنی، سبز آبی، سبز زیتونی و… مطرح کنیم.
بازی پیدا کردن رنگهای خاص در محیط خانه از توی فرش گرفته، کتابخانههای خانههایمان، یا لابهلای مجلاتی که ما میبینیم، میتواند یک بازی اثربخش برای رشد ذهنی کودکمان باشد.
به مرور کودک یاد میگیرد که بین گسترهی رنگها تمیز قائل شود.
من مادر هم باید اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرم. تمرین کنم که رنگها را دقیقتر بیان کنم. مثلاً، به جای آسمون آبی کلمات آبی آسمانی، آبی فیروزهای، آبی تیره، آبی روشن را میتوانم استفاده کنم.
هر چقدر شما از کلمات مختلفی برای رنگها استفاده کنید به رشد ذهنی کودکتان کمک بیشتری کردید. کدام یکی از ما یا چند درصد از ما، از مشکی به جای مشکی پرکلاغی هم در کنارش به کار بردیم؟ یا نوک مدادی هم در زمانهایی که حالا مشکی یک خورده بور است استفاده کردیم؟
برای پرورش خلاقیت کودک، باید به او اجازه بدهیم با ترکیب رنگهای گواش و رنگ انگشتی این رنگها را بسازد.
بگذاریم کودک خودش تجربه کند. هدف، نحوهی ساخت یک رنگ نیست. ما نمیخواهیم که فرزندمان یاد بگیرد که یک رنگ را چه جوری میسازد. ما میخواهیم یاد بگیرد که خلاق باشد.
تو این راه آزاد گذاشتن کودک و دخالت نکردن در کارش بهترین کمکی که شمای مادر میتوانید انجام بدهید و از کودک بخواهید برای رنگهایی که میسازد، اسم جدیدی ارائه بدهید.
شاید اسمهایش با همان اسمهایی که قبلاً یاد گرفته یکسان باشد، شاید هم نه. یک اسم جدید، یک ایدهی دل بخواهی برای آن باشد. هیچ اشکالی ندارد.
فعالیتهای دیگری که میتوانیم با کودکان در مورد رنگ انجام بدهیم این است که بیایم به او بگوییم یک رنگ او را یاد چه چیزهایی میاندازد.
فراموش نکنید هر چه تعداد کلماتی که کودکمان میگوید بیشتر باشد، بهتر است.
در خلاقیت کمیت مهم است. مثلاً، از او بخواهیم که وقتی سفید را میشنود چه چیزی یادش میآید؟ ممکن است بگوید: قند، شکر، برف، یخچال خانه خاله اینا، مامانبزرگ، روپوش دکتر، مبل خانه عمه، پیری، عروس، خوبی، پاکی، تمیزی، تور، بشقاب، چینی، پشمک، بستنی، شیر، کاغذ، و الی آخر.
این بازی را میتوانید به صورت مسابقهای با کودکان تدارک ببینید. مثلاً ، به نوبت شما کودکتان در مورد رنگ سفید، یا رنگ سبز، یا هر رنگ دیگری یک کلمه بیان کنید. تا انتها هر کسی بتواند تعداد کلمات بیشتری را بگوید یعنی ذهن فعالتری دارد و خلاقتر است.
مراقب باشید که انتقاد نکنید. هر کلمهای که به ذهن کودکمان رسید قابل قبول است. حتی اگر ارتباط آن با سفید خیلی عجیب باشد.
مثلاً، ممکنه برای تداعی رنگ سفید فرزندمان بگوید سیاه. شاید لحظه اول من احساس بکنم که این رنگ تداعی درستی نیست، ولی واقعیتش این است که سیاه هم مخالف رنگ سفید است.
یا شاید مثلاً برای تداعی رنگ سفید به من بگوید گل سر، و شما فکر کنید هیچ گل سر سفیدی ندارد ولی گل سر قرمزی دارد که یک نگین سفید روی آن قرار گرفته است.
همان ممکن است که ذهن کودکان را به این سمت ببرد.
حالا ما میرسیم به یک فعالیت دیگری که میخواهیم شما در ارتباط با رنگ برای پرورش خلاقیت کودکتان انجام بدهید.
توجه داشته باشید که رنگها همیشه یا صرفاً با توجه به حسی که برای ما ایجاد میکنند. حس بصریمان، توصیف نمیشوند. گاهی ممکن است بر اساس حسهای دیگر توصیف شوند.
تا حالا همهی شما قرمز گوجهای، جگری، آلبالویی و پرتقالی، یا دونه اناری ، خاکی، لیمویی. قرمز گرم، یا آبی سرد را شنیدهاید؟
این رنگها بیشتر تداعی مزه
را برای ما دارد، خاک را دارد، یا اینکه گرمی و سردی که حس لامسه است را دارد.
به عبارت دیگر رنگها ممکن است، خلقوخو، حواس لامسه، چشایی، و بویایی و زمینه و درجه حرارت و حتی صداها را تداعی کنند. مانند قرمز جیغ.
در یک چنین وضعیتی باز هم میتوانیم به کودکمان کمک کنیم که رنگها را با این طیف هم بشناسد. یک جابجایی حسی در یک چنین وضعیتی اتفاق میافتد. اینجا ما بازی را داریم انجام میدهیم که آمیزهای از حواس پنجگانهی ما هست.
در درک ویژگیهای یک رنگ دیگر نمیخواهیم فقط از چشم استفاده کنیم و فقط به حس بصری متکی باشیم. در اینجا میخواهیم فرزندمان آزاد باشد و از تمام حواسش برای درک یک رنگ استفاده بکند.
داستان پردازی خلاق با اسامی ترکیبی از رنگها هم میتواند روش مناسب دیگری برای پرورش خلاقیت کودکمان باشد.
مثلاً، از کودک بخواهید داستانی در مورد کلمه زرد خوشمزه بگوید یا قرمز ترش، سبز بداخلاق چی، آبی تمیزم فکر میکنم داستان قشنگی بتوان برای آن ساخت.
ادامه این مطلب را در افزایش خلاقیت با استفاده از بازی با رنگها بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید