موانع پرورش خلاقیت
زمان مطالعه: 6 دقیقه
این فایل ادامه فایل پرورش خلاقیت با استفاده از بازیهای وانمودی است.
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه رادیویی از رادیو مادر.
تا امروز ۱۴ جلسه در مورد راهکارهایی که شما میتوانید کودکی خلاق را بپرورانید با همدیگر صحبت کردیم، در این جلسه قصد دارم به موانع خلاقیت بپردازم.
عوامل گوناگونی وجود دارد که در تمام مراحل زندگی از تولد تا بزرگسالی میتوان به اشکال مختلف خلاقیت فرد را با مانع روبرو کنند.
برخی از این عوامل جنبه فیزیولوژیکی دارند و مستقیماً بر کنشهای عمومی ذهن فرد تأثیر منفی میگذارد و فرآیند رشد تفکر خلاق در فرد را متوقف میکند یا دچار اختلال میکند.
اینها اختلالهای ارثی، ضایعات جسمی و روانی هستند که شامل درصد بسیار کمی از افراد میشود.
عوامل زیاد فردی و اجتماعی وجود دارد که مستقیم یا غیرمستقیم، باعث تخریب یا تضعیف خلاقیت میشوند.
در این برنامه سعی میکنیم به موانع خلاقیت که در محیط خانواده با آنها روبهرو هستیم، بپردازیم.
سرفصلهای این مقاله
- اولین مورد از موانع این هست که، تأکید بیش از اندازه والدین بر هوش کودک منجر به کاهش خلاقیت او
- میشود.
- دومین عامل از موانع این هست که، رقابت بین کودکان ایجاد میکنیم.
- سومین مورد این هست که، تأکید افراطی روی جنسیت کودک داشته باشیم.
- چهارمین مورد این هست که، قوانین خشک و دست و پا گیر در خانه قرار بدهیم.
- پنجمین عامل این هست که، والدین با مفهوم واقعی خلاقیت آشنا نیستند.
- ششمین مورد، انتقاد مکرر از کودک است.
- هفتمین مورد از موانع، بیهوده شمردن تخیلات کودک است. تخیل کودک اساس خلاقیت او است.
- هشتمین مورد، عدم شناسایی علائق درونی کودکمان است.
- نهمین عاملی که ما باید به آن توجه کنیم، عدم وجود حس شوخطبعی در خانه است.
- دهمین مورد از موانع خلاقیت، تحمیل نقش بزرگسال به کودک است.
- کتاب داستاهای زیر توسط روانشناسان مرکز پرورش ذهن فرزام و با تکیه بر نکات علمی برای کودکان نوشته
- شده است. برای خرید بر روی لینک آن کلیک نمایید:
- یک راه حل عالی (ویدیو)
- کلمات جادویی (نسخه ویدیو)
- ماهی سیاه شجاع (ویدیو)
اولین مورد از موانع این هست که، تأکید بیش از اندازه والدین بر هوش کودک منجر به کاهش خلاقیت او
میشود.
بسیاری از والدین ناآگاهانه فرزندانشان را فقط با هدف تقویت مهارتهای حافظهای و انباشتن ذهن کودک با اطلاعات لغوی تربیت و هدایت میکنند و برای حافظه و هوش کودک اهمیت بیش از حد قائل میشوند.
این گروه از والدین فقط تلاش میکنند که فرزندانشان دارای اطلاعات عمومی و حافظه قوی باشند ولی این کار برای رشد فکری و باروری استعدادهای کودک کافی نیست.
با اصل قرار دادن هوش و حافظه از پرورش سایر توانمندیهای ذهنی که هر یک در جایگاه خودشان بسیار با اهمیت هستند مثل خلاقیت باز میمانیم.
مثلاً کودکی که کلی کلمه انگلیسی بلد است و مرکز همه استانها و پایتخت همه کشورها را حفظ است، کودک توانمندی میباشد و بهتر است در کنار این اطلاعات وسیع، خلاقیت کودک هم پرورش پیدا کند تا آینده موفقتری داشته باشد.
دومین عامل از موانع این هست که، رقابت بین کودکان ایجاد میکنیم.
معمولاً رقابت میان کودکان زمانی پدید میآید که نوعی ارزیابی و رتبهبندی توسط والدین انجام میشود.
معمولاً کودکان چنانچه احساس کنند که کار آنها مداوم مورد ارزیابی قرار میگیرد، نمیتوانند توانایی یا استعدادهای واقعی خودشان را بروز بدهند.
پس بیایید خیلی بین کودکان مقایسه انجام ندهیم.
سومین مورد این هست که، تأکید افراطی روی جنسیت کودک داشته باشیم.
در برخی از فرهنگها بسیاری از دختران و پسرانی که تفکرهای اخلاقی هم دارند. به سبب ملزم شدن به رعایت پارهای از مقررات، و هنجارهای از پیش تعیین شده و به دلیل قرار گرفتن در نقشهای قالبی فرهنگ و محیط سرکوب میشوند. حواسمان باشد که خیلی افراطی عمل نکنیم.
مثلاً اگر پسری بخواهد با عروسک بازی بکند بگوییم نه امکان ندارد شما پسری، یا دختری که بخواهد با تفنگ بازی بکند بگوییم نه شما دختری.
اینها باعث میشود که خلاقیت فرزندانمان کم بشود.
چهارمین مورد این هست که، قوانین خشک و دست و پا گیر در خانه قرار بدهیم.
بسیاری از والدین برای کودک خود یک سری قوانین محدودکنندهای قائل میشوند. مثل تعداد ساعتهای درس خواندن در روز، راس ساعت معین خوابیدن، استفاده از لوازم خاص و غیره به وجود آوردن.
چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری و رعایتشان از جانب کودک سبب میشود کودک تدریجاً کلیشهای و تکراری رفتار کند.
باید توجه داشته باشیم که افکار و رفتارهای کلیشهای و تکراری نقطه متضاد خلاقیت است. همهی اینها تعادل باید در آن برقرار باشد. قرار نیست در خانه هیچ قانونی نداشته باشیم، ولی تعادل در برقراری قوانین میتواند کمک کند به رشد هم نظم فرزندمان و هم خلاقیتش.
پنجمین عامل این هست که، والدین با مفهوم واقعی خلاقیت آشنا نیستند.
وقتی مادری اطلاعات درستی از خلاقیت ندارد، رفتار صحیح و اقدامات به موقعی در مقابل رفتارهای خلاقانهی کودک نشان ندهد و خیلی از مواقع استعدادهای خلاق کودکان هدر میرود.
پدر و مادر عزیز که ۱۴ تا فایل آموزش خلاقیت را تا الآن در اختیار داشتی و گوش کردی، قطعات این بند شامل حال شما نمیشود.
ششمین مورد، انتقاد مکرر از کودک است.
ارزیابی مداوم رفتارهای کودک و زیر ذرهبین قرار دادن آن، انتقاد از کارهایش، در خانواده آزادی، امنیت، آسودگی خاطر و اعتماد به نفس کودک را از بین میبرد و ترس از اشتباه را در او تقویت میکند.
اگر مقدار اینترنت زیاد شود کم کم جرأت ابراز هرگونه اندیشه نو و جدید یا انجام کارهای خلاقانه را از دست میدهد، چون میترسد که اشتباه کند. به این ترتیب خلاقیت کودک که لازمهی آن داشتن آزادی و امنیت خاطر است از بین میرود. و عدم ریسکپذیری و ترس از اشتباه، مانع پرورش خلاقیت در فرزندمان میشود.
هفتمین مورد از موانع، بیهوده شمردن تخیلات کودک است. تخیل کودک اساس خلاقیت او است.
چنانچه با تخیل و رویاهای کودک با بی توجهی و تمسخر برخورد بکنیم، سرچشمه خلاقیت فرزندمان را خشکاندیم. محکوم کردن خیالپردازی کودک و وادار کردنش به واقعبینی شیوهای کاملاً اشتباه است و آفتی مهلک برای خلاقیت است.
هشتمین مورد، عدم شناسایی علائق درونی کودکمان است.
بیشتر کودکان از علایق و کششهای درونی خودشان نسبت به موضوعات و پدیدههای دور و برشان برداشت واضح و روشنی ندارند یا نمیتوانند آن را به زبان بیاورند و در مورد آن صحبت کنند.
مادرانی هم که نسبت به این موضوع بیتفاوت هستند و سعی نمیکنند انگیزهها و موضوعات جذاب را برای کودکان خود بشناسانند. ناخواسته فرصتهای زیادی را از دست میدهند و راههای رشد خلاقیت کودک خود را سد میکنند.
نهمین عاملی که ما باید به آن توجه کنیم، عدم وجود حس شوخطبعی در خانه است.
این واقعه یکی از محدودیتهای خلاقیت هست. شوخطبعی از شاخصهای مهم خلاقیت به شمار میآید.
وجود این حس در فضای خانواده، بسیار اهمیت دارد زیرا مستقیماً به رشد خلاقیت کودکانمان کمک میکند. در خانوادههایی که بسیار خشک و رسمی و جدی هستند، زمینه بروز خلاقیت خیلی کم و محدود میشود.
در این فضاها،کششهای خلاقانه کودک پنهان میماند و خواهناخواه، یواش یواش در سنین بالاتر از بین میرود.
دهمین مورد از موانع خلاقیت، تحمیل نقش بزرگسال به کودک است.
بیشتر مادرها دوست دارند فرزندشان زود بزرگ شود. دوران کودکی او تمام شود.
گاهی مادرها برای اینکه به این آرزو زودتر برسند، سعی میکنند با کودک مثل بزرگسالان رفتار کنند. و به تبع آن از کودک خود توقع دارند که نقشهای بزرگتر از سنش را به عهده بگیرد و با او بازی کند.
مثلاً به جای بازی یک کودک ۳ ساله از او میخواهند که نقش بازی یک کودک ۱۰ ساله را ایفا کند. تحمیل نقشهای کاذب بزرگسالی به کودک روند رشد اجتماعی را هم مختل میکند. و سبب پدید آمدن رفتارهای نابهنجار و تصنعی در آنها میشود.
همین امر باعث از بین رفتن بسیاری از استعدادهای خلاقانه در دوران کودکی میشود.
به تخیل کودکتان پر و بال بدهید. قطعاً از پرواز بلند او شگفتزده خواهید شد.
ادامه این مطلب را در پرورش خلاقیت با استفاده از تقویت نیمکره راست مغز بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید