راهکارهایی برای خواب مناسب کودکان
زمان مطالعه: 7 دقیقه
در ادبیات پژوهشی مشکلات زمان خواب و بیدار شدن در طول شب به منزله شایعترین و آشفتهسازترین مشکل کودکان نوپا. و پیشدبستانی مطرح شده است.
این مشکل به طور کلی شامل رفتارهای نشان دهنده امتناع در برابر خواب. مانند مقاومت کلامی، گریه کردن، خارج شدن از رختخواب، رفتارهایی برای جلب توجه و… است.
مسائل مربوط به زمان خواب برای والدینی که راههای بسیاری را برای مقابله با آن آزمودهاند. میتواند منبع عمده تنیدگی به شمار رود.
سرفصلهای این مقاله
- این والدین اغلب در مورد سامان دهی خواب کودک خود احساس درماندگی و ناامیدی میکنند.
- این راهبردها همواره در قالب یک مجموعه و در کنار سایر روشهای رفتاری مورد استفاده قرار گرفته است.
- خواب شبانه شامل یک فرایند جدا شدن از مراقبان است.
- و احساس امنیت خاطری را که کودک برای جدایی و به خواب رفتن نیاز دارد به او میدهد.
- قصه گویی یک ابزار مناسب است که میتواند نوعی ارتباط دوطرفه و عاطفی بین والد و کودک ایجاد کند.
- بحث و نتیجه:
- قصه گویی به خودی خود فعالیتی است که با فراهم کردن تجربه سرگرمی در بافتی از تخیل، عاطفه کودک را برمیانگیزد.
- از این رو میتوان قصهگویی مبتنی بر دلبستگی را راهکاری نوین برای بهبود مشکلات زمان خواب معرفی کرد.
- کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند:
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی)[نسخه چاپی]
- ویتامین دقت و تمرکز(نسخه pdf)
- پرورش کودک با سواد اجتماعی(نسخه pdf)
- راهکارهای ایجاد تفکر منطقی در کودک (نسخه pdf)
این والدین اغلب در مورد سامان دهی خواب کودک خود احساس درماندگی و ناامیدی میکنند.
افزون بر آن، این کودکان نسبت به همسالان بدون مشکلات خواب، مشکلات رفتاری زیادی نشان میدهند.
مانند بسیاری از مشکلات تحولی کودک، متغیرهای درونی مانند خلق و خو در کنار متغیرهای بیرونی. مانند محیط خواب، واکنش والدین و عدم وجود روند منظم شبانه، مشکلات زمان خواب را شکل میدهند.
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند شیوههای فرزندپروری و رفتار والدین نقش مهمی در تداوم و درمان شب بیداری دارد.
از این رو رایجترین مداخلهگریها در مورد مشکلات خواب راهحلهای رفتاری هستند. به عبارت دیگر، مبنای نظری این راهبردها مبتنی بر این اندیشه است. که نافرمانی کودک در زمان خواب نتیجه رفتاری والدین یا مراقبان او است. روتینهای مثبت یکی از برنامههای موثر رفتاری برای بهبود مشکلات خواب هستند.
این برنامه زنجیرهوار که با خواب رفتن کودک در رختخواب خود پایان مییابد. و در آن رفتارهای ناخواسته او در زمان خواب مورد بیتوجهی قرار میگیرند. اختصاصاً برای پیشگیری و درمان مبارزه با خواب و شب بیداریهای مکرر پیشنهاد شده است.
این راهبردها همواره در قالب یک مجموعه و در کنار سایر روشهای رفتاری مورد استفاده قرار گرفته است.
و منجر به ایجاد تغییرات استفاده قرار گرفته و منجر به ایجاد تغییرات معناداری در وضعیت خواب کودکان شدهاند.
با این حال نقش کیفیت تعامل با والدین در زمینه خواب کودک امری است که در رویآورد رفتاری نگر کمتر به آن پرداخته شده است.
پژوهشها نشان میدهند ارتباط منفی مادر و کودک با دشواری در خوابیدن-بیدار شدن کودک در طول شب. مشکل با آغاز خواب و در خواب ماندن، کیفیت و کمیت نامناسب خواب رابطه دارد.
ماهیت دلبستگی به عنوان یک عامل احتمالی در ارتباط با مشکل خواب نوزادان و کودکان مطرح شده است.
خواب شبانه شامل یک فرایند جدا شدن از مراقبان است.
و در واقع به منزله یکی از موقعیتهای فعال کننده نظام دلبستگی کودک محسوب میشود.
کودکان برای یک خواب مطلوب نیاز به احساس امنیت کافی برای تنها ماندن در یک حالت هوشیاری کاهش یافته دارند. و باید مطمئن شوند جدایی در زمان خواب برای تداوم تعامل رضایت بخش روزانه با مراقبت، تهدید کننده نیست.
حساسیت مادر به این نیازها و نوع تعاملی که با کودک برقرار میکند، میتواند منبع تعیین کننده این اطمینان خاطر باشد.
این امر نه تنها از طریق نادیده گرفتن نیازهای عاطفی کودک (با هدف آموزش خود نظم دهی). بلکه از طریق پاسخدهی به موقع به نیازهای کودک، ایجاد احساس اعتماد به خود و دیگران در او شکل میگیرد.
کودکی که احساس امنیت میکند با احتمال بیشتری خودبسنده عمل میکند. و آمادگی لازم برای روبه رو شدن با چالشها و غلبه بر موقعیتهای دشوار را کسب میکند.
تعامل مادر و کودک در فعالیتهای آرام بخش پیش از خواب از طریق تبادل اطمینان و ایجاد زمان اختصاصی، منجر به تقویت رابطه آنها با یکدیگر میشود.
و احساس امنیت خاطری را که کودک برای جدایی و به خواب رفتن نیاز دارد به او میدهد.
هرگاه زمان خواب فرا میرسد کودک باید با عدم حضور و خارج از دسترس بودن مراقب خود مواجه شود. به همین دلیل تجربه رفتن به رختخواب اگر به درستی مدیریت نشود میتواند باعث ناراحتی و تنیدگی شود.
اهمیت این مسئله به ویژه در دورهی پیش از دبستان که کودک با یک انتقال بزرگ از جو آشنای خانه به یک محیط اجتماعیتر میرود. و با حمایتگری کمتر روبهرو است، افزایش مییابد.
این گذار، نظام دلبستگی را با چالش مواجه میکند زیرا این دوره سنی، مرحلهای از زندگی است. که برنامه زمان خواب از یک زمانبندی دلخواه در نوزادی نوپایی، به زمان بندی اجتماعی شده که توسط عادات بزرگسالان اعمال میشود، تبدیل میشود.
قصه گویی یک ابزار مناسب است که میتواند نوعی ارتباط دوطرفه و عاطفی بین والد و کودک ایجاد کند.
فرصت قصه گویی به ویژه در زمان خواب، موقعیت صمیمانهای را برای مادر و کودک فراهم میکند که میتواند به تبادل اطمینان منجر شود.
قصهگویی با افزایش حساسیت و در دسترس بودن مادر که خود را به شکل نزدیکی عاطفی و فیزیکی به کودک، برقراری ارتباط کلامی با او. و مهمتر از همه لذت بردن از بودن با کودک نشان میدهد، آرامش عاطفی را برای کودک به ارمغان میآورد. و آنچنان که بالبی معتقد است سلامت روانی کودک را در نتیجه یک تجربه صمیمانه و مداوم با مراقب اصلی تضمین میکند.
از این منظر، قصهگویی مادر به عنوان ابزار ایجاد تعامل مثبت دو نفره است که از طریق آن کودک با تصویری از در دسترس بودن و پاسخدهی مادر. برای جدا شدن و کاهش هوشیاری در موقعیت خواب آماده میشود. با توجه به اهمیت امنیت در بافت خانواده برای اینکه کودکان بتوانند خواب بهینه را تجربه کنند.
ضروری به نظر میرسد که انواع خاص فعالیتهای مشترک همچون قصهگویی، به عنوان فعالیتی غنی از کاهش هوشیاری در موقعیت خواب آماده میشود.
با توجه به اهمیت امنیت در بافت خانواده برای اینکه کودکان بتوانند خواب بهینه را تجربه کنند، ضروری به نظر میرسد. که انواع خاص فعالیتهای مشترک همچون قصهگویی، به عنوان فعالیتی غنی از رابطه دلبستگی محور و نقش آن در تسهیل آغاز خواب مورد بررسی قرار گیرد.
بحث و نتیجه:
بالبی بیان میکند، نظام دلبستگی شبیه یک نظام کنترل عمل میکند. هنگامی جدایی از لحاظ مکانی یا زمانی بیش از حد زیاد میشود، نظام دلبستگی فعال میشود. و در این حالت کودک به دنبال مجاورت با منبع حمایت و امنیت یعنی والد است.
خواب به عنوان موقعیت جدایی از مراقب یکی از فعالکنندههای نظام دلبستگی محسوب میشود. کودکان خردسال هنوز به بسیاری از تواناییها مجهز نشدهاند. و نیاز دارند والدین به آنها کمک کنند تا حالتهای عاطفی دشوار را تنظیم کنند.
بر مبنای راهکارهای فرزندپروری مبتنی بر دلبستگی کودکی که با فرا رسیدن زمان خواب. نشانههای بیمیلی نسبت به خواب یا تمایل به تماس نزدیک با یک مراقب را بروز میدهد. نیاز دارد که با مجاورت و تعامل نزدیک با پایگاه ایمن به امنیت خاطر و به دنبال آن خواب توام با آرامش دست پیدا کند.
تهدیدهای کلامی به طرد، سرزنش و در دسترس نبودن هیجانی، میتواند تحول استقلال و اعتماد را در کودک به تعویق بیندازد.
چنان که ذکر شد قصهگویی والد برای کودک پیشینهای طولانی دارد. که اخیراً از منظر دلبستگی مورد مطالعه قرار گرفته است.
در این رویآورد، قصهگویی یک فعالیت مشترک است که طی آن مادر-کودک همراه با هم با روایت آشنا میشوند و به وقایع، واکنشهای هیجانی نشان میدهند.
در این فرآیند والد در تجربه مشابهی با کودک سهیم میشود. و فرصت مییابد با احساس و رفتار کودک هماهنگ شود و در یک رابطه متقابل به شکل اختصاصی به او توجه کند و پاسخ دهد.
این ویژگی قصهگویی (هماهنگی و پاسخگویی)، همان مفهوم حساسیت مادرانه و آگاهی بین ذهنی را در بردارد که کودک در زمان گذار به مرحله خواب به آن نیاز دارد.
در حقیقت صرف زمان مقتضی برای فعالیت سادهای چون قصهگویی، موقعیت صمیمانهای را فراهم میکند. که مادر حساسیت و در دسترس بودن خود را به شکل نزدیکی عاطفی و فیزیکی به کودک، برقراری ارتباط کلامی با وی و مهمتر از همه لذت بردن از بودن با او نشان دهد و به او امنیت خاطر بخشد.
قصه گویی به خودی خود فعالیتی است که با فراهم کردن تجربه سرگرمی در بافتی از تخیل، عاطفه کودک را برمیانگیزد.
و فعالیت ذهنی را تسریع میکند و سهیم شدن مراقب اصلی در این تجربه به انتقال احساس حمایت و علاقه در درون نظام خانواده کمک میکند.
اضافه شدن قصهگویی به برنامه شبانه خصوصاً برای خانوادههایی که در آنها خواب با بیمیلی توام است. میتواند تجربه مطلوبی را از همراهی و صمیمیت، حتی در آخرین لحظات روز، ایجاد کند.
این همراهی با فراهم آوردن فرصت اختصاصی برای کودک و مادر، توجه و حساسیتی را که کودک از جانب مراقب نیاز دارد، به او میدهد. و با استفاده از ویژگی روایی جذاب قصه، تجربهای لذت بخش برای کودک میسازد.
در صورت تداوم انجام این فعالیت و صرف زمانی باکیفیت و حساس به نیازهای دلبستگی کودک، رابطه بهبود مییابد.
قصه گویی مبتنی بر دلبستگی که نخستین بار در آن پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر اینکه همچون راهکار استاندارد روتینهای مثبت توانست از مزاحمتهای زمان خواب کودک بکاهد. تاثیر مطلوبی نیز بر رابطه والد-کودک. به عنوان یکی از همبستههای مهم مشکلات خواب دارد.
از این رو میتوان قصهگویی مبتنی بر دلبستگی را راهکاری نوین برای بهبود مشکلات زمان خواب معرفی کرد.
که مزیت آن در مقایسه با روتینهای مثبت، تاثیر معناداری است که بر بهبود رابطه کودک و مادر دارد. و با کاهش تنش و نارضایتی شبانه در خانواده، خواب را به تجربهای آرام تبدیل میکند.
در حقیقت همراهی مادر با کودک در زمان قصهگویی دربرگیرنده درک، پذیرش و پاسخگویی مادر به نیاز امنیت کودک در زمان خواب است.
بدین نحو که انتقال احساس امنیت ناشی از حضور مادر به کودک در کنار تجربه لذت بخش. ناشی از ویژگیهای روایی و خاص قصهگویی مانند وجود هدف مشترک و هماهنگی احساسات گوینده و شنونده. منجر به شکلگیری جوی فارغ از نافرمانی و بیمیلی در مورد خواب میشود.
آنچه اهمیت دارد این است که بهبود رابطه مادر-کودک نه تنها با خواب کودک در ارتباط است. بلکه نقش آن در سلامت روانی مادر و کودک و مشکلات در مسیر تحول غیر قابل انکار است.
به همین دلیل، قصه گویی مبتنی بر دلبستگی به رغم اینکه مستلزم صرف زمان و انرژی بیشتری از سوی والد است. میتواند روشی موثر و قابل تامل نه تنها برای بهبود خواب کودک. بلکه برای ارتقای سلامت عاطفی و تحولی کودک و البته خانواده باشد.
به علت انجام مداخله از سوی مادران در خانه، مشاهده فرایند قصه گویی مادر. و ثبت دقیق دادههای مرتبط با کمیت و کیفیت خواب کودک در این پژوهش با محدودیت روبهرو بود.
با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد قصهگویی والد برای کودک از منظر دلبستگی، این امکان وجود دارد. که تاثیر این فعالیت بر سایر مشکلات دوران کودکی نیز بررسی شود.
دیدگاهتان را بنویسید