آيا شما ميان فرزندان خود تفاوت قائل میشويد؟ (فایل شماره 2)
زمان مطالعه: 5 دقيقه
این فایل ادامه فایل آيا شما ميان فرزندان خود تفاوت قائل میشويد؟ (فایل شماره 1) است.
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پاسخ دكتر اميرآتشاني: واقعاً خیلی از بچهها در سنین بزرگسالی هم این احساس را دارند که میان آنها تفاوت گذاشته میشود. بحث ما در این برنامه این بود که ممکن است این قضیه واقعیت داشته باشد.
ولی برای بهبود روابط باید بتوانیم این قضیه را مدیریت کنیم و آن را حذف کنیم. تبعات خیلی زیادی ممکن است این قضیه داشته باشد که به آن میپردازیم.
شاید پدر و مادر به اسم، میان فرزندان خود تفاوت نمیگذارند. شاید میبینند که این فرزندشان نیاز بیشتری دارد. و یا حمایت بیشتری نیاز داشته باشد. ناخودآگاه بیشتر از آن فرزند حمایت میکنند.
پرسش مجری: این تبعیض و تفاوت گذاشتن چه تبعاتی دارد؟
پاسخ دكتر اميرآتشاني: کینه ایجاد میشود در دل فرزندان از همدیگر و از پدر و مادر، حسادت شکل میگیرد در سنین کودکی، در چنین خانوادههایی بچههایی که نقش ضعیفتری در خانواده دارند دچار عدم اعتماد به نفس میشوند.
بچههایی که به آنها خیلی بها داده میشود؛ دچار خودشیفتگی میشوند. و تبعات منفی در زندگی آیندهی آنها به وجود میايد. دلسرد میشوند از زندگی.
بعضی وقتها ما ایجاد فاصله داریم در زندگی فرزندانمان. و معمولاً فرزندی که مورد علاقهی والدین است، منفورتر است در میان خواهر و برادرها و این خودش اثرات منفی است که ادامه دار است.
بچههای نورچشمی که در برخی از خانوادهها وجود دارند، از حمایتهای زیاد خانواده برخوردار هستند. و در آینده دچار صدمات زیادی میشوند.
سرفصلهای این مقاله
- معمولاً بچههای نورچشمی دو مدل هستند در بزرگسالی:
- دستهی اول، بچههایی هستند که کمک طلب هستند.
- دستهی دوم، افراد برونریز هستند.
- دستهی سوم، خشونت طلب هستند.
- افراد دستهی چهارم، افرادی هستند که اجتنابگرا هستند.
- و در نهایت دستهی پنجم کسانی هستند که به جای اینکه به رفتار مقابله با مشکل فکر کنند به حل مشکل
- فکر میکنند.
- کتابهای انتشارات فرزام برای پرورش فرزندانی توانمند:
- مجموعه پرورش ذهن کودک(هفت جلدی)[نسخه چاپی]
- خلاقیت و نوآوری در مدرسه (نسخه pdf)
- پرورش کودک با سواد اجتماعی(نسخه pdf)
- راهکارهای ایجاد تفکر منطقی در کودک (نسخه pdf)
معمولاً بچههای نورچشمی دو مدل هستند در بزرگسالی:
بسیار دست و پاچلفتی میشوند، که خانواده در بزرگسالی هم فکر میکند که باید از آنها حمایت کند. از نظر مالی و حمایتهای دیگر به آنها توجه میشود. و این اختلاف بین اعضای خانواده را بیشتر میکند.
عدهی دیگر به شدت زورگو میشوند و این کار تبعات منفی در جامعه دارد.
باید به فرزندان خود گوش بدهیم و تغییر نگرش ایجاد کنیم. تغییر نگرش، فقط در فرزندمان نیست و ما هم باید نگرش خود را تغییر دهیم.
یک نکتهی اساسی وجود دارد این است که، اگر فرزند شما آمد و گفت که شما بین من و خواهر و برادرم تفاوت میگذارید. آن لحظه نخواهید که منطقی با او صحبت کنید.
آن لحظه احساسی دارد حرف میزند. و اگر من بخواهم که منطقی صحبت کنم. که نه، من مثلاً لباس خواستم بخرم برای شما هم خریدم برای آنها هم گرفتم.
ولی در بحث منطقی بخواهیم پیش برویم، یک دیوار بین خودمان و فکر فرزندمان کشیدیم و نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم.
در این لحظه ما هم باید حسی عمل کنیم. او را بغل کنیم. ببوسیمش و بگوییم بگردم برات که این فکر را کردی.
یعنی عملاً ما هم احساسی عمل کنیم. اگر میخواهیم این مشکل را حل کنیم. پس گام اول ما احساسی عمل میکنیم تا آن ارتباط را پیش ببریم.
گام بعدی که ارتباط ایجاد شد. یواش یواش به او میگويیم فکر نمیکنی که در این قضیه من مساوات را رعایت کردم. در این قضیه به شما بیشتر رعایت شد.
یعنی بعد از اینکه ارتباط عاطفی و احساسی ایجاد شد برویم سراغ منطق.
پرسش مجری: بعضی از کودکان برونگرا هستند و درونگرا نیستند و نمیروند این موضوع را مطرح کنند. و داخل خود میریزند و رفتارهایی را از خود نشان میدهند که مادر میفهمد که بچه الان ناراحت است و چیزی شده است. در مورد این فرزندان چه كاری باید انجام داد؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: قطعاً، پدر و مادر باید گام اول را بردارند و این توضیحات را آنها اول بگویند. اما ما باید به بچههایمان به نحوهی برخورد با مشکل را توضیح بدهیم.
بچههای ما 5 دسته هستند برای مقابله با مشکل:
دستهی اول، بچههایی هستند که کمک طلب هستند.
تا یک مشکلی به وجود میاد میدوند سمت مامان که مامان اینطوری شد. یا در مدرسه، خانم معلم یا آقا معلم اینجوری شد. یا حتی در بزرگسالی فوری زنگ میزند پلیس 110. ببینید کمک طلبی رفتار ارزشمندی است ولی در جایگاه خودش نه برای چیزهای کوچک.
دستهی دوم، افراد برونریز هستند.
یعنی اگر مشکلی به وجود بیاید سریع آن را نشان میدهند. مثلاً، پایش را به زمین میزند، به در و به دیوار میکوید. گریه میکند و میگوید حرفش را.
دستهی سوم، خشونت طلب هستند.
یعنی بچههایی و فرزندانی هستند که احساس میکنند که مادر یا پدرش به خواهر و برادرش بیشتر توجه کرده است. میرود اسباب بازی خواهر و برادر را خُرد میکند. لفظی شروع میکند خشونت کردن را.
افراد دستهی چهارم، افرادی هستند که اجتنابگرا هستند.
این افراد اگر مشکلی برای آنها به وجود بیاید ساکت میشوند. سعی میکنند به آن فکر نکنند. مثلاً، میبیند که مادرش دارد به خواهرش بیشتر توجه میکند میرود سر خود را با کتابهایش گرم میکند. حرفی نمیزند.
هر کدام از این دستهها در جایگاه خودشان خوب است ولی اگر بخواهد رفتار غالب یک انسان شود، ضرر دارد.
و در نهایت دستهی پنجم کسانی هستند که به جای اینکه به رفتار مقابله با مشکل فکر کنند به حل مشکل
فکر میکنند.
این دسته خیلی دستهی توانمندی هستند. امیدوارم که خانوادهها همدلی بسیار زیادی با همدیگر داشته باشند. 90% مشکلاتی که ما بیان کردیم با همدلی اعضای خانواده و فرزندان قابل حل است.
دیدگاهتان را بنویسید