احساس ناامنی در کودکان
زمان مطالعه: 9 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: یک راهکار بدهید و بگویید که چه کار کنیم که در حقیقت کودک، احساس ناامنی نکند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیت این است که، ما ناخواسته و گاهی هم خواسته، احساس میکنیم که اضطراب ایجاد کردن در فرزندمان، یک عملکرد مثبت هست.
و باعث میشود که او بیشتر احتیاط بکند. و گاهی ناخواسته با توجه به شرایط روحی خودمان صحبتهایی را بیان میکنیم که حس امنیت را در فرزندمان از بین میبریم.
حس امنیت داشتن یکی از مهمترین نیازهای زندگی یک انسان و برای کودکان ما خیلی مهمتر هست. چون میتواند این اضطراب خیالی در ذهن کودک ایجاد شود.
یا مثالی که شما فرمودید یا خدایی نکرده مادرانی که در خانه بیان میکنند خسته شدم من باید رهاتون کنم برم. شاید این گفته را مادر یک کلمهی خیلی عادی بداند. و هیچوقت یک همچنین کاری به ذهن خودش هم خطور نکند.
ولی این، مدل تهدیدها، این مدل بیانها برای اینکه کاری را کودک انجام بدهد. شرایطشان را همسرش درک کند. که اینها گفتند خیلی خسته شدم. یا اینکه، واقعاً تحملم کم شده و من واقعاً بریدم و باید رها بکنم.
در این وضعیت بچهها دچار اضطراب بسیار شدیدی میشوند و این نوع عدم امنیت میتواند اثراتی منفی زیادی داشته باشد. جدای از مسائل فیزیولوژیکی بدنی که مثلاً فرزند ما دچار تپش قلب میشود یا عرق میکند. حالا یک مقدار بستگی به بازخورد بدنش مشکل دارد.
جدای از این دچار عدم دقت و تمرکز میشوند فرزندان ما و شروع میشود وسواسهای فکری و برای همین عدم اعتمادبهنفس خواهند داشت. و مشکلات روحی دیگری که به وجود میآید.
در چند مورد است که ما میتوانیم عدم احساس امنیت را در فرزندمان بهبود ببخشیم. و حس امنیت به او بدهیم. مهمترین قضیه باهم بودن اعضای خانواده است.
سرفصلهای این مقاله
- هرچهقدر ما فضای تنهایی را برای کودک و نوجوانمان کمتر بکنیم، حس امنیت در فرزندمان بیشتر میشود.
- واقعیت این است که ما به عنوان یک والد میتوانیم حل مسئله را در مسائل مالی هم به فرزندان خود
- آموزش بدهیم.
- بعضی از افراد، افرادی اضطرابی هستند.
- دستهی بعد والدینی هستند که خودشان را برتر از جامعه میدانند.
- تلاش بکنیم ویژگیهای مثبت اطرافیانمان را ببینیم و خوب بودن اطرافیانمان را بیان کنیم.
- صحبت کردن خیلی از مشکلات را میتواند کاهش بدهد.
- بازی و گفتوگو را حتماً داشته باشیم برای فرزندانمان.
- در صورتی که خود مخفی کردن احساسات میزان عدم امنیت را بالا میبرد.
- ممکن است صدای بلند باشد و ترسیده باشد.
- در یک همچنین شرایطی باعث میشود که میزان اضطراب کودک شدیداً بیاید پایین.
- کتابهای انتشارات فرزام برای افزایش و بهبود دقت و تمرکز در تمامی سنین:
- فرزند بادقت من: راهنمای والدین و مربیان(نسخه pdf)
- ۱۵گام تا تمرکز کودکان بر اساس نظریه های فرآیندی ۳ تا ۷ سال
- راهکارهای افزایش دقت و تمرکز (8تا12سال)(نسخه چاپی)
- ویتامین دقت و تمرکز(نسخه pdf)
- راهکارهای افزایش دقت و تمرکز بالای 60 سال(نسخه چاپی)
هرچهقدر ما فضای تنهایی را برای کودک و نوجوانمان کمتر بکنیم، حس امنیت در فرزندمان بیشتر میشود.
وقتی که فرزندمان به دنیا میآید باید حواسمان به حرف زدنمان باشد. شاید ما فکر کنیم که حرفهای ما را کودک متوجه نمیشود. ولی تِم اضطراب در کودک مشخص میشود.
کودکانی که تو سنین قبل از تولد در زمان بارداری زمانی که مادر دچار اضطراب شدید باشد. این هورمونهای اضطراب منتقل میشود.
پژوهشها نشان داده در شرایطی که بسیار شدید باشد. روی هوش کودک هم تأثیر میگذارد.
گاهی مادران ما برای چیزهای بسیار ساده و مشکلات بزرگ زیاد در ذهنشان، آنقدر اضطراب به خودشان وارد میکنند که. باعث میشود که تبعات منفی آن خیلی بیشتر از آن مشکل باشد.
ممکن است آن مشکل ۵ درجه به زندگی ما لطمه بزند. رفتاری که ما ناخودآگاه میتوانیم انجام بدیم و به اشتباه میتواند ۵۰ درجه به زندگی ما لطمه بزند.
من متأسفانه با مراجعینی مواجه هستم که، 5 یا 6 سال است که ازدواج کردند و به خاطر اینکه تصورشان این است که باید همه چیز ایدهآل باشد. بعد دارای فرزند باشند. این فرزند داشتن را به عقب میاندازند.
در صورتی که من یک مقدار در این قضیه آرامش میدهم و میگویم که قرار است که همه ما رشد کنیم. در کنار بزرگ شدن فرزندمان هم ما به عنوان پدر و مادر رشد بکنیم و بهتر عمل کنیم.
پرسش مجری: خانم دکتر آتشانی عزیز، واقعاً احساس ناامنی برای کودکان به وجود میآید وقتی که خانواده دچار مشکلات مالی میشوند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بستگی به نحوهی رفتار با والدین دارد. مشکلات مالی در هر سطحی برای تمامی خانواده ممکنه پیش بیاید.
این رفتار ما به عنوان والد هست که این حس رو ایجاد میکند که الآن این یک مشکل لاینحل است و من خودم به عنوان والدین آنقدر نگرانم و پریشانم که قاعدتاً این سرایت میکند به فرزندم. و فرزندم هم همواره نسبت به مسائل مالی خیلی پرتنش است.
واقعیت این است که ما به عنوان یک والد میتوانیم حل مسئله را در مسائل مالی هم به فرزندان خود
آموزش بدهیم.
من الآن خانوادههایی را میشناسم که هم در حوزه صرفهجویی در منزل فرزندانشان را مشارکت میدهند. هم در حوزه درآمد فرزندانشان را مشارکت میدهند.
حالا مادری که در خانه صنایعدستی را آماده میکند. و در کنارش فرزندش کمک میکند برای تهیه آن لوازم. و یا کمک چیزهای دیگر منزل، مثلاً چای میآورد که مادر خسته نشود.
وقتی که یک همچنین همدلی ایجاد میشود آمادگی کسب درآمد، به یک لذت تبدیل میشود. و همچنین به یک توانمندی تبدیل میشود.
ولی وقتی ما تنشهای خیلی زیادی در مورد مسائل مالی به زندگیمان وارد میکنیم. ناامنی را برای فرزندانمان هم به وجود میآوریم.
ما دو دسته والد داریم. که مشکلات بسیار زیادی را برای فرزندانشان ایجاد میکنند. امیدوارم هیچکدام از شنوندگانمان این مشکل را نداشته باشند.
بعضی از افراد، افرادی اضطرابی هستند.
اضطراب آنها از حد متوسط هم بالاتر هست. این افراد مداوم به دنبال نقصهای خودشان هستند. به تعبیری خودشان را بد میدانند و دیگران یا جامعه را خوب میدانند. برای همین برای لباسش، برای رفتارش اضطراب دارد.
دستهی بعد والدینی هستند که خودشان را برتر از جامعه میدانند.
برتر از افرادی که با آنها در ارتباط هستند میدانند. و این افراد این مدل هستند که، خودشان را خوب میدانند و دیگران را بد میدانند.
اگر فرزند من در شرایطی باشد که هیچکدام از این رفتار را نداشته باشد در خانواده، والدین هم این اخلاق را نداشته باشد. فرزند من هم خودش را خوب میداند و هم جامعه و اطرافیان را خوب میداند.
این در حوزه دلبستگی ایمن قرار میگیرد. و در اینجا احساس ایمنی و امنیت بسیار بالا است. ولی بعضی وقتها یکی از والدین یا اجتنابی یا اضطرابی هست.
در این شرایط فرزند من دچار دلبستگی ناایمن میشود. گاهی خودش را خوب میداند. دیگران را بد. و گاهی خودش را بد و دیگران را خوب میداند.
و در بدترین شرایط، که یکی از والدین اجتنابی باشد و دیگری اضطرابی، هم خودش را بد میداند. و هم دیگران را.
در این شرایط احساس امنیت داشتن واقعاً برای فرزندمان واقعاً غیرممکن میشود. و میتواند آسیبهای جدی برای فرزندانمان داشته باشد.
تلاش بکنیم ویژگیهای مثبت اطرافیانمان را ببینیم و خوب بودن اطرافیانمان را بیان کنیم.
ترس اجتماعی ایجاد نکنیم برای کودکمان، و تلاش کنیم توانمندیها و خوبیهای خودمان را هم مطرح کنیم. یعنی فرزندمان به این حس که من خوبم و دیگران هم خوب هستند، برسد.
پرسش مجری: برویم سراغ سوالها، خانمی گفتند که 45 سال دارند. و همش اضطراب دارند و در کودکی پدرشان مدام میگفتند که من میخواهم بروم ولی هیچوقت هم نرفتند ولی این اضطراب در ایشان به وجود آمده است.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله متأسفانه چنین چیزی وجود دارد. و ممکن است برای بهبود رفتار کودک حتی همچنین مسئلهای را مطرح کنند. و گاهی برای بهبود حال خودشان.
ولی هر کدام هست چون رفتار اشتباهی است امیدوارم دیگر تکرار نشود برای هیچ کدام از شنوندگانمان. اما راهکارهایی که اصلاً فرض کنیم ایجاد شده، الآن چه کار بکنیم. ما برای فرزندانمان که این حس امنیت برگرده و بتوانیم خانوادهی امنی را تشکیل بدهیم.
اولاً میزان بازی و گفتوگو را در خانه بیشتر کنیم. هرچقدر ما با فرزندانمان بیشتر بازی بکنیم. حس عاطفی قویتری داریم و قاعدتاً باعث میشود راحتتر با ما حرف بزند.
صحبت کردن خیلی از مشکلات را میتواند کاهش بدهد.
شاید، همین ۴۵ سالهای که در همان بچگی یک روز به باباش میگفت. که من خیلی میترسم هر شب خواب میبینم شما ما را رها کردید. پدر واقف میشد به رفتارش و دیگر این کار را انجام نمیداد.
بچه در آن سن و سال عقلش نمیرسد. ما به عنوان بزرگتر چه کار باید بکنیم که ببینیم، که آیا اضطرابی برای کودکمان ایجاد کردیم؟
آیا این حس امنیت را از فرزندمان گرفتیم؟ چطور میتوانیم این کنجکاوی را داشته باشیم. و این را در حقیقت کشف کنیم که، آیا فرزندمان را دچار ناامنی کردیم یا نه؟
این یک کار تخصصی است که، گاهی با نقاشی کشیدن کودک، نه اینکه فقط نقاشی کشیدن. ما یک مشکلی در جامعه داریم که مثلاً یک بحثی مثل نقاشی را داریم.
در کنارش گفتگو باید داشته باشیم در کنار هم، صحبت با والدین را داشته باشیم. با خود بچه، بازیهای مختلف را داشته باشیم. و وقتی با فرزند انجام میشود میتواند مشخصکننده این باشد که این بچه دچار اضطراب هستند یا نیست.
ولی من دیروز حتی یکی از مراجعینم میگفت که فرزندم خیلی اسباببازیهای خود را پخش میکند. و سر این موضوع ناراحت بودند.
وقتی این صحبتها را میکرد من به واسطه صحبتهای قبلی و رفتاری که میدیدم، کودک دچار اضطراب و بعد مادر گفت که بله مثلاً این مشکلات وجود دارد.
بحث این هست که یک وقتی ولی من نمیتوانم این را تعمیم بدهم. و بگویم هر بچهای که وسایلش را پخش کرد، اضطراب دارد.
برای همین میگویم در نقاشی خیلی از افراد فقط از یک برگه نقاشی، تفسیرهایی را انجام میدهند که متأسفانه ممکن است اصلاً درست نباشد.
بازی و گفتوگو را حتماً داشته باشیم برای فرزندانمان.
اجازه بدهیم که تمام اعضای خانواده، احساس خود را بیان کنند. گاهی مثلاً همسر ما دربارهی موضوعی میگوید: ناراحت شدم از این و جبههای که ما میگوییم در مقابلش شما چه حقی داشتی که ناراحت بشی در این مورد.
در چنین شرایطی فرزند ما یاد میگیرد که در برخی مسائل احساسات خود را مخفی کند. اگر ناراحت است، اگر ترسیده یا شرمنده شده اینها را مخفی کند.
در صورتی که خود مخفی کردن احساسات میزان عدم امنیت را بالا میبرد.
برای اینکه این اتفاق نیفتد تمام اعضای خانواده به هم اجازه بدهیم. و اصلاً یک همچنین چیزی را تشویق کنیم که احساسات مطرح بشود و این را آموزش بدهیم به فرزندانمان که چرا باید، افراد جامعه ما دو سه روز خودشان را بگیرند و ساکت باشند تا طرف مقابل بپرسد چی شده است؟
بعد آنها تازه مطرح بکنند که من ناراحتم به این دلیل، اگر این آموزشش در خانواده اتفاق افتاده باشد. فرزندمان در همان روز اول میگوید یا اینکه همسرش میگوید من از این قضیه ناراحت شدم و یا فرزندمان میگوید من از رفتار فلان دوستم ناراحت شدم. امروز این رفتار را کرد.
اولش ما هم منطق را وارد نمیکنیم با احساسات، گفتوگو میکنیم. راست میگی اگر من هم در این شرایط بودم ناراحت میشدم. بعد میآییم در حوزهی منطق به نظرت چه راهکاری بهتر است.
ما میآییم راهکارهایی را به فرزندمان آموزش میدهیم که اگر عدم امنیت را هم حس کرد بیاید به خانواده بگوید و در مورد راههای منطقی با هم به گفتوگو بپردازیم.
پرسش مجری: عزیزی فرمودند که پسر من از تنهایی میترسد و نه شب و نه روز تنها نمیماند چه راهکارهایی را میفرمایید؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: ممکن است اضطراب در اثر چیزهای دیگری اتفاق افتاده باشد. حتی ممکن است یک حشره را دیده باشد و این کودک بترسد.
ممکن است صدای بلند باشد و ترسیده باشد.
ولی قاعدتاً بهترین راهکار این است که بشناسند چه چیزی ایجاد شده. و یواش یواش این کار را انجام دهند.
مثلاً از تنهایی میترسد. یک مدت مادر اگر این سمت اتاق نشسته است. کودک آن سمت اتاق بشیند. و فاصله را بیشتر کنیم. و یواش یواش مادر چند دقیقه اتاق را ترک کند.
خوب من میروم آشپزخانه و یک لیوان شیر میآورم که شما میل کنید. فاصله را بیشتر میکنیم. بعد از چند دقیقه از خانه بیرون میرویم.
این یک شیوه علمی است به اسم حساسیتزدایی منظم، نمیتوانیم بگوییم قطعاً جواب میدهد برای این کودک با این شیوهای که الآن من مطرح میکنم.
شاید نیاز به مداخلهی یک متخصص باشد در این حوزه و این موضوعی که بیان کردم را مادر امتحان بکند. اما اگر به بچه میگوید من 3 دقیقه میروم جلوی در و این زباله را بندازم داخل سطل زباله و برگردم، یا 5 دقیقه میروم سر کوچه این خرید را انجام بدهم و برمیگردم واقعاً در این ساعت برگردد. که مداوم اعتماد را در کودک ایجاد کند.
پرسش مجری: یکی از دوستان فرمودند من جایی خواندم که اگر روزی ۵۰بار کودک را در آغوش بگیری، اعتمادبهنفس بچهها را بالا میبرید و اضطراب بچهها را کم میکند. آیا درست است؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله، من در مورد این بحث علمی خودم خیلی تأکید دارم ۵۰ بار ۵۰ ثانیه دقت کنید، ما قرار نیست ۵۰ بار بچه را در آغوش بگیریم مسلماً این امکانپذیر نیست.
ولی وقتی ما بیان میکنیم ۵۰ بار ۵۰ ثانیه یعنی یک لحظه، بچهی ما آب میخواهد، آب را طوری میدهیم که تماس پوست به پوستمان وجود داشته باشد.
در یک همچنین شرایطی باعث میشود که میزان اضطراب کودک شدیداً بیاید پایین.
و پژوهشها نشان داده که اگر دو هفته مداوم این کار را انجام دهید، عالی است.
من همیشه به خانوادهها میگویم دو پیاله خالی بگذارید روی میز آشپزخانه. در یکی ۵۰ تا لوبیا بیاندازید یا عدس یا هر چیزی که دارید. هر 5 یا 6 باری که کودکتان را لمس کردید دانهها را جابهجا کنید.
بعد شب ببینید دانهی خالی نمانده باشد در پیالهی اول، یعنی ما ۵۰ بار را واقعاً لمس کرده باشیم. حالا این میتواند وقتی رد میشویم گونهی فرزندمان را لمس میکنیم دست به سرش میکشیم، میبوسیمش و بغلش میکنیم.
پرسش مجری: یکی از شنوندگان فرمودند کودک من ۵ ساله است و شبها میترسد و تنها نمیخوابد باید چه کار کنیم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: قبلاً هم گفتم باید بدانیم علت ترس چیست و گاهی علت ترس نیست، علت آن این است که وقتی پدر و مادر باهم هستند. چرا من تنها باشم.
باید حس اعتمادبهنفس فرزندمان را بالا ببریم که شما دیگر بزرگ شدی و چون شما قوی هستی نشان بدهیم کمککننده باشد.
ولی گاهی نیاز به مداخلهی درمانی هست برای یک همچنین چیزی.
دیدگاهتان را بنویسید