مشکلات انجام تکالیف دانشآموزان در خانه
سرفصلهای این مقاله
-
- و همیشه من با لذت این کار را میکردم و این قضیه باعث شده بود که برامون مشق نوشتن خیلی
- لذتبخش باشد.
- این حد وسط موضوع کجا است. و اصلاً، ما باید مداخله کنیم در انجام تکالیف فرزندمان یا خیر.
- چند تا نکته خیلی مهم داریم برای تکالیف: یکی آغاز کردن کار و دیگری پایداری در هدف.
- کمبود آهن، کودک را دچار بیحوصلگی میکند.
- 15 آیتم حوزهی دقت و تمرکز:
- این شرایط زمانی که مادرها آدمهای سریعی هستند و فرزندانشان اینجوری هستند بیشتر به تنش
- میخورند.
- در اصل ما دو سری راهبرد را میخواهیم داشته باشیم:
- نکتهی نهایی این است که وقتی کودک من کوچک است. باید پا به پای او پیش بروم.
- تعدادی از کتابهای انتشارات فرزام:
- مدیریت عملی در مدرسه
- معلم تسهیل گر معلم قرن بیست و یکم(نسخه pdf)
- پنجاه راهکار برای بهبود در تدریس
- خلاقیت و نوآوری در مدرسه(نسخه چاپی)
زمان مطالعه: 8 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه خانه و خانواده از رادیو ایران.
پرسش مجری: خانم دکتر اصلاً ما چرا باید تکلیف مینوشتیم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: تکلیف نوشتن کمک میکند به یادگیری، تکرار و تمرین باید داشت. تکرار و تمرین در هر کاری داشته باشیم کمک میکند به یادگیری در آن حوزه.
حتی یک زمانهایی بحث این بود که تکلیف را بگذارند کنار، یا حجمش خیلی خیلی کم بشود. که این هم به اندازهی تکلیف زیاد آسیبزننده است برای یادگیری فرزندانمان.
پرسش مجری: خب برویم سراغ این مسئله که برای بعضیها انجام تکالیف راحت نبود. شما خودتان خانم دکتر راحت بودید با مشقهایتان؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: واقعیتش بله. جدایی از اینکه مشقهای که حالا معلم میداد را مینوشتیم. زمان ما پدرم هم یک سری مشق میداد.
یک سری دفتر مخصوص پدرم داشتیم و یک سری دفتر مخصوص معلم داشتیم. جالب این بود که پدر من وقتی ما مشقهایمان مینوشتیم جایزهای که میداد این بود که با ما بازی میکرد. بازیهای که ما دوست داشتیم.
تمام دوران کودکی من یادم هست هر شب با پدرم بازی داشتیم. و زمانی که مثلاً مشقهای ما را تحویل میگرفت میزان بازیها بیشتر بود.
و همیشه من با لذت این کار را میکردم و این قضیه باعث شده بود که برامون مشق نوشتن خیلی
لذتبخش باشد.
ولی از نظر ذهنی و طبق علوم مغزی بخواهیم بررسی کنیم، واقعاً ممکن است مشکلاتی داشته باشند که مشق نوشتن برای آنها سخت باشد.
این قضیه جدای از این است که از این کلمات استفاده کنیم. مثل اینکه این بچه تنبل است دوست ندارد مشق بنویسد.
جدایی از این مباحث و گاه ممکن است معلمها آنقدر زیاد مشق داده باشند. که از توان واقعاً 50% بچهها، خارج باشد.
البته من تجربهی این را داشتم که، دوستم مشقم را بنویسد. یک سال عید ما مسافرت بودیم و خانوادههایی که هم سن و سال ما بودند فرزندانشان. مشقهای من مانده بود و یکی از دوستانم شروع کرد آن را بنویسید. و توجه نکردیم به این که دو خط مختلف است.
وقتی رفتم مدرسه، کلی توبیخ و تنبیه داشتم که تکالیف را انجام نداده بودم. اما در کل آدمی بودم که تکالیفم را انجام میدادم.
پرسش مجری: خانم دکتر عزیز بعضی از پدر و مادرها، پدر و مادرهای درگیر با تکالیف فرزندانشان هستند.
یعنی پا به پای بچه تکلیفهای کودک را انجام میدهند و گاهی کودک اصلاً تکالیفش را هم انجام نمیدهد. و در اصل پدر و مادر دارند انجام میدهند!
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله متأسفانه، و به قول آویسا در این مونولوگ زیبایی که برای ما خواند. گفت که با کودک خود شروع میکنند از کلاس اول درس میخوانند تا دیپلم بگیرند.
بعضیها هم ابداً تکالیف بچه را انجام نمیدهند، میگویند به ما ربطی ندارد. تو مدرسه میروی، و خودت باید تکالیفت را انجام بدهی.
این حد وسط موضوع کجا است. و اصلاً، ما باید مداخله کنیم در انجام تکالیف فرزندمان یا خیر.
حد وسط به سن کودک ما برمیگردد. من بخواهم یکم دقیقتر بیان بکنم. ما وقتی که به دنیا میآییم همهی اعضای ما کامل شده به جز قسمتی از مغز ما که لُب پیشانی است.
این لُب پیشانی از بدو تولد ما شروع به رشد دارد تا حدود ۱۲ سالگی. نمیتوانیم دقیق بگوییم ۱۲ سالگی. ممکن است یک بچه ۱۱ سالگی باشد و یک بچه ۱۳ سالگی.
ولی در این هول و هوش ۱۲ و ۱۳ سالگی، بچهی ما ۱۱ تا مهارت را یاد گرفته. بعد از آن ما میتوانیم، کامل بگذاریم به عهدهی خودش و نظارتی داشته باشیم.
ولی قطعاً قبلش ممکن است فرزند ما نیاز به کمک ما داشته باشد. یکی از سادهترین موارد این موضوع را من بیان میکنم براتون که حافظه فعال است.
شما اگر یک بچهی 6 ماهه را یک خودکار از شما بخواهد و دستتان قایم کنید و بگویید نیست دیگر دنبالش نمیگردد. ولی همان بچه اگر 9 ماهش شده باشد، مسیر دست شما را نگاه میکند و گربه میکند.
این حافظهی فعال شکل پیدا کرده است. قسمتی از حافظه است که فرد میخواهد در مورد آن کاری را انجام بدهد.
خب این زمانی که معلم دستورالعمل میدهد. بچهها این ریاضی را، از اینجا تا اینجا. فارسی را از اینجا تا اینجا انجام بدهید.
اگر بچهی من حافظهی فعالش خوب شکل گرفته باشد میآید خانه و آنها را انجام میدهد. ولی اگر این قضیه کامل نباشد یادش میرود که معلم اصلاً چی گفته است.
و در نهایت مادر این مشکل را دارد که چیزی که معلم نوشته با چیزی که کودک میگوید همخوان نیست.
گاهی هم معلمها نمینویسند چون تصور آنها این است که بچهها در کلاس اول باید مستقل شوند. و از این باب صحبتها، در نهایت اتفاقی که میافتد مادر باید در گروههای شبکههای اجتماعی به دنبال کارهایی باشد. و بپرسد که تکالیف امروز چه چیزهایی بوده است.
چند تا نکته خیلی مهم داریم برای تکالیف: یکی آغاز کردن کار و دیگری پایداری در هدف.
این دو تا موارد جزئی است. چون با برنامهریزی و سازماندهی زمان همهی اینها جز مهارتهای اجرایی هستند. و هر چه قدر سن بچهها رشد پیدا کنند. اینها هم رشد پیدا میکند.
از نظر علمی، ما میگوییم که مادرها باید اول پیشانی را قرض بدهند به بچهها تا به شکلگیری این یازده مهارت کمک کنند.
نه اینکه آن را انجام دهد اصلاً این قابل پذیرش نیست چون در این صورت فرزند من چطوری میخواهد رشد کند.
ولی اگر مادر دانش این را داشته باشد که در شروع کار حتماً فرزندش نیاز به تذکر دارد در پایداری نسبت به هدف. که فرزند ما باید شروع کند نه اینکه دو خط نوشته ولی پا میشه و میگه مامان من تلویزیون ببینم. مامان من گرسنمه. من تشنمه و…
در این شرایط به فرزندمان باید کمک کنیم. حتماً یک مادر میتواند. راهکارهای علمی که هم برای فرزند کوچک اول و دوم دبستان، هم برای بچههایی که اول و دوم دبیرستان هستند.
حالا دورهی دوم دبستان هستند. کمک به آنها بشود که در این حوزه اگر ضعف دارند رشد پیدا کنند.
کمبود آهن، کودک را دچار بیحوصلگی میکند.
اگر فرزندتان بیش از حد بیحوصله هست حتماً به یک پزشک مراجعه کنید. و این موضوع را بررسی کنید.
اگر کودک ما معمولی رشد کرده باشد. یعنی بدون هیچ اختلالی باشد. نیاز نیست اما اگر فرزند ما در حوزههای دقت و تمرکز که ۱۵ آیتم هست در یکی از حوزهها که حافظهی فعال شنیداری است، نقص داشته باشد. در خانه دیکته را 20 میشود ولی در مدرسه نمره کم میآورد.
15 آیتم حوزهی دقت و تمرکز:
حوزهی دیداری شامل:
- دقت دیداری
- حافظهی فعال دیداری
- درک تصویری
- درک دیداری
- هماهنگی دیداری و حرکتی
حوزهی شنیداری شامل:
- دقت شنیداری
- حافظهی فعال شنیداری
- درک شنیداری
- تمیز شنیداری
- آگاهی واجی
در حوزههای کلیتر:
- هماهنگی عضلات درشت
- هماهنگی عضلات ظریف
- حافظهی کوتاهمدت و بلندمدت
- سرعت عمل
- و در نهایت تمرکز
بعضی از بچهها سرعت عملشان کند است. در حالت معمول اشکالی ندارد تا جایی که به کودک لطمهای نخورد.
این شرایط زمانی که مادرها آدمهای سریعی هستند و فرزندانشان اینجوری هستند بیشتر به تنش
میخورند.
این بچهها تکلیفی که معلم میدهد برای ۲۰ دقیقه این بچه در ۴۰ دقیقه انجام دهد. ولی تا جایی که لطمه نمیخورد به بچه ما سعی نمیکنیم این وضعیت را تغییر بدهیم.
چون متأسفانه تغییر غیراصولی بچههایی که با آرامش و آرامی کارهای خود را انجام میدهند. یک وقتی به یک مرضی میرسد که این بچه دچار اضطراب شدیدی میشود. و مشکلات روحی دیگری را بچهی من تجربه میکند.
اصلاً نباید این اتفاق بیافتد. و بحث ما این است که گاهی نقصهایی که بچههای ما دارند مثل نقص یکی از والد است. مثل پدر و مادر مثلاً مادر من هم کند بوده. خودم هم کند باشم خیلی راحتتر میتوانم بپذیرم.
در این مواقع چون والد و فرزند هم راستا هستند، همدلی بیشتری اتفاق میافتد. حتی گاهی در این شرایط که مادر فکر میکند فرزندم هم مثل من تکالیفش را کند انجام میدهد. و گاهی با این شرایط به فرزند خود هم کمک میکند و ما این را تأیید نمیکنیم.
گاهی تناسبی بین قوت و ضعف کودک با والدین که تکالیف را با او انجام میدهد. و معمولاً مادر هست وجود ندارد.
اینجا خیلی تنش در خانه زیاد میشود و من تقاضا دارم که فرزندتان را با تمام نقاط قوت و ضعفش ببینید. و براساس همان برنامهریزی داشته باشید و کمکش کنید چون ممکن است تنشها خیلی زیاد باشد.
چون مادر خودش برنامهریزی داشته از کودکی ولی این بچه برنامهریزی در او شما نگرفته است. در ۸ سالگی مثلاً همش تنش دارند. و وقتی که این مادر میخواهد صحبت کند میگویید به پدرش رفته، اینم مثل پدرش در این حوزه ضعیف است.
شما مادر قرن ۲۱ هستی و میتوانی به فرزند خود کمک کنی، تا ۱۲ سالگی یاد بگیرد برنامهریزی را نه اینکه خدایی نکرده. مثل پدر بزرگواری باشد که در سن ۳۰ و ۴۰ سالگی هم یک همچنین چیزی را هم یاد نگرفته باشد.
در اصل ما دو سری راهبرد را میخواهیم داشته باشیم:
یکسری برای بچههایی که از پیشدبستان هستند تا سوم و یک سری برای بزرگتر این سنین.
در حوزهی کوچکترها حتماً باید تکلیفش را کوتاه کوتاه کنیم. یعنی اگر معلم سه تکلیف داده که کلاً شاید، 1 ساعت از زمان بچه را بخواهد بگیرد. ما این را به سه تا 20 دقیقه باید قسمت کنیم. قسمت کوتاه را بچه انجام دهد.
اینطوری نیست که بچهی کلاس اول ما این توانایی را داشته باشد که 1 ساعت کامل مشق بنویسد. اگر هم بنویسد میزان خستگی او خیلی زیاد میشود و ما یک همچنین چیزی را برای کودکانمان توصیه نمیکنیم. مراحل انجام کار را هم کم کنید. یعنی بیایم همین یک ساعت را ما ده قسمت کنیم و بچه خسته نشود.
الآن این کار را انجام دادی 10 دقیقه بعد این کار را انجام بده. یعنی مراحل هم باید کم شود و تقسیمبندی کنیم.
یعنی اگر کودکان ما کلاسهای متفرقه میروند مثلاً تکلیفی که برای کلاس نقاشی میرود تکلیف آن را دارد. و تکالیف درسیاش هم در سه چهار حوزه ارائه میشود.
نکتهی بعدی به جای دستورهای کلامی از نشانهها استفاده کنیم. منظور من این است که بچهی من برنامهریزی کرده است که اول در شبکهی پویا کارتون ببیند یک ساعت بعد بلند شود و مشقهایش را بنویسد.
مامانها به جای اینکه وقتی که دارد این تعطیل میشود، 10 دقیقهی قبل از اتمامش تذکری بدهند. میتواند شروع کند به یک بازی که از قبل میداند، مثل دست زدن، صدا کنند اسمش را و ساعت را نشانش بدهند.
یک همچنین کاری بهتر است تا این که بگوییم بلند شو مشقت دیر شد. برای بچه میتواند اثرگذار باشد. و تنش را در خانواده زیاد کنیم مدام بگوییم. 1 دقیقه مانده، 2 دقیقه مانده و اضطراب را در خانواده برای بچه زیاد کنیم.
نکتهی نهایی این است که وقتی کودک من کوچک است. باید پا به پای او پیش بروم.
چون کودک من برای برنامهریزی مشکل دارد تا 9 سالگی و زیر 10 سالگی.
اینها حتماً اگر تکلیفی در خانه میآورند. نمیگویم کامل بنشینیم کامل حل کنیم برایش ولی نظارت باید داشته باشیم. کنترل باید داشته باشیم. یک ارتباط عاطفی و نظارت باید داشته باشیم.
ولی حواسمان باشد که بدون نظارت فرزندمان را رها نکنیم. بعضی از مادرها کودک کلاس اول میگویند که خودش باید عادت کند. نه این درست نیست باید اول او به رشد مغزی رسیده باشد و بعد او را رها کنیم.
اگر بزرگسال شدند به جای سختگیریهای کلامی میتوانیم از نشانههای رفتاری استفاده کنیم. به در اتاق اشاره کنیم. باید پاشی بری سراغ درسهایت.
دیدگاهتان را بنویسید