چگونه میتوان به افرادی که دچار استرس پس از آسیب شدهاند، کمک کرد؟ (فایل شماره 2)
زمان مطالعه: 6 دقیقه
این فایل ادامه فایل چگونه میتوان به افرادی که دچار استرس پس از آسیب شدهاند، کمک کرد؟ (فایل شماره 1) است.
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه رادیویی از رادیو مادر.
میخواهیم به این برسیم که اگر خدایی نکرده فرزند ما دچار استرس پس از آسیب شد، چه کار بکنیم؟ و چطوری به او کمک کنیم؟
به اینجا رسیدیم که چطوری میتوانیم به فرزندمان که دچار استرس پس از آسیب شده است، کمک کنیم
چند راهکار داریم برای این قضیه که شما مادرها باید تلاش بکنید این راهکارها را به ذهن بسپارید:
سرفصلهای این مقاله
- اولین چیز این هست که احساس ایمنی را در کودک خود تقویت کنید.
- دومین مورد این هست که برای ایجاد یک جو حمایتی و مستمر در خانه، باید برنامهها و قوانین قابل
- پیشبینی را در خانه ایجاد کنید.
- نکته بعدی این هست که، صحبتها و بازیهای مکرر کودکان را در مورد حادثه گوش بدهید و تحمل کنید.
- پذیرش احساسات آنها از طرف ما یا به قول علمیتر گوش کردن فعال یک مادر نسبت به کودک خود، با
- اینکه یادآوری تمام لحظههای تلخ هست، ولی بسیار مفید است.
- نکته بعدی که میتوانید از آن استفاده کنید این هست که دقت داشته باشید بچهها ممکن است در مورد
- یک حادثه بارها و بارها و بارها سوال بپرسند.
- کودکان را تشویق کنید که نقاشی بکشند و کارهای مربوط به این قضیه که مربوط به حادثه است را بکشند.
- برای افزایش دقت و تمرکز در کودکان کتابهای زیر را به شما پیشنهاد میدهیم:
- کتاب افزایش دقت و تمرکز برای کودکان 3 تا 7 سال
- کتاب افزایش دقت و تمرکز برای کودکان 8 تا 12 سال
اولین چیز این هست که احساس ایمنی را در کودک خود تقویت کنید.
پس از هربار که دربارهی حادثه، صحبت میکند، بحث را با تاکید بر اینکه در حال حاضر در شرایط امنی قرار دارد به پایان ببرید.
در پایان هر صحبت پیرامون حافظه، بهتره است یک فعالیت آرام بخش انجام بدهید. مثل اینکه یک نفس عمیق بکشید.
انجام یک کار هنری به صورت مشترک. مثلاً، با کودک خود یک کاردستی درست کنید. دست هم را بگیرید و شروع کنید به شعر خواندن. یا یک فعالیت شاد این فرمی که باعث آرامش کودک بشود.
یعنی این احساس در او ایجاد شود که هر بار هم که این حادثه را به یاد میآورد، انتهای آن شادی است، انتهای آن خیر است، انتهای آن آرامش و ایمنی است.
دومین مورد این هست که برای ایجاد یک جو حمایتی و مستمر در خانه، باید برنامهها و قوانین قابل
پیشبینی را در خانه ایجاد کنید.
مثلاً، اگر خدایی نکرده دزدی شده است میتوانید با دقت در قفل کردن دربهای خانه، هر شب این اطمینان را به کودک بدهید که خانه امن است.
یا اگر کودک دچار ترس و کابوس و خوابهای وحشتناک میشود حتماً چراغ خواب او را تا صبح روشن بگذارید. نور خیلی کم ولی آرامبخش.
نکته بعدی این هست که، صحبتها و بازیهای مکرر کودکان را در مورد حادثه گوش بدهید و تحمل کنید.
وقت خاصی در روز به صحبتها و بازی در مورد حادثه اختصاص بدهید، ولی از بازیهای ترسناک و آسیب زننده جلوگیری کنید. بگذارید کودک کاملاً خودش را تخلیه کند. هر چقدر دوست دارد آن حادثه را در بازی خود بگنجاند. اجازهی این کار را به او بدهید.
اما شما به عنوان یک مادر، باید انتهای این بازی را جهت دهی بکنید و آرامشبخش تمامش کنید. کودک را در صحبت کردن در مورد احساسش، نگرانیها، خیال پردازیها و عدم تمرکز خودش به بازیها تشویقش کنید.
از او بپرسید که مامان شما که داشتی مثلاً، با لگو این خونه را میساختی چرا نصفه کاره رهاش کردی؟ چی شد که تمرکز روی کارت نداشتی؟ یا اینکه چه احساسی داری؟ چرا نگران شدی؟
پذیرش احساسات آنها از طرف ما یا به قول علمیتر گوش کردن فعال یک مادر نسبت به کودک خود، با
اینکه یادآوری تمام لحظههای تلخ هست، ولی بسیار مفید است.
به کودکان بگویید که دیگران مثل پلیس، نیروی انتظامی، کادر پزشکی، خانوادهاش، پدر و مادر و اطرافیانش همیشه آماده کمک به او هستند و بگذارید احساس درونی خود را بیان کنند تا از این طریق آسیب کمتری ببیند.
کودکانی که کوچکتر هستند و خردسال هستند زمان مشخص و قابل پیشبینی را برای پردازش اطلاعات مربوط به حادثه اختصاص نمیدهند. ممکن است در هر زمان و در بین هر فعالیتی سوالهایی بپرسند که بزرگترها را شوک کند یا کلافه کند.
تلاشتان این باشد که به آرامی و با واژههایی ساده به سوالاتشان پاسخ بدهید و سعی کنید کودک را به کاری که قبلاً انجام میداده است، برگردانید تا یاد بگیرد باید تمرکزش را در کارهایش حفظ کند.
از واژهها و اصطلاحات ساده و سریع برای او استفاده کنید. راست گویی خیلی بهتر از این است که بیایید قضیه را به صورت دیگری مطرح کنید.
مثلاً اگر یکی از عزیزانش واقعاً فوت کرده است، برای کلمه مرگ جایگزین به خواب رفتن را استفاده نکنید. این کار لطمات بیشتری به بچه میزند.
کودکان ممکن است باورهای غلطی در مورد حادثه داشته باشند. مثلاً فکر کنند که آن حادثه تقصیر آنها بوده است، کار بدی کردند. شما میتوانید با ملایمت کمک کنید که کودکان باورهای صحیحتری داشته باشند.
در این وضعیت خندیدن به آنها، یا به آنها بگوییم که: تو اشتباه میکنی، اصلاً درست فکر نمیکنی. خیلی با تندی برخورد کردن با آنها، مقابله با آنها اصلاً وضعیت را درست نمیکند. سعی کنید با یک دید واقعبینانه به موضوع نگاه کنید.
نکته بعدی که میتوانید از آن استفاده کنید این هست که دقت داشته باشید بچهها ممکن است در مورد
یک حادثه بارها و بارها و بارها سوال بپرسند.
آنها برای درک این موضوع به تکرار این سوالها نیاز دارند. خواهش میکنم صبورانه به سوالهای آنها پاسخ بدهید؛ چون واقعاً نیاز دارند با این سوال کردنها و با این تکرارها، حادثهای که رخ داده است را درک کنند و در نهایت بتوانند آن را تحلیل کنند و حل کنند.
کودکانی که از استرس پس از حادثه رنج میبرند، ممکن است رفتارهای پرخاشگرانهای از خودشان نشان بدهند. حتی رفتارهای پرخاشگرانه در آن موقعیتی که ما انتظار داریم شاید رخ ندهد.
در چنین مواقعی سعی کنید فرزندتان را از موقعیتی که در آن وجود دارد، خارج کنید و سعی کنید آرامش را به آن برگردانید. فعالیتهایی را برای کودک ترتیب دهید که حواسش را از حادثه پرت کند و از زندگی لذت ببرد.
لذت بردن، خندیدن، و شاد کردن این کودکان به بهبود آنها بینهایت کمک میکند.
انتظار داشته باشید که عملکرد کودکانتان تا مدتی افت کند. مثلاً اگر این کودک به راحتی میتوانست رنگها را بیان کند، ممکن است پس از یک حادثه ناگوار تا مدتی به سختی بتواند آن را بیان کند.
ممکن است در شمارش اعداد خوب نباشد یا مثلاً فرزندی که رفته است کلاس انگلیسی و کلمات را خیلی خوب ادا میکرده است، الان نتواند این شرایط را داشته باشد.
توصیه میکنم، برای نمایش دادن یا بازسازی حادثه، داستان فاجعه را، با عروسک، با کودکان بازی کنید. یعنی به جای شخصیتهای اصلی از عروسکها استفاده کنید.
کودکان را تشویق کنید که نقاشی بکشند و کارهای مربوط به این قضیه که مربوط به حادثه است را بکشند.
نقاشی کشیدن کمک میکند به فرد که احساس کند بر این حادثهای که رخداده است، مسلط است و راحتتر بتواند با آن کنار بیاید تا دچار آسیب نشود.
در مورد فاجعه ایفای نقش کنید و سعی کنید دوباره کارها را بازبینی کنید.
اما این مرتبه یک زحمتی که میکشید این است که لباس امدادگران یا پزشکی که مثلاً کودک را معاینه کرده است یا مادرش را که بیمار است را دارد خوب میکند و ابزار پزشکی برای او تهیه کنید.
اینها خیلی به کودکان کمک میکند تا بازیهای آنها هیجانات اولیه را دوباره به دست بیاورند.
روزگارتان خوش
به امید همراهی شما در مباحث آینده.
ادامه این مطلب را در نقش والدین در ایجاد اضطراب ناشی از احساس گناه بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید