ارتباط با کودکان
زمان مطالعه: 7 دقیقه
صحبتهای سرکار خانم دکتر زهرا امیرآتشانی در برنامه تلوزیونی به خانه برمیگردیم از شبکه پنج سیما.
پرسش مجری: در برنامه گذشته، خانوادهها را به چند دسته تقسیم کردید. از جمله خانوادههای مستقل، مستبد و مقتدر. بعضی از خانوادهها، خانوادهای بودند که در ارتباطات بیتوجه بودند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: خانوادهها به چند دسته تقسیم میشوند:
- بیتفاوتها
- سهلگیرها
- سختگیرها
- مقتدرها.
پرسش مجری: نوعی که بهتر از همه بود مقتدر بود؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله دقیقاً.
پرسش مجری: ارتباط کودکان با والدینشان در دستهبندیهایی که شما عنوان کردید، قرار میگیرد. و یا نه وارد فضای دیگری میشویم؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: یک مدل دیگر است که ما هفته قبل به این موضوع پرداختیم که والدین چه ویژگیهایی دارند و به بستر ارتباطی آنها کاری نداشتیم.
محور اصلی صحبت ما میزان صمیمیت و میزان کنترلشان باید چقدر باشد است. و بر اساس میزان صمیمیت این چهار دسته را عنوان کردیم:
- خانوادههایی که به اندازه کافی گرم و صمیمی هستند و کنترلشان درست و منطقی پیش میرود. خانواده مقتدر هستند که بهترین نوع خانواده هستند و تمام تلاشمان این است که تمامی خانواده به این سمت بروند.
- خانوادهای که صمیمیت ندارند اما کنترلشان درست و منطقی پیش میرود، آنها خانوادههای مستبد بودند.
- خانوادههایی بودند که کنترل به فرزندشان نداشتند، اما گرما و صمیمیت تا دلتان بخواهد وجود دارد. این خانوادهها، خانواده سهلگیر هستند. فرزندان لوسی را بار میآورند که این افراد فرزندانشان در ادامه زندگی موفقیتهایشان کمتر است و ما تمام تلاش ما این است که چنین بچههایی را بار نیاورند و چنین خانوادههایی کمتر داشته باشیم.
- بدترین مدل خانوادههایی بودند که نه گرما و صمیمیت دارند و نه کنترل را به اندازه کافی دارند. سرد و از هم دورند و با توجه به بحث امروز ما بیاعتمادی در خانواده موج میزند. این خانوادههای بیتفاوت هستند که بدترین نوع فرزندان را دارند. بچههایی که بیشتر آسیبهای اجتماعی را دچار میشوند و مشکلات سلامت روان را دارند.
سرفصلهای این مقاله
- اما بحث امروز ما در رابطه با نوع ارتباط ما با بچهها است.
- هم بچه طلبکار و هم والدین طلبکار هستند.
- قرار است که ما ارتباطمان گسسته نباشد.
- مادر یا پدر فرقی ندارد، در خصوص اعتماد در روابط والدین و فرزندان صحبت بفرمایید.
- با هم بودن خیلی اثرگذار است، این میشود زمینهی اعتماد و دوست بودن.
- کتابهایی برای پرورش فرزندانی توانمند و هوشمند:
- فرزند بادقت من: راهنمای والدین و مربیان(نسخه چاپی)
- راهکارهای افزایش حافظه فعال(نسخه pdf)
- باهوش خوش رو(نسخه pdf)
- باهوش خوش اخلاق(نسخه چاپی)
اما بحث امروز ما در رابطه با نوع ارتباط ما با بچهها است.
پرسش مجری: خانم دکتر سن را هم لطف بفرمایید بگویید که منظورتان از بچهها کدام رده سنی هستند؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: مباحثی که در مورد قبلی گفتم مربوط به نوع خانواده است و بچهای که تازه به دنیا آمده تا ۲۰ سال این موارد را شامل میشود. اما امروز نوع ارتباط مربوط به کودک و نوجوان است. تا 15- 16 سال میتوانیم این ارتباط را در خانه خود ایجاد کنیم و همین باعث میشود که تنشها کم باشند، ارتباط میانه باشد و در نهایت اعتماد بین اعضای خانواده زیاد باشد.
حالا موضوعی که من میخواهم توضیح بدهم. مدلهایی که میخواهم بگویم قبلش باید تذکر به خانوادهها بدهم که متأسفانه ما همه فکر میکنیم تمام زندگی خود را داریم برای بچههای صرف میکنیم. و بچههای ما باید این را بدانند و من با قسمت دوم مشکل دارم.
در انواع ارتباط بعضی از خانوادهها متوجه میشویم که بچه این همه زحمتی که والدین برایش میکشند را متوجه نمیشود.
مادر و پدر یکسره دارند درباره فرزندشان فکر میکنند. این افراد چطور آدمهایی هستند. فکر میکنند که دائم فکر میکنم برای بچم چی بخرم ؟کدام مدرسه بنویسم؟ و این جور مسائل.
واقعیت این است که بعضی از مادرها فقط به این موارد فکر میکنند که چه غذایی درست کنم که کیفیت عالی داشته باشد. در زمانی که این همه زحمت میکشد فکر میکند که بچهاش باید متوجه شود و قدردانی کند. و وقتی بچه به نوجوانی میرسد با مادر که صحبت میکنم یا پدر میگوید که ما کاملاً وقتمان را صرف بچه کردیم. اما بچه اصلاً متوجه این موضوع نیست و خیلی برایش فرقی نمیکند.
وقتی یک املت را با شادی در کنار هم بخوریم برایش بهترین غذا است یا اینکه لباس برایش فرقی ندارد. در سنین نوجوانی فرزند من فکر میکند که پدر و مادرش هیچ فکری برای آن ندارند و والدین در چنین شرایطی شدیداً طلبکار هستند.
هم بچه طلبکار و هم والدین طلبکار هستند.
پرسش مجری: قبحش کدام است؟ یعنی اینکه ما صراحتاً به بچه بگوییم که من دارم برای تو این کار را انجام میدهم و عنوان بکنیم این تذکر است. یا اینکه تمام وقت و حواسم را گذاشتم برای اینکه برای بچههام باشه یا اینکه او نگرفته موضوع را و باید اینطور غیرمستقیم موضوع را بداند و از من و مادرش تشکر کند؟ کدام مورد درست است؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: شما به عنوان پدر و مادر وظایفی دارید. شما میتوانید دو سال بِگردید دنبال مدرسه و فرزندتان شاید بعد از ۲۰ سالگی درکی نسبت به این موضوع داشته باشد.
همانطور که بحث من نوع ارتباط است. میگویم اگر ما داریم کاری را انجام میدهیم. اگر با خود بچه انجام بدهیم بچه همه چیز را درک میکنند. نیاز به سرکوب نداریم و یا پدر و مادرها نیز نیاز نیست یکسره به او بگویند.
قرار است که ما ارتباطمان گسسته نباشد.
مشکل اینجاست که پدر و مادر در افکار خود برای فرزند گسسته فکر میکنند. اما فرزند ما هیچ درکی از این قضیه ندارد.
پرسش مجری: یعنی پدر و مادر مجزا همه چیز را فراهم میکند، اما فرزند خود در ارتباط نیست؟
پاسخ دکتر امیرآتشانی: بله مدل دوم، مدل «برای» است. والدینی که برای فرزندشان خیلی کار میکنند اما بازهم در کنارش نیستند. اگر فرزند من یک اسباببازی جالب را بخواهد برایش تهیه میکنم، اما تنها بازی میکند.
بحث امروز ما در نوع ارتباط است و کاری به این موضوع نداریم که اسباببازی میخرند یا نه. با این موضوع کار داریم که مثلاً اگر CD کارتون برای فرزندمان تهیه کردیم، اگر بگزاریم فقط خود بچه ببیند این ارتباط اصلی که باید بین والدین و فرزندان باشد شکل نمیگیرد.
دسته سوم که من واقعاً تقاضا میکنم اینگونه باشند، دسته «با فرزند بودن است».
والدینی هستند که هر کاری که میکنند با بچه انجام میدهند. اگر حتی خانم کارمند است شب میآید خانه و خسته است و به بچه میگوید: تو برو سر درست، من آشپزی میکنم.
ما فرصت کمی برای با بچه بودن داریم. فکر میکنم حتماً باید با هم باشیم و برای این قضیه، هر کاری که انجام میدهیم، اگر CD گرفتیم با هم نگاه کنیم. اگر اسباببازی گرفتیم، حداقل ۲ بار با هم بنشینیم بازی کنیم. این با هم بودن حتی اگر دنبال مدرسه میگردیم با خود فرزند بگردیم.
پرسش مجری: مادر کامل و مادر کافی منظورتان هست. یک مادر به ظاهر از صبح تا شب در خانه باشد اما توجه به فرزندان و همسرش نداشته باشد که اصلاً کافی نیست. اما یک مدل در کنار مشغلههایی که دارد، یک ساعت در کنار فرزند هست.
مادر یا پدر فرقی ندارد، در خصوص اعتماد در روابط والدین و فرزندان صحبت بفرمایید.
بارها شنیدهایم که خیلی از پدر و مادرها به فرزند خود میگویند: من بهترین دوست تو هستم. تو فقط به من اعتماد کن و مشکلاتت را به من بگو. اما به محض اینکه فرزندشان این کار را انجام میدهد آغاز مشاجرات جدی در خانه شروع میشود. و بعد از تمام موضوعات، علیه فرزند استفاده میکنند. در رابطه با این موضوع صحبت بفرمایید.
پاسخ دکتر امیرآتشانی: درست نیست که من به بچه بگویم من بهترین دوست تو هستم. اصلاً چیز مناسبی نیست. باید فرزندان این حس را داشته باشند.
وقتی که ما همه کار را با هم انجام دهیم، مثلاً اگر من بخواهم به تعمیرگاه بروم، بچه را ببرم. خرید میخواهد بروم با هم برویم یا حتی خیلی از خانوادهها را میگوییم کوچکترین کارها را با بچهها انجام بدهید. مثلاً لباس در لباسشویی را با مسابقه با بچه انجام بدهید.
با هم بودن خیلی اثرگذار است، این میشود زمینهی اعتماد و دوست بودن.
واقعیت این است که والدین هر کدامشان، مادر در روز یک ساعت و پدر نیم ساعت در طول شبانهروز با بچه بازی بکنند. در چنین شرایطی وقتی این اتفاق میافتد از سنین کودکی فرزند من وقتی 12 – 13 ساله بشود قطعاً پدر و مادر را دوست خود میداند.
یک نکته اساسی این است که بچههای ما بیتجربه هستند و ممکن است مشکلاتی پیش بیاید. ممکن است رفتاری بکنند یا کاری را بکنند که درست نباشد.
وقتی که یک صحبتی را به ما میگویند اگر در جایگاه دوست هستیم، اگر در جایگاه معتمد آنها هستیم. باید رفتارهای غیرکلامیمان را مراقب باشیم. مثلاً مادر اخمهایش میرود در هم و هیچی نمیگوید.
اما مدل اخم کردن، مدل نگاهی که رنگ از روی مادر میپرد و خیلی نگران میشوند و بعد بچه طوری میشود که دیگر نمیتواند صحبت کند.
یکی از مشکلات ما این است که وقتی که بچهها یک مشکلی برایشان پیش میآید و میآیند به خانوادهها میگویند، خانواده به دنبال حل مشکل نیستند. به دنبال مقصریابی، دنبال این موضوع که تو اشتباه کردی هستند.
در چنین شرایطی خانوادهها باید به جای تحلیل بگویند: حالا به نظرت باید چه کار بکنیم؟ و به دنبال راهحل باشند و طوری برخورد کنند که اگر دفعه بعد مشکلی پیش آمد فرزندشان بیاید و به آنها بگوید.
اگر در حوزه توبیخ کردن قرار بگیریم آن موقع نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فرزندمان به ما اعتماد کند.
دیدگاهتان را بنویسید